دیوید بلیر
وقتی بهای نفت بالاست، حکومت های ضد غربی به شادمانی مشغولند. قیمت نفت مانند گردبادی به جان کشورهای فقیر و غنی می افتد وآن ها را بالا می برد و سپس با نظم و ترتیب کاملاً متفاوتی دوباره روی زمین می آورد.
اکنون همگان می توانند خشونت نفت زده روسیه را مشاهده کنند. ضمناً چیزی که کمتر به آن توجه شده،رابطه موضع ایران در برنامه هسته ای با بهای گزاف نفت است.
وقتی نوبت به تعداد تحریم های اعمال شده سازمان ملل علیه یک کشور می رسد، هیچ کشوری حتی به گرد ایران هم نمی رسد. جممهوری اسلامی تاکنون هدف سه دور از تحریم های سازمان ملل قرار گرفته که اقتصاد آن کشور را تحت فشار قرار داده است. احتمالاً شورای امنیت در ماه اکتبر، تصویب دور چهارم از این تحریم ها را نیز مدنظر قرار خواهد داد.
با اینحال، رژیم محمود احمدی نژاد مقاومت سرسختانه ای را علیه این فشار شکننده از خود نشان می دهد. آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم های جداگانه مالی را نیز به منظور منزوی ساختن ایران از سیستم بانکی دنیا و فلج کردن کل اقتصاد آن کشور، به تنبیهات سازمان ملل اضافه کرده اند.
همزمان با پایبندی دولت احمدی نژاد به برنامه هسته ای- خصوصاً غنی سازی اورانیوم که می تواند در تولید مواد اصلی لازم برای تولید سلاح هسته ای به کار رود، هر روز بر سختی انجام فعالیت تجاری در تهران افزوده می شود.
برای درک این موضوع که چرا تهران برای مقابله با تحریم ها و اصرار بر ادامه بلندپروازی های هسته ای خود اعتماد به نفس دارد، می بایست ذخیره عظیم نفت خام آن را درنظر گرفت. بهای هربشکه نفت خام پس از سقوط 20 درصدی ظرف دو ماه گذشته، درحال حاضر به 115 دلار رسیده است.
این درحالی است که بودجه سالانه ایران برای سال 2008 برپایه بهای 40 دلار برای هربشکه نفت تنظیم شده است. ایران با دراختیار داشتن 130 میلیارد بشکه از ذخایر نفت اثبات شده در دنیا- دومین کشور بزرگ صاحب نفت در جهان پس از عربستان سعودی- قادر به استخراج رورانه 4.2 میلیون بشکه نفت خام است.
به همین دلیل، دولت احمدی نژاد صاحب پول زیادی است. اینکه چقدر از این درآمد مازاد نصیب ایرانیان شده معلوم نیست، اما ذخایر ارزی ایران در ماه فوریه به مجموع 60 میلیارد دلار رسیده است. آن هم در حالی که بودجه ملی سال 2007 این کشور با احتساب بهای 34 دلار برای هربشکه نفت بسته شده بود در حالیکه هر بشکه نفت در آن سال به طور متوسط 72 دلار به فروش رفت.
اکنون رژیم ایران به شکرانه شانس، در پوشش مقاومی علیه اثرات تحریم های بین المللی قرار گرفته و هاله ای از امنیت را تجربه می کند که درک آن برای افراد خارج از مجموعه مشکل است.
حقیقت آن است که بهای نفت باید 75 دلار دیگر پائین برود تا تازه به محاسبات حسابگران مالی ایران نزدیک شود. قیمت نفت حتی باید پائین تر برود و به زیر 40 دلار برای هر بشکه برسد تا بر روی مسؤولان ایران اثر جدی بگذارد، اما احتمال این رویداد بسیار کم است.
هرچند دوراندیشی مسؤولان در ایران، امکان دراختیار داشتن درآمدهای مازاد را به احمدی نژاد داده است، اما رئیس جمهور و خدمه او از شانس لازم برای مقابله با طوفان برخوردار شده اند. تهران شاهد اتوبان های جدیدی شده و یک فرودگاه مجلل بین المللی در بیابان های حومه پایتخت مشغول به کار شده است.
سپاه پاسداران نیز به عنوان اصلی ترین جزء قوای مسلح کشور، سهم خود را با تصاحب منافع تجاری فراوان دریافت کرده است.
اکنون با تأیید آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران، سپاه پاسداران انقلاب مشغول اداره همه چیز از فرودگاه ها گرفته تا کارخانجات و خطوط انتقال نفت است. فرماندهان سپاه به مردان ثروتمندی تبدیل شده اند و اتحاد آنها با خامنه ای نیز عامل مهمی درسیاست های ایران است.
بااینحال، رونق تجارت نفت اثر ناچیزی بر مردم عادی گذاشته است. هزینه کرد اصراف کارانه احمدی نژاد به افزایش نرخ تورم منجر شده - که اکنون حدود 35 درصد است - و به سطح زندگی میلیون ها نفر از مردم آسیب رسانده است.
علیرغم محاصره اعمال شده از سوی آمریکا، هنوز کارت های اعتباری آمریکن اکسپرس و ویزا کارد از سوی برخی تجار و شرکت های ایرانی پذیرفته می شوند. اما مجموع رقم محاسباتی به درهم (واحد پول امارات تبدیل شده) و حساب شما نشان می دهد پولتان به حساب یک مغازه کذائی لباس فروشی در دوبی واریز شده است.
باوجود همه رویدادها، منابع مالی ایران هنوز موجود هستند و این به نوبه خود، به هردولتی احساس امنیت می بخشد.
اگر قرار باشد مناقشه هسته ای به نوعی به سازش منتهی شود، می بایست تعداد زیادی از شرایط عملی شوند. ممکن است ایران خواستار دریافت ضمانت دربرابر انجام حمله از سوی هرگونه قدرت خارجی شود؛و این شامل تضمین های لازم از سوی همه کشورهای غربی می شود.
اما در عین حال، بهای نفت هم باید کم شود و احتمالاً می بایست به رقم جادوئی 40 دلار برای هربشکه که توسط حسابگران ایرانی محاسبه شده، برسد.
اگر این شرایط حاصل نشود، دورنمای مصالحه ایران بر سر برنامه هسته ای خود چیزی شبیه وقوع هرگونه اتفاق خوش بینانه دیگر در خاورمیانه خواهد بود.
منبع: تلگراف- 29 اوت