طرح شعار نابودی اسرائیل از سوی رئیس جمهور ایران، بیش از آنکه ریشه در اعتقادات مذهبی وی داشته باشد، شعاری است سیاسی اما بسیار کارآمد در راستای تامین چند هدف حیاتی. اولین و محکم ترین دلیل برای این ادعا، در طرح مکرر و اصرار احمدی نژاد بر شعارنابودی اسرائیل نهفته است.
شعار مزبور بیش از اینکه با تامین منافع ملی ایران مرتبط باشد، عامداً در تامین منافع ملی و ایدئولوژیک اسرائیل ایفای نقش می کند. هر بار که این موضوع طرح می شود دولت اسرائیل انسجام از دست رفته خود را که محصول جنگ 33 روزه با لبنان است، بیشتر می یابد. اصرار رئیس جمهور ایران در قرار دادن نام ایران در جایگاه خطرناکترین تهدید استراتژیک در ذهن سیاست مداران و مردم اسرائیل، امکان همبستگی داخلی اسرائیل و همبستگی بین المللی با آن را به حد بسیار آشکاری بالا برده و بالا تر هم خواهد برد.
از سوی دیگر پایبندی آقای احمدی نژاد و یادآوری های “به موقع” او در زمینه لزوم نابودی اسرائیل، در واقع دلیل حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه و کنترل آن را با توجیه و حمایت بیشتری روبرو می سازد و فرصت سیاسی لازم را در اختیار مقامات آمریکایی قرار می دهد تا به راحتی دیدگاه های مخالف بعضی از کشورهای عربی را پاسخگو باشند.
تکرار این شعار بدون پشتوانه از طرف احمدی نژاد، عملی است لازم و کافی در راستای ایجاد فضای شعار گونه ای که به مرور زمان بر ذهن افراطیون منطقه نیز حاکم خواهد شد. بالا بردن حرارت شعله انزجار در میان طالبین نابودی اسرائیل، نیاز مبرم افکار عمومی منطقه به یک مواجهه جدی نظامی مستقیم بین ایران واسرائیل را هر لحظه بالاتر می برد. به عبارت دیگر به مرور زمان فقط حمایت های مالی و معنوی ایران از گروه هایی چون حزب الله، جوابگوی عطش عاشقان نابودی اسرائیل نخواهد بود. اما این رویارویی هرگز از طرف ایران عملی نخواهد شد و در آینده، حرف های امروز اعتبارنخواهد داشت. چنین است که سنگ بزرگی که آقای احمدی نژاد نشان می دهد اگر در آینده ای نزدیک بر سر اسرائیلی ها فرود نیاید، بر جایی غیر از سر خود وی نخواهد نشست.
عده ای به اشتباه باور کرده اند احمدی نژاد قلباً به اضمحلال اسرائیل اعتقاد دارد، حال آنکه اگر چنین بود او می توانست راه های “عملی” تری را - بدون این حد از جلب توجه “علنی” - برگزیند. در حالی که تهدیدهای لفظی او شرایط تثبیت اسرائیل در منطقه رابیشتر از هر زمان دیگری فراهم می سازد؛ و کشور تازه شکل یافته ای چون اسرائیل برای استقرار اهداف استراتژیک خود بیش از هر چیز محتاج “توجه” در عرصه بین المللی است.
جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام تازه تاسیس، دوران تثبیت خود را شروع کرده و این ثبات از نظر آقای احمدی نژاد و همفکرانش، ممکن نخواهد شد مگر در اثبات توانایی هایی از قبیل دستیابی به تکنولوژی اتمی و شعار نابودی اسرائیل. این بازی شیرین، هر دو طرف ماجرا را شاد و راضی می کند؛ می مانند دیگر کشورهای مرتبط که در جریان این بازی، سخت به دنبال تامین منافع ملی و سیاسی خود هستند.
طبق قوانین شورای امنیت سازمان ملل، هرگاه مقام و یا مسئول کشوری، کشور دیگری را تهدید به جنگ و یا نابودی کند، حق حمله پیشگیرانه را مشروعیت می بخشد. رئیس جمهور ایران از اولین باری که اقدام به تهدید اسرائیل کرد، برای تفسیر این ماده حقوقی به به نفع آن کشور زمینه سازی کرده است. آیا اسراییل باید از داشتن متحددی اینچنین و قت شناس و آگاه از شرایط ناراضی باشد؟