گفت و گو ♦ سینمای جهان

نویسنده
امیر عزتی

po_ezati_01.jpg

گل سرخ انگلیسی:کیت الیزابت وینسلت متولد ۵ اکتبر ۱۹۷۵، ریدینگ، برکشایر نام و چهره ای آشناست. او با وجود زیبایی، استعداد و همه چیزهایی که شهرت با خود برای وی به ارمغان آورده هرگز برای ستاره شدن تلاش نکرده است. ترجمه گفت وگوئی بتااو را می خوانید که در واقه مروریست بر کارنامه بازیگریش.

katewinslet1452.jpg

کارنامه کیت وینسلت

بالاتر از رویا

او نه مثل جولیا رابرتز خنده ای به پهنای صورت! دارد و نه مشت های همچون تام کروز را که این روزها مرتباً حواله این و آن می شود. با این حال او در سومین دهه عمر، چهره یک ستاره و روح و استعداد یک بازیگر سخت کوش واقعی را داراست. پس اگر بعد از سال ها حرف های او را درباره تایتانیک خواندید تعجب نکنید، چون کیت از ستاره هایی است که از مصاحبه و تبلیغات رسانه ای دوری می کند.

کارنامه ۱۷ ساله اش با نقشی کوتاه در فیلم تلویزیونی Shrinks در ۱۹۹۰ آغاز می شود. چهار سال بعد با اولین فیلم سینمایی اش موجودات بهشتی به کارگردانی پیتر جکسون می درخشد. در طول یک دهه گذشته با آنگ لی در منطق و احساسات، مایکل وینترباتم در جاد، کنت برانا در هملت، جیمز کامرون در تایتانیک، جین کمپیون در دود مقدس، فیلیپ کافمن در قلم های پر، مایکل آپتد در انیگما، آلن پارکر در زندگی دیوید گیل، میشل گوندری در درخشش ابدی یک ذهن پاک، مارک فارستر در یافتن نورلند، جان تورتورو در عشق و سیگار، تاد فیلد در بچه های کوچک و استیون زیلیان در همه مردان شاه کار کرده است. مجموعه ای از کارگردان های نام آور و فیلم هایی پر از بازیگرانی مشهور که بازی در کنار آنها برای هر نو رسیده ای مایه افتخار و مباهات است. با این حال کیت وینسلت بازیگر پر کاری نیست[به غیر از سال های ۲۰۰۱ و سال ۲۰۰۶ هر کدام با چهار فیلم]. در کارنامه ۱۷ ساله او با ۱۹ فیلم بلند سینمایی، ۲ فیلم تلویزیونی و دو فیلم انیمیشن برخورد می کنید، اما نگاهی به انبوه جوایزی که نامزد دریافت آن بوده یا آن را به چنگ آورده، نشان از کارنامه ای پر بار و بازیگری معتبر دارد.

کیت اولین جایزه اش را از انجمن منتقدان لندن برای موجودات بهشتی گرفته، سه بار نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول و دوبار نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل بوده، پنج بار برنده جایزه امپایر شده، برای بازی در منطق و احساسات جایزه بافتا را به چنگ آورده و نامزد دریافت بیش از ۵۰ جایزه بین المللی و محلی دیگر بوده و چندین بار به عنوان بازیگر محبوب تماشاگران انتخاب شده است. وی در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه سکسی ترین هنرپیشه زن و در سال ۲۰۰۰ برای خواندن گفتار آلبومی برای کودکان برنده جایزه گرمی[اسکار موسیقی] شده است.

در سال ۲۰۰۶ چهار فیلم از شما روی پرده بود: همه مردان شاه، بچه های کوچک، تعطیلات و Flushed Away. مثل این که به کار اعتیاد پیدا کرده اید؟

نه، معتاد به کار نشده ام. یکی از اینها انیمیشن است که به جای یکی از شخصیت ها حرف زده ام. ولی راستش را بخواهید حضور در چهار فیلم در یک سال برای خود من هم تعجب آور است. اما همه کارهایی که بعد از به دنیا آوردن پسرم انجام داده ام، همین هاست و همین روزها پسرم سه ساله می شود. باز هم عجیب است. بعضی وقت ها همه چیز از کنترل آدم خارج می شود.

جاد لو ی امسال شما هستید. [اشاره به پرکاری جاد لو در سال های قبل]

شما را به خدا این طوری نگویید. فکر نکنید که این حرف را از روی دوست نداشتن می زنم، این اتفاق ها خود به خود پیش می آید.

