نگاهی به مرگ غلامرضا بروسان و حواشی آن
حکایت فلفلی که طعمِ فراق میدهد
خبر کوتاه بود، لیدش اینگونه :«غلامرضا بروسان، شاعر مشهدی در حادثه رانندگی درگذشت »
و گسترده ترش این طور :«غلامرضا بروسان، شاعر مشهدی همراه با همسرش، الهام اسلامی شاعر و دختر خردسالش، صبح امروز در یک حادثه رانندگی کشته شدند. »
تنظیم کننده خبر اگر با بروسان به صورت کامل آشنا بود خدا می داند موقع تنظیم خبر چه حالی داشت .
بروسان و خانوادهاش، در حالی که از شمال کشور عازم مشهد بودند، در کیلومتر 15 جاده قوچان ـ شیروان دچار حادثه شدند و خودروی آنها در انحراف به چپ از مسیر با یک دستگاه اتوبوس که از قوچان عازم بجنورد بود، برخورد کرد.
در این حادثه دردناک، غلامرضا بروسان و همسر شاعرش الهام اسلامی همراه با دخترشان لیلا جان به جان آفرین تسلیم کردند، اما پسر خردسالشان ،مجتبی، از این حادثه جان سالم به در برد.
بروسان که بود؟
بروسان در سال 1352 در مشهد به دنیا آمده بود. او از 18سالگی شعر میسرود. تا کنون از این شاعر مجموعههای شعر «احتمال پرنده را گیج میکند» و «یک بسته سیگار در تبعید» منتشر شده است، که دومین مجموعهی شعرش عنوان برگزیدهی جایزهی شعر خبرنگاران را در نخستین دوره برایش به ارمغان آورد. همچنین مجموعهی شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیدهی دومین دورهی شعر نیما معرفی شد. او همچنین گزیدهای از شعر مشهد را به نام «به سوی رودخانهی استوک» و «عصارهی سوما»، گزیدهای از ریگ ودا (قدیمیترین کتاب مقدس موجود هندوها)، «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیدهی شعر شمس لنگرودی، را منتشر کرده است و کتابهای گزیدهی شعر آزاد جهان، ایران و خراسان و همچنین یک مجموعهی مرثیه را در قالب آزاد برای پدر شهیدش در دست انتشار داشت.
بروسان، فرزند یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس نیز بود که یک مجموعه مرثیه را در قالب آزاد برای پدر شهیدش در دست انتشار داشت.
الهام اسلامی که بود ؟
الهام اسلامی، همسر بروسان نیز 28 سال داشت که با شعر «دنیا از ما چشم برنمیدارد»، نامزد دومین دوره جایزه شعر زنان خورشید معرفی شده بود. او نامزد سومین دوره جایزه کتاب سال شعر جوان نیز شده بود. الهام اسلامی، چنانکه خود در شعری میسراید، کشاورززادهای مازندرانی بود و با بروسان در تهران و در محفلهای شعر آشنا شده بود. قبلتر البته در انجمنهای شعر محمودآباد، ساری و نکا، دوستان زیادی یافته بود، اما تهران، پایتخت کشور بود و آنجا بود که همه دیده میشدند. بروسان را در یکی از انجمنهای ادبی دیده بود. به هم میآمدند. سال 82 زندگیشان را شروع کردند و بعدتر به مشهد رفتند تا در زادبوم غلامرضا بروسان، مجاور حضرت رضا (ع) شوند؛ فارغ از اینکه لحظات همزیستیشان فقط 8 سال ـ کمی بیشتر از عمر لیلا ـ ادامه مییابد و جاده را تا انتها نمیپیمایند.
تاثیر بروسان بر شاعران خراسان
توسعه واژگانی، تصویرسازیهای غریب و دور از ذهن (و در عین حال، زودآشنا با ذهن و زبان خواننده)، ترکیبات و تشبیهات بدیع و نوآورانه، بخشی از میراث شعری زندهیاد بروسان است که به وضوح میتوان ردپای آن را در شعر شاعران خراسانی امروز ملاحظه و ردیابی کرد. در کتاب به سمت رودخانه استوک که گزیدهای است از شعر آزاد مشهد و به سال 1385 با گزینش زندهیاد بروسان توسط انتشارات شاملو در مشهد به چاپ رسیده است، این اثرگذاری شعر بروسان بر سایر شاعران، کاملا هویدا و آشکار است اما در همین کتاب، چند شعر از شاعری آمده است که پیشکسوت شاعر خراسانی است و به گمان من، شعر بروسان و نحوه شاعریاش تحتتأثیر اوست و این شاعر، کسی نیست جز محمدباقر کلاهیاهری که رندی ذاتی و بیاعتناییاش به دنیا و مافیها، باعث شده است که شعرش آن قدر که شایستهاش است، قدر نبیند و بر صدر ننشیند.این دو مقوله، یعنی اثرگذاری شعر بروسان بر نحوه شاعری جمعی از شاعران خراسانی و شاید دیگر جاها، به همراه اثرپذیری شعر او از جهانبینی شعری محمدباقر کلاهیاهری، مقولاتی بااهمیت است که میتواند توسط صاحبنظران و منتقدان عرصه شعر، پی گرفته شود.
