مخالف ایرانی: دخالت ممنوع

نویسنده

whitehouse469.jpg

دبورا هوران


از سال 2006 تاکنون اکبر گنجی سه بار به کاخ سفید دعوت شده و هر سه بار دعوت را رد کرده است. او با شون پن، وارن بیتی، نوآم چامسکی و چارلز تیلور استاد دانشگاه نورث‘ وسترن دیدار کرده، اما ملاقات با رئیس جمهور بوش هرگز در برنامه وی نبوده است. شکی نیست که دولت بوش تشنه فرصت بهره برداری تبلیغاتی از این مساله است.

مدت های مدیدی است که کاخ سفید بدنبال روش هایی برای ایجاد مخالفت در ایران است. از جمله این روش ها می توان به اختصاص بودجه 75 میلیون دلاری سال گذشته به منظور کمک به جنبش دموکراسی در ایران اشاره کرد.


اما گنجی که اخیراً در شیکاگو با تیلور و دیگر شخصیت ها ملاقات کرده است، قصد پذیرفتن کمک آمریکا و یا دیدار با مقامات آمریکایی را ندارد. او نگران است که تماس هایی از این قبیل آوازه وی را بعنوان یک اندیشمند مستقل خراب کند. وی هیچگونه تمایلی ندارد که “احمد چلبی ایران” شود. چلبی از عناصر مخالف عراق که اکنون در این کشور بی اعتبار و به حاشیه رانده شده است، به حامیان آمریکایی خود که مصرانه خواستار جنگ بودند، وعده پیروزی سریع داده بود.


اما گنجی چنین وعده هایی نمی دهد. او قاطعانه با مداخله نظامی آمریکا در ایران مخالف و نگران است که این اقدام باتلاقی مانند عراق ایجاد کند و به تجزیه کشور بیانجامد. به اعتقاد او، تهدید جنگ از سوی آمریکا رژیم دینی ایران را تقویت خواهد کرد. همچنین اختصاص کمک مالی آمریکا به جنبش مبارز دموکراسی ایرانً، تهدیدی برای آن دسته از افرادی خواهد بود که قرار است به آنها کمک شود. این افراد اغلب دستگیر و در خصوص دریافت بودجه آمریکا بازجویی می شوند.


گنجی می گوید: “این 75 میلیون دلار به ایجاد دموکراسی در ایران کمک نخواهد کرد و کار جنبش حامی دموکراسی را سخت تر خواهد کرد. دولت ایران تمامی مخالفان خود را عاملان آمریکا تلقی و ادعا می کند که آنها حقوق بگیران دولت بوش هستند.”


گنجی، از اعضای سابق سپاه پاسداران انقلاب، منتقدان خود را در میان جامعه مهاجر ایران در آمریکا دارد. این قشر شک دارند که او واقعا مواضع خود را تغییر داده باشد و معتقدند کسی که “یکبار سپاهی باشد، همیشه سپاهی باقی خواهد ماند.” بعلاوه، این امر که رژیم ایران به او اجازه داده است به خارج از کشور سفر کند، به شک و تردیدهای این قشر دامن زده است. سایر اتباع ایرانی ـ آمریکایی نیز معتقدند این گروه از منتقدان، گنجی را تحقیر می کنند چرا که اصالت و درستی مبارزه او تهدیدی برای مواضع راحت و بی دردسر آنها بعنوان رهبران مخالف ایران در آمریکا است.


قتل های بررسی شده


این روزها صداهای کمتری از ایران به گوش می رسند که به قدرت صدای گنجی باشند. او روزنامه نگار محققی است که در دهه 1990 قتل چند تن از روشنفکران مخالف از جمله یک زن و شوهر را بررسی و فاش کرد که آنها توسط اعضای سرویس امنیتی داخلی ایران به قتل رسیده اند.


او زندانی سیاسی است که شش سال را در زندان اوین سپری کرد و 80 روز از این سال ها را در اعتصاب غذا به سر برد. او اندیشمندی است که توانست در سلول خود دو رساله در مورد دموکراسی بنگارد و آنها را به طور قاچاقی از زندان خارج کند. در این رساله ها به نخبگان روشنفکر ایران توصیه شده است با ظلم بجنگند و در راه دموکراسی تلاش کنند.


طرفداران گنجی می گویند، صدای گنجی دقیقاً به این خاطر که او خود زمانی سپاهی بوده، قوی تر است. او که در یک منطقه فقیرنشین تهران بدنیاآمده است، بعنوان یک دانشجو به سپاه ملحق شد و اکنون مخالف همان نظامی است که قول داده بود از آن حمایت کند. ایرانیان در این تغییر موضع ایدئولوژیک او آینده درخشانی می بینند. آذر نفیسی نویسنده رمان “خواندن لولیتا در تهران” در مقاله ای با عنوان “صدای اکبر گنجی” نوشت: “صدای گنجی کمی امید بیشتر به خودمان و ظرفیت جامعه ایران برای تغییر می دهد.”


بنابراین آمریکا چه باید بکند؟


تلاش برای کمک رسانی به اصلاح طلبان از طریق میلیون ها دلار کمک مالی و انتشار بیانیه های مهم به ویژه برای آمریکایی هایی که عادت ندارند در حاشیه باشند، جذاب و فریبنده است. برعکس، اخیراً کارهای زیادی در مورد استراتژی انفعال در ایران صورت گرفته است. حرکت های قوی در ایران در جهت تغییر و در قالب سازمان های زنان، اتحادیه های معلمان و کارگران کارخانه ها و گروه های دانشجویی در جریان است. طبق نظریه انفعال، مبارزه با خود این گروه هاست.


