حمله سریع و هدفمند آمریکا و اسراییل

نویسنده

» تحلیل اسلیت از سناریوی نظامی علیه ایران

داوید روتکوپف

نامزد جمهوریخواه میت رامنی در زمان سخنرانی خود در مؤسسه نظامی ویرجینیا، تحت عنوان “امید استراتژی نیست” [در اشاره به شعار “امید” که توسط ستاد انتخاباتی اوباما در سال ۲۰۰۸ استفاده می شد]، بیانات اش را بر بی ثباتی موجود در خاورمیانه متمرکز کرد و آن را به عنوان شاخصی برای شکست سیاست خارجی رییس جمهور باراک اوباما دانست.

میت رامنی در این سخنرانی همچنین اظهار داشت که القاعده همچنان می تازاند؛ به عبارت دیگر، مرگ اسامه بن لادن هر چقدر هم از لحاظ احساسی رضایت بخش بوده باشد، ولی وضعیت منطقه، برخلاف ادعای دولت اوباما، دستخوش هیچ تغییری نشده است.

جمهوریخواهان همچنین اوباما را بخاطر ناتوانی اش در مقابله با جمهوری اسلامی در دستیابی به بمب اتمی مورد انتقاد قرار دادند. این موضوعی است که رامنی اخیراً بسیار به آن اشاره می کند.

دن سنور، مشاور میت رامنی در امور خارجه، چند ساعت قبل از سخنرانی او در مؤسسه نظامی ویرجینیا، در برنامه “مورنینگ جو” در شبکه MSNBC به این نکته اشاره نمود که “می بایست اوباما را به اتخاذ تصمیم های قاطع تری علیه ایران مجبور کنیم. اکنون همین تدابیر موجب فخر دولت اوباما شده، زیرا کم کم درحال نتیجه دادن است”.

درواقع مسایل بسیاری مطرح است. علی رغم تأکید رییس جمهور دایر بر اینکه ایران هیچ گاه امکان دستیابی به بمب اتمی را نخواهد یافت و در صورت نیاز به زور متوسل خواهد شد، اتخاذ هرگونه تصمیم گیری پیچیده، گزاف یا پرمخاطره در نظر افکار عمومی آمریکا که از جنگ افغانستان و عراق به ستوه آمده اند، مشکل خواهد بود.

به ویژه اینکه بسیاری از تحلیلگران تأکید کرده اند که احتمال موفقیت حمله نظامی علیه ایران بسیار ضعیف است. عدم توافق عمومی میان اسراییل و آمریکا بر سر ایران این شبهه را ایجاد می کند که واشنگتن درحال تعلل کردن است و اسراییل مجبور خواهد شد به تنهایی عملیات مورد نظر خود را علیه ایران به انجام برساند.

علی رغم مشاجرات و کشمکش هایی که قبل از آخرین نشست سازمان ملل روی داد، مسؤولان اسراییلی و آمریکایی خاطرنشان کرده اند که در پشت صحنه، هر دو جناح به نتایج یکسانی رسیده اند.

 

عملیات “چند ساعته”

اگر نمی توان درخصوص آنچه “خط قرمز” [نشانه پیشرفت جمهوری اسلامی در زمینه هسته ای که می تواند منجر به واکنش نظامی شود] نامیده می شود تعریف مشخصی یافت، ولی گزینه نظامی مورد نظر اسراییلی ها بسیار محدودتر و کم مخاطره تر از آن چیزی است که به طور رسمی بیان می کنند و نسبت به آن به مباحثه می پردازند.

درحقیقت، به گفته یک منبع نزدیک به این مباحثات، محتمل ترین عملیات یک حمله “جراحی شده” مشترک میان آمریکا و اسراییل خواهد بود که علیه تأسیسات هسته ای ایران انجام خواهد شد.

به گفته همین منبع، ممکن است این حمله هوایی که بوسیله هواپیماهای بمب افکن و با پشتیبانی هواپیماهای بدون سرنشین انجام می شود، در بهترین حالت فقط “چند ساعت” به طول انجامد و به هرحال بیش از “یک یا دو روز” زمان نخواهد برد.

 

طرفداران این رویکرد براین نکته تأکید دارند که این شیوه هم ازنظر سیاسی برای ایالات متحده قابل قبول است و هم اینکه در صورت موفقیت [نابودی کارحانه های غنی سازی اورانیوم و عقب راندن برنامه اتمی ایران برای چندین سال بدون اینکه تلفات غیرنظامی داشته باشد]، پیامدهای مثبتی در کل منطقه خواهد داشت.

 

پیامدهای مثبت

یکی از طرفداران این شیوه می گوید: “بدین ترتیب شرایط تغییر خواهد کرد: این مسأله باعث خواهد شد عراق، سوریه، و لبنان نجات یابند و روند صلح بار دیگر احیا گردد. امنیت به خلیج فارس بازگردد و یک پیام روشن و شفاف به جانب چین و روسیه فرستاده شود که ایالات متحده تا ۱۰ سال آینده بر این منطقه تسلط خواهد داشت.”

اگر چنین رویکردی که بتواند از یک مداخله طولانی مدت جلوگیری کند اتخاذ شود و هزینه های منفی را به شکل قابل توجهی کاهش دهد، دیگر نمی توان گفت که اسراییل به تنهایی آن را به انجام خواهد رساند. برای نابود کردن تأسیسات هسته ای ایران که در عمق زمین مدفون شده اند، مانند فوردو، باید از تسلیحات نفوذی به مقادیر بالا استفاده کرد که درواقع هیچ یک از هواپیماهای اسراییلی قادر به انتقال این میزان مهمات نیستند. به همین دلیل انجام این مأموریت، چه به تنهایی چه با کمک دیگر کشورها، الزاماً پای ایالات متحده را نیز به ماجرا باز خواهد کرد.

حال شاید این سؤال برای شما مطرح شود که این موضوع چه ارتباطی با سخنرانی رامنی دارد؟

اگر مسجل شود که اولین گزینه نظامی به انجام یک حمله “جراحی شده” محدود خواهد شد، باورپذیری تهدید آمریکا برای توسل به زور به شکلی ناگهانی در صفحه اول قرار می گیرد. اگر این تهدید باز هم باورپذیرتر شود [زیرا به نظر می رسد که رییس جمهور حاضر است چنین ریسکی کند]، دومین منفعت آن برای اوباما تأمین اهرمی خواهد بود که او برای دیپلماسی آمریکایی به آن نیاز دارد.

به عبارت دیگر، ایده انجام حمله محدود، انگیزه بیشتری برای عمل نسبت به مداخله طولانی مدت و گسترده به اوباما می دهد.

با توجه به این مسأله و همچنین نزدیک شدن مواضع مقامات آمریکایی و اسراییلی طی هفته های اخیر، بهترین شیوه برای اوباما در خنثی کردن انتقادات رامنی این است که بیشتر در مورد گزینه های مورد نظر خود ابراز عقیده کند. هیچ گاه اندازه و گستردگی تهدید باعث نمی شود که یک تهدید نظامی به یک ابزار کارآمد در صحنه دیپلماتیک تبدیل شود، بلکه باورپذیری در احتمال وقوع آن است که می تواند بسیار مؤثر ظاهر شود.

و شاید این کارآمدی در صحنه سیاسی نیز تأثیرگذار باشد…

منبع: اسلیت، ۱۷ اکتبر