همه مردان شاه به تازگی تمام شد. آیا برای اکران سال ۲۰۰۶ در نظر گرفته شده بود؟

بله، قرار بود که زمستان سال قبل اکران بشود، اما کمی دچار تاخیر شد. دلیل اش را باور کنید نمی دانم. فیلمبرداری در اوایل سال گذشته بود. در طول ماه های ژانویه، فوریه، مارچ و آپریل کار کردیم. البته در آپریل خیلی کمتر کار کردیم. نزدیک سه چهار هفته سر فیلمبرداری بودم.

eshghvasigar452.jpg

در عشق و سیگار، اولین فیلم موزیکالش!

نقش شما، یک نقش فرعی و کوچک است. آیا دلیل بازی در این فیلم کار در کنار بازیگرانی مثل آنتونی هاپکینز، شون پن، جاد لو و پاتریشیا کلارکسون بود؟

دلیل دیگری می تواند داشته باشد؟ بله، دلیل واقعی اش همین بود. اگر به یک مهمانی که این آدم ها در آن حضور دارند دعوت شده اید، خوش به حال شما! کمربندهای ایمنی تان را ببندید و بفرمایید وسط میدان! تنها چیزی که می ماند بدون فکر کردن، جیغ کشیدن و پریدن به وسط میدان است. از بازی در نقش مکمل خوشحالم و خودم را به خاطر پیدا کردن چنین فرصتی خوش شانس حس می کنم.

در فیلم با همه بازیگرها صحنه های مشترک دارید، اما با جاد لو از همه بیشتر.

از کار با جاد خوشم آمد. نمی خواهم بگویم که از این اتفاق تعجب کردم، ولی به نظرم می آید که وظیفه بقیه بازیگرها به وجود آوردن شرایطی بود که من و جاد در کنار هم قرار بگیریم. اما نمی شود گفت که خیلی هم در کنار هم قرار گرفتیم. در اولین روزهای فیلمبرداری یک تمرین کوچک داشتیم. با خودم گفتم: تو را نمی شناسم. سر صحنه چطوری هستی، اصلاً نمی دانم چه رفتاری داری. اما وقتی کار جلو رفت، فهمیدم که روش کار ما، حتی خندیدن ما یکی است.

خیلی عجیب است که قبلاً با هم کار نکرده بودید.

من هم همین طور فکر می کنم. همیشه به خودم می گفتم باید با جاد آشنا بشوم، با او کار کنم. باید با او کار کنم. اما نه، جاد با سام[مندس، همسر فعلی کیت] کار کرده بود و شاید به همین خاطر بود که فکر می کردم، می شناسمش. موقع ساختن جاده ای به تباهی با سام نبودم و این حس که جاد را می شناسم، دیوانگی محض بود.

و حالا نمی توانید از هم جدا بشوید، چون در فیلم تعطیلات هم با او همبازی بودید.

بله. نقش برادر مرا بازی می کند. این یک همکاری فوق العاده بود، اما حیف که صحنه مشترک کم داشتیم. چون من و کامرون نقش دو زن را که خانه های شان را معاوضه می کنند را بازی می کنیم. خدای من، باور نمیشه دارم در مورد تعطیلات حرف می زنم. به نظرم می آید انگار هفته قبل فیلمبرداری تمام شد.

بگذریم، برگردیم سر موضوع اصلی. با کامرون رابطه عشقی برقرار می کند. من هم در لس آنجلس در خانه بزرگ کامرون هستم. یعنی در خانه ای که مدتی کوتاه را با جک بلک در آن می گذرانم.

jackblack452.jpg

با جک بلک در تعطیلات، به نظر کیت سکسی ترین بازیگر مردی که تاکنون با او همبازی بوده!

جک بلک انتخاب حیرت انگیزی برای همبازی بودن با شماست. برای شما هم غافلگیرکننده بود؟

جک بلک سکسی ترین بازیگر مردی است که تا به حال با او همبازی بوده ام. درجه یک است. شلوغ کن… بانمک… اصلاً شبیه کمدین هاینی که باعث آزار آدمی می شوند، نیست. یک آدم دوست داشتنی و شلوغ کن که موقع بازی در یک نقش کمیک تنها هدفش خنداندن شماست. اتفاق های پشت صحنه را به انتهای فیلم اضافه کردند. تا آن روز اصلاً موقع فیلمبرداری اشتباه نکرده بودم. آن قدر هیجان زده بودم که مثل یک گنج از آنها را مراقبت می کنم. اما باید بودید و می دید، کم مانده صورتم از فرط خنده به خاطر شوخی های که جک با من در فاصله برداشت ها می کرد جر بخورد. جک کسی است که کار کردن با او احساس خوشبختی به آدم می دهد.