گنجی با این روش موافق است. او معتقد است دموکراسی در بهترین حالت ممکن به آرامی و به صورت بومی ایجاد می شود. این امر یک شبه و با واژگون کردن مجسمه ها و شورش کردن محقق نمی شود و مستلزم وجود نهادها و جامعه مدنی است. بنابراین، زمانی که لحظه مناسب فرابرسد، دیوار ها فرو خواهد ریخت. قرار نیست دموکراسی از یک انقلاب خشن بوجود بیاید.

مبادله فرهنگی


به اعتقاد گنجی آمریکایی ها می توانند گام های کوچکی بردارند: از ان جمله می توان به برقراری ارتباط میان روشنفکران ایران و آمریکا، تیم های ورزشی و هنرمندان، دانشجویان و سازمان های غیردولتی اشاره کرد. دولت آمریکا در حال حاضر برخی از این گام ها را برداشته است: منجمله به سفر پزشکان ایرانی به امریکاً ، سفر تیم کشتی آمریکا به ایران و دعوت از ورزشکاران ایرانی برای سفر به آمریکا و دوره دیدن برای بازی های المپیک می توان اشاره کرد.


گنجی بخشی از این مبادله فرهنگی است. به این منظور، او با مشاهیر و اندیشمندان هر دو قاره دیدن کرده است. به گفته نادر هاشمی استاد ایرانی ـ آمریکایی دانشگاه نورثوسترن که مترجم برخی از دیدارهای گنجی بوده است، صحبت های گنجی با افراد مذکور در اینترنت منشتر شده است و به صورت کتاب تدوین خواهد شد.


گنجی که اندکی پس از آزادی خود در سال 2006 به آمریکا و اروپا سفر کرده است، می گوید: “می خواهم این ایده ها را منتقل کنم: کمک برای ایجاد محیطی که مانع از بروز جنگ شود، آشناکردن غربی ها با ایران و برقراری ارتباط میان اندیشمندان جهان و جامعه مدنی.”


گنجی در دیدارهای خود به صراحت از رژیم اسلامی ایران انتقاد می کند. او می گوید، این رژیم خودکامه و فاسد وابسته به شعارهای توخالی است و به واسطه نفت سرپا مانده است. این رژیم، رژیم دیکتاتوری است و حقوق بشر را سرکوب می کند.


بعلاوه او به شدت از اهداف هسته ای کشورش و حمایت مالی آن از گروه های مسلح منطقه از جمله حماس و حزب الله انتقاد می کند. گنجی هر دوی این تلاش ها را هدردادن پول می داند. این در حالی است که به گفته او: “در همین زمان کارگران خودمان حقوق مناسبی نمی گیرند و به همین خاطر نارضایتی های گسترده ای بوجود آمده است.”


او به همین ترتیب از سیاست های “جنگ طلبانه” دولت بوش نیز انتقاد می کند، نگران است که نطق داغ بوش به جنگ منتهی شود و معتقد است که بر روی مسأله هسته ای ایران، اسرائیل و نفت تأکید بیش از حد می شود. گنجی ترجیح می دهد دولت بوش بر روی سابقه بد حقوق بشر در ایران تمرکز کند. او همچنین طرفدار گفتگوی علنی میان بوش و احمدی نژاد است و از اقدامات مقدماتی دیپلماتیک هفته گذشته میان ایران و آمریکا در مورد عراق استقبال کرد. او برخلاف برخی از مخالفان ایرانی نگران نیست که روابط نزدیک تر ایران و آمریکا دموکراسی و حقوق بشر را از دستور کار خارج کند. او می گوید: “مادامی که این موضوع شفاف باشد، من طرفدار گفتگو هستم.”


حرکت آهسته بسوی آزادی


مهمتر از همه اینهاگنجی خواهان آن است که دولت آمریکا مخالفان ایران را رها کند. برد یا باخت و حرکت آهسته بسوی آزادی مبارزه آنهاست. او معتقداست به قدرت رسیدن احمدی نژاد اشتیاق ایرانیان را نسبت به دموکراسی از بین برده است. بنابراین، احمدی نژاد نماینده واقعی رأی دهندگان ایرانی نیست. بعلاوه، دولت ایران رسانه ها را کنترل، اخبار بسیاری از اعتصاب ها را سرکوب و بر علیه آنها اعتراض می کند. اما در ماههای اخیر اعتراض های دانشجویی، اعتصاب های معلمی و تظاهراتی در حمایت از حقوق زنان صورت گرفته است که نمونه هایی از نارضایتی های داخلی بشمار می رود.


گنجی می گوید: “صدای نارضایتی ها همیشه به دنیای بیرون نمی رسد، اما وجود دارد و همچنان بالنده خواهد شد و به دموکراسی در ایران تبدیل خواهد شد.”

بهترین روشی که آمریکایی ها و دولت آمریکا می توانند این امر را تضمین کنند این است که به سخنان گنجی توجه کنند.

منبع: شیکاگو تریبون، 12 مه