هدف ایران از عقب نشینی چیست؟

سعید قاسمی نژاد
سعید قاسمی نژاد

در حالیکه جامعه‌ی جهانی خود را برای دور جدیدی از تحریم ها آماده می‌کرد، جمهوری اسلامی به ناگاه با اعلام موافقتش درباب به امانت گذاشتن 1200 کیلوگرم اورانیوم با غنای 3.5 درصد در ترکیه و برخوردار شدن از 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده به صورت میله‌ی سوخت، جهان را مبهوت کرده است. جامعه‌ی جهانی اینک حیران است که جمهوری اسلامی به چه دلیل امروز طرحی را می‌پذیرد که هفت ماه پیش آنرا رد کرده بود. ایالات متحده از این طرح استقبال محتاطانه‌ای کرده است، اتحادیه‌ی اروپا و فرانسه فراتر از ایالات متحده اعلام کرده‌اند که این توافق، مسائل اصلی پرونده هسته‌ای ایران راکه توقف غنی‌سازی اورانیوم، پنهانکاری ایران  و ارتباط این پرونده با گسترش تواناییهای موشکی ایران است، در بر نمی گیرد و پیگیری اعمال تحریم های جدید همچنان ادامه خواهد یافت.

تا پیش از عقب‌نشینی ناگهانی  جمهوری اسلامی به نظر می رسید، سفر لولا به ایران و شکست قابل پیش‌بینی آن به معنای خلع‌سلاح چین در برابر اصرار غرب و روسیه برای تحریم ایران خواهد بود، ایران با طرح ناگهانی اعلام موافقتش کوشید این بازی را به هم بزند.

بررسی معامله‌ی هسته‌ای صورت‌گرفته نشان‌دهنده‌ی آن است که ایران در این معامله به شدت ضرر خواهد کرد. در زمان توافق وین ادعا می شد که 1200 کیلوگرم اورانیوم 75% اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران است، اینک اما میزان اورانیوم غنی شده ایران افزایش یافته است و ظاهرا به 2300 کیلوگرم رسیده است. ایران در برابر این 1200 کیلوگرم اورانیوم 120 کیلوگرم اورانیوم 20% غنی‌شده به صورت میله‌ی سوخت دریافت خواهد کرد که جز استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران استفاده دیگری ندارد. دست یافتن به این 1200 کیلوگرم اورانیوم 3.5% غنی‌شده تا بدینجای کار هزینه های عظیمی بر ایران تحمیل کرده است، چرا ایران چنین معامله‌ی  زیانباری که از سویی به معنای عقب نشستنی آشکار و بر حسب ادبیات سران جمهوری اسلامی ذلت بار در برابر استکبار است و از سوی دیگر، به معنای خداحافظی با بلندپروازیهای هسته‌ای ایران است، پذیرفته است؟

نگارنده باور ندارد، ترس از تحریم ها موجب شده باشد که ایران چنین معامله‌ای که آشکارا به زیان جمهوری اسلامی است، بپذیرد. تحریم های دور جدید اگر چه سخت تر از تحریم های پیشین می بود ولی در نهایت همچنان از تحریم های فلج کننده فاصله‌ی بسیاری می‌داشت. این همه در‌حالی است که منطق برنامه‌ی امنیتی جمهوری اسلامی منطق امنیتی است، هدف دستیابی به سلاح اتمی یا توانایی بالقوه ی ساخت آن است برای بیمه کردن نظام در برابر  تهاجم خارجی؛ درحالیکه ایران با تهدیدی که موجودیتش را به خطر بیندازد مواجه نشده است، عقب‌نشینی از این دست از سوی جمهوری اسلامی چندان منطقی نمی‌نماید.