بروسان چگونه بروسان شد؟
بروسان بعد از مجموعه شعر «احتمال، پرنده را گیج میکند» که خودش هم به غیر از پارههایی کوتاه از آن، چندان نمیپسندیدش، در سال 1384 ناگهان مجموعه شعر ستودنی «یک بسته سیگار در تبعید» را رو کرد. این کتاب، ناشر نداشت و خود بروسان چاپش کرده بود. اما یقین و اعتقاد او به اینکه شعر خوب، پا دارد و خودش راهش را پیدا میکند و میپیماید، باعث شد که این کتاب هم در همین مافیای توزیع، دیده و خوانده شود. حتی اگر کتاب به دست مخاطبانی نرسید، جانهای شیفته شعری پیدا شدند که شعرهای یک بسته سیگار در تبعید را برای دیگران خواندند و نقل کردند و در فضای مجازی، منتشر ساختند.
در این میان، جایزه شعر خبرنگاران هم کار بزرگی انجام داد و در نخستین دورهاش، کتاب بروسان را بهعنوان برگزیده اعلام کرد. این اتفاق، فرایند محبوبیت و مقبولیت شعری بروسان را- که خواه ناخواه اتفاق میافتاد- سرعت بخشید و تکمیل کرد. این گونه بود که یک بسته سیگار در تبعید بهرغم نداشتن ناشر، به چاپ دوباره رسید که این بار گزیدهای از شعرهای کتاب توسط احمد پوری، علیرضا آبیز و علی عبداللهی به زبانهای انگلیسی و آلمانی هم ترجمه شده و به کتاب افزوده شده بود. بعد هم مجموعه شعر بعدیاش را، یعنی «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» را یک ناشر معتبر در عرصه شعر به چاپ رساند تا زیبایی جهان شعری او به سادگی و سهولت در دسترس باشد.
زیستن برای شعر
بروسان شهره بود به پایمردی و استقامت و ایستادن در سنگر شعری که بنا کرده بود تا دیده و خوانده شدن. این هم از سر اتفاق نبود، بلکه به آنجا باز میگشت که بروسان، شاعری مدام و تمام وقت بود، یعنی همه جهان برای او خلاصه میشد در شعر. با این توضیح شاید واضح اما ضروری که این استقامت و ایمان به شعر، در باره شعری عمیق، انسانی و اثرگذار بود، نه شعری که از سر تفنن و به واسطه قهر و آشتیهای کافهای نوشته میشود یا همه دغدغهاش در بازی با کلمات و جملهپردازی است. شعر برای زندهیاد بروسان، مثل هوا بود برای نفس کشیدن و نمیتوانست از کنار این عطیه بزرگ، آسان و کم اعتنا بگذرد؛ چنانکه دوستاران شعر ناب، از کنار شعر او به سادگی نگذشتند و نمیگذرند.
زوایای ناشناخته بروسان :پرداختن به غزل
همین روزها از سوی شاعری جوان ادعایی مبنی بر بریدن بروسان از شعر کلاسیک و تمرکز تام و تمام او در شعر سپید منتشر شد. اما واقعیت چیز دیگری است؛
واقعیت این است که بروسان در موسیقی، تصویرسازیها و تعابیر شعرهای سپیدش، نیم نگاهی به شعر کلاسیک دارد و اساسا وابسته و دلبسته شعر کهن، به خصوص از نوع خراسانی آن است.
از سوی دیگر، او مجموعهای از غزلیاتش را به اسم سکته سوم آماده انتشار دارد که نشان میدهد همه این سالها یکی از دغدغههای اصلی او در شعر، غزل بوده است اما این غزل از جنس غزلی نیست که به اسم غزل پستمدرن باب شده است؛ یعنی از جنس بازیهای افراطی زبانی و فرمی نیست و اتفاقا گرایش بیشتری به سرچشمههای ناب شعر کلاسیک فارسی دارد، اما با همان نوآوریهای زبانی و تشبیهات مدرنی که خاص انسان و شاعر امروزی است.
تشییع پیکر بروسان
ساعتی بعد از حادثه، اولین رایزنیها برای دفن یک خانواده سه نفره شروع میشود. اکبر اقبالی، دایی الهام اسلامی میگوید: «آنها سه نفر بودند و باید یک جا دفن میشدند، اما جبر روزگار اینجا خودش را نمایان میکند. خانواده غلامرضا اجازه ندادند او را به زادگاه الهام بیاوریم. غلامرضا فرزند شهید بود، شاعر بود، هنرمند بود و مال یک خانواده نبود. متعلق به همه ایران بود، اما سرانجام خانوادهاش بهشت رضا را انتخاب کردند؛ همانجا که پدرش سالها آرمیده است.»
