جشن هسته ای، پادزهر قطعنامه سوم

نویسنده

po_memarian_01.jpg

‏ امید‎ ‎معماریان

احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم و کاندیدای ردصلاحیت شده مجلس هفتم وهشتم، که طی مدت نمایندگی موضوع ‏پرونده هسته ای ایران را ازنزدیک دنبال کرده، در گفت وگو با روز با بررسی گزارش محمد البرادعی، رییس ‏آژانس بین المللی انرژی اتمی، از دلایل جشن هسته ایی دولت طی روزهای گذشته سخن گفته است. این استاد ‏دانشگاه در رشته فیزیک هسته ای معتقد است قطعنامه سوم تحریم ایران به زودی صادر خواهد شد، اگر چه ‏دولت با اقداماتی مانند برپایی جشن وسرور تلاش می کند تبعات آن را بر اقتصاد کشور بپوشاند. ‏

shirzadahmad.jpg

‎ ‎انتشار گزارش محمد البرادعی درداخل کشور با شادمانی مسئولان حکومتی وبه خصوص دولت آقای ‏احمدی نژاد مواجه شده درحالی که رسانه های خارجی بخش هایی از این گزارش را تایید کننده اتهامات غرب ‏

علیه برنامه هسته ای ایران دانسته اند. این تفاوت برداشت ناشی از چه عواملی است؟‏‎ ‎

این پدیده خاص این دولت است که متاسفانه به دیگر بخش های حکومت هم سرایت کرده وآن اینکه هراتفاقی که ‏بیافتد بابت آن جشن می گیرند. در مجموع، هر چه آقای البرادعی درگزارشش می نوشت اینها جشن هسته ای می ‏گرفتند. فکر می کنم مقداری برمی گردد به نیازی که درداخل کشور از نظر محافظه کاران وجود دارد برای ‏جشن گرفتن – حالا به هردلیلی. اگرچه این را از باب مطایبه گفتم، اما اصل مساله همین است. ‏

‎ ‎چه بخش هایی از گزارش عملا موجب شادمانی مقامات دولتی شده وچه بخش هایی عملا می تواند ‏موجب فشار بیشتری به کشور شود؟‏‎ ‎‏ ‏

نکته این است که موضوع هسته ای ایران انبوهی از مسائل کوچک وبزرگ را درخود جای می دهد که ظرف ‏چهار پنج سال گذشته پرونده سنگینی ایجاد کرده است. طبیعتا در لا به لای این پرونده بسیار قطورنکات زیادی ‏برای پاسخگویی وجود دارد و باید پاسخ داده شود. همان زمانی هم که زمان دولت اصلاحات بود وما درمجلس ‏بودیم پیشنهاد ما این بود که باید با صبر وحوصله این قبیل سوالات را پاسخ داد و برای ایجاد اعتماد تلاش کرد. ‏چون بسیاری از این مسائل پاسخ های قانع کننده وتکنیکی دارد. به هردلیلی این دو- سه ساله این کار با یک روال ‏و رویکرد منظمی دنبال نشد وفضایی ایجاد شد که هرمساله ای که فی نفسه جای سوظن داشته یا نداشته باشد کش ‏داده شود. تا اینکه درتابستان گذشته تغییری در رویکرد ایران به وجود آمد. به خصوص در اواخر دوره ای که ‏آقای لاریجانی مسئولیت داشت و ظاهرا تصمیم گیران به این جمع بندی رسیدند که لااقل مواردی که قابل جواب ‏دادن است را پاسخ بگویند و در آن زمینه ها تعامل کنند. به این ترتیب توافق نامه ای که آقای لاریجانی هم از آن ‏به عنوان طرح مدالیته نام می برد مطرح شد که طی آن در هر زمانی سوالاتی پیرامون بخش های مختلف برنامه ‏هسته ایی مطرح شد و با آژانس به مذاکره پرداختند. برخی از این مسائل مورد بحث قرارگرفته وپرونده آنها بسته ‏شده است. مسائلی که اگر پنج سال پیش هم به آن نگاه می کردیم می گفتیم نباید این ها محل چالش ومشکل باشد. ‏