در همه مردان شاه شانس بازی در کنار مریل استریپ را از دست دادید. چون نقش کلارکسون قبلاً به استریپ پیشنهاد شده بود. فکر نمی کنم این اتفاق باعث دلخوری ات شده باشد، چون استریپ هنوز قهرمان شماست، مگر نه؟

بله همین طور است. سال گذشته در مراسم گلدن گلاب با کلی شرم و خجالت پیش استریپ رفتم. تا آن روز با هم آشنا نشده بودیم. باید بگویم که کاملاً هشیار بودم. بهش گفتم شما را خیلی دوست دارم و می خواهم یک بوسه فرانسوی از شما بگیرم. او هم گفت: خوب، باشه.

خوب، بوسیدید؟

البته که نه اما او برای من یعنی همه چیز. واقعاً عاشق کارهای او هستم. خیلی برایش احترام قائل هستم. او الگوی من است. عاشق رفتار، انتخاب ها، روش زندگی و همه چیز او هستم. فهمیدن این مسئله چیز معرکه ای است. آرزو می کنم به اندازه او باهوش باشم و وقتی به سن او رسیدم هنوز بتوانم کار بکنم.

patrickwilson452.jpg

با پاتریک ویلسون در بچه های کوچک، در نقش مادری بی مسئولیت!

بچه های کوچک در میان فیلم هایی که از شما به نمایش در آمد، به خاطر مثبت تصویر کردن یک کودک آزار قاتل از همه بحث برانگیزتر بود. در فیلم انسان هایی هستند که کارهای بدی می کنند، اما چیزی به اسم آدم بد یا آدم خوب وجود ندارد.

اتفاقاً به همین خاطر دوستش دارم. فیلم درباره انسان هاست. همه شخصیت ها واقعی، و حتی می توانم بگویم بسیار واقعی هستند. یک فیلم صمیمانه و بدون هر گونه چیز اضافی و از طرف دیگر محرک اعصاب! نه به خاطر این که موقع دیدن آن به خودتان می گویید: نکند دارم یک فیلم مستند تماشا می کنم؟ نه، از این وجه اش خوشم می آید. به نظر من خیلی شبیه فیلم های اروپایی است، راستش من در برابر فیلم های کوچک و مستقل نمی توانم زیاد مقاومت کنم. برای من یک تجربه غیر عادی بود.

نقشی که بازی کرده اید- سارا- شخصت بسیار خودخواهی است که به دنبال نابود کردن زندگی زناشویی یک مرد است.

ویژگی های سخت این نقش برای من، فقط لهجه یا برهنگی و درگیری های دورنی اش نبود، بلکه بی شباهت بودنش با شخصیت خودم بود. این حقیقت را وقتی به وسط های فیلمبرداری رسیدیم، متوجه شدم. اگر این زن را در محل بازی بچه ها می دیدم، پیش خودم بهش می گفتم: خدای من، چه آدم عجیبی است. یه خورده به خودت برس و موهاتو شونه کن! و سعی کن مادر خوبی بشی!

به عنوان یک مادر این وجه فیلم باید شما را ناراحت کرده باشد.

برای من مبارزه سختی بود. به اندازه من یا اطرافیانم، به بچه هایش دلبستگی نداشت. تا آن روز چنین مادری ندیده بودم. در بعضی صحنه ها به خاطر رفتار سردی با دختر کوچک داشتم، ان قدر دچار فشار عصبی شدم که… نقش واقعاً سختی بود چون سارا هیچ نکته مشترکی با شخصیت من نداشت. از چنین دیدگاهی، اجبار در فراموش کردن خصلت های واقعی تان عنصر تنش برانگیزی است. سرکار رفتن و ۱۲ ساعت تلاش سخت است. موقع برگشتن به خانه مخصوصاً در اتومبیل سعی می کردم موسیقی شاد گوش کنم تا موقع رسیدن به خانه بتوانم دوان دوان وارد بشوم و داد بزنم: یالا بچه ها، وقت حمام است.