نگارنده بر این باور است که جمهوری اسلامی از اعلام این عقب‌نشینی آشکار در حال حاضر چند هدف را پیگیری می‌کند. مهمتری هدف خریدن وقت است. جمهوری اسلامی  با  اعلام این توافق می‌کوشد چند ماه وقت برای خود بخرد. در حالیکه مذاکرات تحریم به مراحل نهایی خود رسیده بود، جمهوری اسلامی کوشید کل آن مذاکرات را به هم بریزد، هر چند هنوز مشخص نیست موفق شده باشد، و توافقنامه‌ای امضا کرده که هیچ ارزش اجرایی ندارد.جمهوری اسلامی قرار است ظرف یک هفته نامه‌ای به سازمان بین‌المللی انرژی اتمی بنویسد، بعد از این نامه بار دیگر دور تازه ای از مذاکرات میان ایران و حلقه‌ی وین آغاز خواهد شد تا توافقنامه‌ای قطعی نوشته و امضا شود، جمهوری اسلامی تعهد کرده است که یک ماه بعد از امضای توافقنامه‌ با کشورهای حلقه‌ی وین، ایران آغاز به انجام روندی خواهد کرد که طی یک سال 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ی خود را با 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده مبادله خواهد کرد. هنوز بر سر جزئیات این توافق، توافقی نشده است. نگارنده باور دارد ایران یا در مرحله مذاکرات بر سر جزئیات توفقنامه با حلقه ی وین، شرط هایی پیش خواهد کشید که توافق را غیر ممکن خواهد ساخت، یا احتمالا در صورت امضای توافقنامه در نهایت 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده را تحویل نخواهد داد و علاوه بر این در طی این مدت غنی سازی را با سرعتی بیشتر ادامه خواهد داد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی همچنان تعهدی درباره‌ی تعلیق غنی سازی که خواست اصلی جامعه‌ی جهانی است نداده است و غنی‌سازی اورانیوم را ادامه می‌دهد.یکی از شروط توافقنامه‌ی وین عدم غنی سازی تا سطح بیست درصد بود، اینک اما جمهوری اسلامی اعلام کرده است که غنی سازی بیست درصد را ادامه خواهد داد. این احتمال نیز به هیچ وجه بعید نیست که ذخیره‌ی اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران حتی بیش از مقدار اعلام شده، یعنی حدود 2300 کیلوگرم باشد، و ایران در صورت تحویل دادن بخشی از اورانیوم غنی‌شده اش همچنان مواد لازم برای ساخت بمب هسته‌ای را خواهد داشت.   

  می توان عقب‌نشینی هسته‌ای ایران را به قصد حکومت برای درهم کوبیدن جنبش دموکراسی خواه داخل نیز مربوط دانست. بسیار محتمل است که جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده  کرده و هجومی سنگین تر از گذشته به جنبش دموکراسی خواهی داخل را تدارک ببیند، و به دستگیری سران جنبش و اعدامهای گسترده دست بزند.

جمهوری اسلامی با ژست آشتی‌جویانه‌اش می‌کوشد تصویر سیاه خود را در افکار عمومی جهان تغییر دهد، ائتلاف بین المللی علیه خود را متفرق کند، زمان بخرد و در خفا برنامه هسته‌ایش را ادامه دهد. البته، جامعه‌ی جهانی اینک  می‌داند که ایران بار دیگر در صدد زمان خریدن و گفتگو به قصد گفتگوست و چنانکه از شواهد بر می‌آید خام این بازی نخواهد شد، اما به هر حال باید گفت جمهوری اسلامی بر اساس منطق از این ستون به آن ستون فرج  مخصوص خودش،  حرکت مناسبی انجام داده است؛ حرکتی که البته در عرصه داخلی زیانهای خود را برای حکومت اسلامی خواهد داشت، زیانهایی که حسین شریعتمداری با بر پرده افکندن قصد ونیت واقعی جمهوری اسلامی کوشیده است اثرات آن را خنثی کند.

رهبران جنبش سبز بهتر است به جای آنکه این توافق را محکوم کنند، که در جامعه‌ی جهانی چهره‌ای ستیزه جو از آنان می‌سازد، تاخیر احمدی‌نژاد در پذیرش این معامله راکه منجر به زیانهای عظیم اقتصادی- سیاسی برای ایران شده است محکوم کنند، خواستار آن شوند که دولت جلوی زیان را از همین جا بگیرد و با پذیرش تعلیق غنی سازی، پرونده ی ایران را از شورای امنیت خارج کند. بدین طریق هم در عرصه ی داخلی به نقد احمدی‌نژاد می‌پردازند و هم به جامعه‌ی جهانی نشان می‌دهند که به عنوان آلترناتیو احمدی‌نژاد توانایی حل مشکلات ایران و جامعه‌ی جهانی را دارند، نه اینکه مردمانی خشک‌مغزتر و غیرقابل مذاکره‌تر از احمدی‌نژاد هستند.

 در ابتدای این هفته جمهوری اسلامی در شطرنج دیپلماسی، حداقل دوبار دولتهای غربی را  کیش کرده است. یک بار وقتی در قبال آزادی کلوتیلد ریس، یک قاچاقچی کالاهای نظامی و یک قاتل را بازپس گرفت، آن هم در حالیکه سارکوزی قویا هر گونه معامله‌ای را نفی کرده بود، و اینک با اتخاذ این ژست آشتی‌جویانه. این پیروزی اما چنانکه شواهد نشان می‌دهد کوتاه‌مدت است. درنهایت، شاید بهتر باشد رهبران جنبش سبز نیز در عرصه‌ی بین المللی از این حالت سکوت و سکون خارج شوند و تحرکی متناسب از خود نشان دهند.