اشتباهات محاسباتی آمریکا

نویسنده

faridehfarrahi.jpg

ضرب‌الا‌جل شورای امنیت به ایران اواخر ماه فوریه به پایان رسید و تهران درخواست‌های قطعنامه 1737 را نپذیرفت. اما در آن سوی دیگر ماجرا، واشنگتن سیگنال‌های متضادی در مورد نحوه برخورد با ایران ارسال می‌کند. تنها چند روز پس از پایان مهلت شورای امنیت، دیک چنی معاون رئیس جمهوری در 24 فوریه موضع همیشگی دولت بوش در برابر ایران را تکرار کرد و گفت اگر تهران فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در نیاورد “همه گزینه‌ها” بر روی میز است.

در این میان نیکلا‌س برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا در امور سیاسی و مرد کلیدی دولت بوش در برخورد با ایران اصرار می‌کند که مواجهه نظامی نه”مطلوب” ایالا‌ت متحده است و نه «اجتناب ناپذیر». او بارها در سخنرانی‌هایش استراتژی پیچیده آمریکا را رسما توضیح داده و مدعی شده است که ایالا‌ت متحده تلا‌ش می‌کند با توسل به راه‌های دیپلماتیک ایران را به پای میز مذاکره باز گرداند، آن هم تحت شرایط و پیش شرط‌هایی که کاخ سفید تحمیل می‌کند.

آمریکا سرسختانه تلا‌ش می‌کند که جهان را علیه برنامه غنی‌سازی اورانیوم تهران متحد کند و در همان حال نظاره‌گر شایعات احتمال حمله نظامی به ایران است. علا‌وه بر این کاخ سفید فشار بر ایران در سطح شورای امنیت را ادامه می‌دهد و محدودیت مالی را بر تهران - با همراهی چندین بانک مهم اروپایی - شدت می‌بخشد.

واشنگتن در چند ماه اخیر بارها مدعی شده که تهران در امور عراق دخالت می‌کند و چندین مقام ایرانی را به همین اتهام بازداشت کرده است. دو ناو هواپیمابر آمریکایی به خلیج فارس اعزام و سران کاخ سفید در سخنرانی‌های خود خواهان قدرتمند شدن ائتلا‌ف اعراب و آمریکا علیه ایران شده‌اند. تمامی این اقدامات با هدف سنگین شدن کفه ترازوی قدرت در منطقه به نفع ایالا‌ت متحده صورت می‌گیرد.

اگرچه شماری از تحلیلگران اقدامات چند جانبه آمریکا در قبال ایران را زیرکانه توصیف می‌کنند، عده دیگری معتقدند این روند نشان‌دهنده اختلا‌ف نظر در دولت بوش است؛ اختلا‌ف میان آنهایی که به دنبال تغییر رژیم در ایران‌اند و آنهایی که هدف شان تغییر رفتار آرام جمهوری اسلا‌می است؛ روشی که واقعگرایانه‌تر و البته کم خطرتر.

اما نکته بسیار مهم اینجاست که اگر سیاست آمریکا بر روی تضعیف ایران به کمک دیپلماسی یا مواجهه نظامی بنا شده است، کاخ سفید یک نکته مهم را نادیده گرفته و خطای محاسباتی بزرگی را مرتکب شده است. ایالا‌ت متحده نباید فراموش کند که تمامی بازیگران عمده صحنه سیاسی ایران در برابر هر گونه تلا‌ش برای تضعیف رژیم واکنشی یکسان و متحد نشان می‌دهند.

نیکلا‌س برنز چند روز پیش اعلا‌م کرد که اعتقاد دارد فشار زیاد بر ایران تاثیر گذاشته است و باعث می‌شود تهران سرانجام از سیاست‌های دیرپای خاورمیانه‌ای و اتمی خود دست بردارد. به نظر می‌رسد هدف دولت بوش تکرار تجربه سال 1988 است که به آتش بس میان ایران و عراق منجر شد.

در آن سال ایالا‌ت متحده بخش مهمی از ناوگان دریایی ایران را غرق کرد، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را مورد حمله قرار داد و اطلا‌عاتی را در اختیار دولت صدام حسین گذاشت که عراق توانست با سلا‌ح‌های شیمیایی به دو استان ایران حمله کند. در آن هنگام بود که امام خمینی(ره) رهبر ایران دستور پذیرش آتش بس میان دو کشور را صادر کرد. به نظر می‌رسد دولت بوش به این نتیجه رسیده که ایرانی‌ها تنها در صورت اعمال فشار شدید حاضر می‌شوند در مورد برنامه اتمی شان حاضر به مصالحه شوند.

به علا‌وه آمریکایی‌ها با درک حمایت گسترده مردمی از برنامه اتمی دولت و همچنین نگرانی از این نکته که حمله به ایران به شعله ور شدن ناسیونالیسم ایرانی کمک می‌کند، استراتژی خود را در برابر تهران تغییر داده‌اند.

راهبرد جدید کاخ سفید بر ترساندن مردم ایران از عواقب تلا‌ش‌های اتمی دولت متمرکز شده است. این «جنگ روانی» ضرورتا مانع جنگی واقعی نخواهد شد، اما با هدف نگران کردن مردم عادی یا نخبگان ایرانی برنامه ریزی شده تا فشار از طرف آنها بر دولت محمود احمدی نژاد افزایش یابد. در حال حاضر هدف اصلی آمریکا از تمامی اقدامات اخیر این است که ایران قدرتمندتر بودن کاخ سفید را به رسمیت بشناسد.