غلامرضا بروسان در قطعه هنرمندان بهشت رضا آرام گرفت، اما تنها شد. الهام و لیلا به راهی رفتند که قبلتر سه نفری به آن سو میآمدند. اقبالی میگوید: «آنها روز تاسوعا برای شرکت در مراسم عاشورای سیدالشهدا (ع) راهی محمودآباد شده بودند. عزاداری مازندرانیها بسیار پرشور و دیدنی است و آنها که اهل اینجا باشند، این مراسم را از دست نمیدهند و به هر قیمتی خودشان را از شهرهای دیگر به محله میرسانند.»
سرانجام مراسم تشییع و خاکسپاری غلامرضا بروسان در مشهد انجام شد و او در قطعهی هنرمندان بهشت رضای مشهد در خاک آرام گرفت.در این مراسم بیشاز دویست نفر از شاعران شهر مشهد و رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر مشهد حضور داشتند.
بیانیه “جایزه شعر نیما” برای کوچ غلامرضا بروسان
«جایزه شعر نیما» در بیانیهای مرگ غلامرضا بروسان و الهام اسلامی را تسلیت گفت.
هیات اجرایی این جایزه در متن این بیانیه آورده است:
« “نامت
از ساقهایم شروع میشود
از دلم عبور میکن
و دهانم را به آتش میکشد
چطور میتواند مرگ از تو تنها گودالی را پر کند”
شاعر مرگ را در مینورد، پیش از آنکه موعدش فرا رسیده باشد. خبرناگهانی درگذشت غلامرضا بروسان، برگزیدهی دومین دوره جایزه نیما و همسر او الهام اسلامی (که هر دو از شاعران جوان و با آتیهی شعرفارسی بودند) و فرزند ایشان، همهی ما را در بهت فرو برد. این حادثه تلخ را به همهی شاعران و نویسندگان این مرز و بوم تسلیت میگوییم.»
نکوداشت بروسان همزمان با شب تولدش
مراسم نکوداشت غلامرضا بروسان و الهام اسلامی، روز پنجشنبه 24 آذر در کتابسرای روشن و در نشست فوقالعاده عصر روشن، با همکاری دبیرخانه جایزه خبرنگاران برگزار خواهد شد.
این مراسم، صرفا یک سوگواره نییست و در این برنامه تحلیلی درباره دنیای شعر و شاعری این زوج شاعر ارائه خواهد شد .
نکته مهم این برنامه این است که همزمان با شب تولد بروسان برگزار میشود. این شاعر متولد سال 1352 بود و در 25 آذر سال 90، سی و هشت ساله میشد.
در این برنامه شمعی هم برای تولد بروسان روشن خواهد شدو سخنرانان حاضر در این محفل هم هرکدام به تناسب، درباره موضوعی از اشعار بروسان و اسلامی صحبت خواهند کرد.
احمد پوری ، محمدهاشم اکبریانی، دبیر جایزه شعر خبرنگاران ، منوچهر حسنزاده، مدیر انتشارات مروارید ،
علیرضا بهنام ، آرش شفاعی،مهرنوش قربانعلی ، نرگس برهمند ،مرتضی حنیفی، رضا یاوری، علیرضا جهانشاهی، علی عربی و جواد کلیدری از شاعرانی هستند که قرار است در این مراسم شرکت کنند. اسدالله امرایی، محسن فرجی، رسول یونان، پوریا گلمحمدی و یاسین نمکچیان نیز مهمانانی هستند که از تهران در این برنامه شرکت خواهند کرد.
مراسم نکوداشت غلامرضا بروسان و الهام اسلامی، زوج شاعری که 14 آذر همزمان با روز تاسوعا در سانحه رانندگی درگذشتند، روز پنجشنبه 24 آذر از ساعت 16:30 در کتابسرای روشن به نشانی تهران، خیابان سمیه، نرسیده به تقاطع مفتح برگزار می شود.
بیانیه جایزه شعر خبرنگاران و عصر روشن
دبیرخانه جایزه شعر خبرنگاران و دبیرخانه نشستهای «عصر روشن» در بیانیهای درگذشت غلامرضا بروسان و الهام اسلامی، دو شاعر مشهدی را تسلیت گفتند.
به گزارش خبرگزاری مهر، در این بیانیه مشترک آمده است:
«مرگ چگونه میتواند از تو تنها گودالی را پر کند؟! چگونه میتوان باور کرد غلامرضا بروسان درختی است که به پهلو افتاده، غم همچون سنگی ما را در سراشیبی دنبال میکند، بشکههایی بزرگ را در دلمان جابهجا میکنند و نمیدانیم چه باید کرد با فلفلی که طعم فراق میدهد!؟
شنیدن خبر درگذشت شاعر بر قلب و قلم چنان سنگینی میکند که واژه را یارای سخن گفتن از آن نیست. دبیرخانه جایزه شعر خبرنگاران و دبیرخانه سلسله نشستهای فرهنگی «عصر روشن»، درگذشت غلامرضا بروسان ـ شاعر ـ و همسرش الهام اسلامی ـ شاعر ـ را به جامعه فرهنگی کشور، به ویژه شاعران دردمند و دلخسته تسلیت میگوید و یادشان را گرامی میدارد.»