اگر چنین چیزی رخ ندهد احتمال مواجهه نظامی میان دو طرف افزایش می‌یابد. آمریکا امیدوار است پیش از یک حمله احتمالی با افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی - شبیه آنچه که در دوران ملی شدن صنعت نفت و قبل از سقوط دکتر مصدق در 1953 روی داد - حس ملی گرایی مردم ایران ضعیف شود.

این استراتژی هم پر ایراد است و هم خطرناک، زیرا به تغییرات مهم سیاسی که بعد از پایان جنگ در سال 1988 چه در ایران و چه در جهان رخ داده توجهی نشان نمی‌دهد. به علا‌وه آمریکا اصلا‌ احتمال نمی‌دهد که ایران نیز «همه گزینه‌ها بر روی میز» را بازی کند. این درست است که سران ایران - مانند رهبران بقیه کشورها - تنها در صورتی تغییر رویه می‌دهند که زیر فشار «شدیدی» قرار گرفته باشند؛ اما این تغییر رویه زیر فشار لزوما همان تغییری نیست که آمریکا به دنبال آن است، مگر اینکه کاخ سفید واقعا به دنبال آغاز یک جنگ دیگر در خاورمیانه باشد.

ایران معاصر به ایران سال‌های 1953 یا 1988 شبیه نیست. یقینا محیط سیاسی در ایران همچنان شلوغ و پرستیز باقی مانده است، اما این به معنای ضعف نیست و باعث می‌شود دست سیاستمداران در تصمیم گیری بازتر باشد. شاید یکی از دلا‌یل آرام شدن لحن احمدی نژاد همین شدت یافتن مباحثات داخلی بر سر مسائلی چون تورم یا گرانی باشد.

در همین حال اگر دولت ایران به این نتیجه برسد که مصالحه بر سر پرونده اتمی باعث می‌شود آمریکا سیاست تضعیف رژیم تهران را کنار بگذارد، حامیان مذاکره که شغل‌های حساسی را نیز در اختیار دارند، قدرتمندتر خواهند شد. بدون چنین محرکی، مخالفان مذاکره خواهند گفت که هر امتیازی به آمریکا بدهیم در رویکرد تهاجمی کاخ سفید تغییری حاصل نخواهد شد.

واقعیت این است که ایرانیان - چه تندروها و چه میانه روها - به این نتیجه رسیده‌اند که تحریم‌های اقتصادی باعث کندی رشد اقتصادی می‌شوند، اما این بهایی است که باید در عوض استقلا‌ل کشور پرداخت کرد. فراموش نکنیم هیچ تحریمی که صادرات نفت را شامل نشود نمی‌تواند اقتصاد ایران متوقف کند.

تا زمانی که آمریکا بر مذاکرات با پیش شرط اصرار می‌کنند میانه روها نمی‌توانند دم از مذاکره بزنند. مذاکره با پیش شرط تعلیق غنی‌سازی را هیچ یک از بازیگران صحنه سیاسی در ایران نمی‌پذیرند، چه تندروها و چه میانه روها. آمریکا این را می‌داند.

بدون شک اکبر‌هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در صورتی که منافع جمهوری اسلا‌می به خطر بیفتد، انتقادات از رئیس جمهوری را فراموش خواهند کرد. در این تردیدی نیست.

و سرانجام اگر در ایران بر سر نوع مواجهه با آمریکا اختلا‌ف نظرهای اندکی وجود داشته باشد، سیاست مداران در مسائلی چون غنی‌سازی، سیاست در قبال عراق و خاورمیانه تقریبا متحد به نظر می‌رسند. موضع انعطاف‌ناپذیر آمریکا در مورد غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران باعث خواهد شد بن‌بست موجود در رابطه دو کشور به این آسانی از بین نرود.

آمریکا نباید فراموش کند تلا‌ش برای تضعیف رژیمی چون ایران - حتی با هدف امتیاز گرفتن در مذاکره احتمالی - ممکن است از کنترل خارج شود و خطر آغاز یک جنگ اتفاقی بسیار افزایش یابد. تنها مذاکره مستقیم دو طرف خطر مواجهه مستقیم و آغاز بحرانی دیگر در خاورمیانه بحران‌زده را می‌گیرد.

منبع: نشریه فارن پلیسی این فوکوس [ترجمه شده توسط آفتاب نیوز]

________________________________________

آفتاب - فریده فرهی محقق مستقل ایرانی است که فعلا‌ در ایالا‌ت متحده زندگی می‌کند و در دانشگاه‌هاوایی علوم سیاسی درس می‌دهد. فرهی پیش از این سردبیری نشریه «سیاست خارجی» وزارت امور خارجه جمهوری اسلا‌می ایران را برعهده داشت. از او مقالا‌ت متعددی در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی ایران در مجلا‌ت معتبر دنیا به چاپ رسیده است. دکتر فرهی در حال حاضر به گروه بین المللی بحران [ایالات متحده] هم در مورد ایران مشاوره می‌دهد. نوشتار حاضر برگردانی است از آن‌چه در نشریه «فارن پالیسی این فوکوس» منتشر شده است.