ازجمله این موضوعات بحث برسرمساله معدن قیچین بندرعباس بوده است. طبیعتا این معدنی بوده که بهره ‏برداری کمی از آن صورت گرفته و یا درمرحله مطالعاتی بوده ولی چون به موقع گزارش داده نشده این هم اضافه ‏شده به مواردی که پیچیده تر است. از اول هم اگر کارشناسی نگاه می کردیم این معدن نباید جای مناقشه می بود. ‏چهار مساله دراطلاعیه آقای البرادعی حل شده تلقی شده وباید از فهرست مسائل کنارگذاشته شود که ازجمله ‏عبارت بوده از: آلودگی پولوتونیوم 210، آلودگی یکی ازدانشکده های فنی وصنعتی تهران، نیز خریدهای مرکز ‏تحقیقات فیزیک که وابسته به سازمان انرژی اتمی است و درنهایت معدن بندر عباس. دراین چهارمورد آقای ‏البرادعی پاسخ های ایران را مطابق با یافته های آژانس دانسته است. اما یادمان باشد که چالش اصلی با ایران ‏درمواردی است که بسیار جدی تر است. اصل اینکه ایران دست به غنی سازی زده است ویا اقدام به ساخت ‏سانتریفوژ کرده، مواردی است که اساسا روی آنها قطع نامه داده شده و الان هم از ایران خواسته شده اینها را ‏تعطیل کند. گزارش اخیر البرداعی هیچ تعریضی به این بخش از مسائل ندارد ودر یک جملات کوتاهی می گوید ‏ایران این برنامه را ادامه می دهد درحالی که چالش های اصلی اینها هستند.‏

علاوه برآن یک بحث جدیدی باز شده که در حدود شش هفت بند از گزارش را به خود اختصاص می دهد وآن ‏درمورد اطلاعاتی است که یکی از کشورهای غربی که قاعدتا باید آمریکا باشد به آژانس داده و بنا برادعاهایی که ‏در آن اطلاعات است ایران خرید هایی کرده و آزمایشاتی انجام داده که منحصرا می تواند کاربرد نظامی داشته ‏باشد. این داستان از زمان گزارش قبلی به این سو آغاز شده است. گزارش قبلی 15 نوامبر 2007 بوده و تا حالا ‏فاصله زمانی دو- سه ماهه داشته و دراین فاصله این بحث جدید باز شده است. ایران درمرحله اول طی مذاکره ای ‏که انجام شده قبول کرده که این موضوعات در دستور کار قرار بگیرد و وقتی که در دستور کار قرارگرفته ایران ‏همه آنها را تکذیب کرده و گفته همه آنها ساختگی است. آژانسی ها قبولاندند به طرف غربی که اسناد را به ایران ‏نشان بدهند تا بتوانند جواب ایران را بگیرند که الان دراین مرحله هستیم. بنابراین تجربه گذشته ما با آژانس نشان ‏می دهد که حتی اگر مستندات ایران کافی باشد و بتواند آژانس را قانع کند، یک فاصله زمانی حداقل یکی - دوساله ‏درگیر این چالش خواهیم بود. از طرف دیگر نمی دانیم که اگر این چالش پایان یابد آیا چالش دیگری آغاز خواهد ‏شد یانه. داستان به این راحتی نیست که بگوییم به این راحتی مساله حل می شود. ‏

‎ ‎با توجه به این گزارش کشورهای غربی گفته اند که احتمال جدی وجود دارد که قعطنامه سوم تحریم ‏علیه ایران صادرشود. آقای حداد عادل هم گفته اند که احتمال صدور قطعنامه تحریم وجود دارد. شما این احتمال ‏را چگونه ارزیابی می کنید؟‎ ‎

دراجلاسی که چند هفته پیش کشورهای 1+5 داشتند درخصوص صدور قطعنامه به یک توافق نامه اصولی ‏رسیدند. بنابراین ازهمین الان می توان حدس زد که قطعنامه سوم صادر خواهد شد. منتها ممکن است جزییاتی ‏مانند جمله بندی و یا میزان شدت آن تغییراتی کند. اما به نظر می رسد آمریکایی ها دراین مقطع به یک قطعنامه ‏ملایم هم راضی هستند. دلشان می خواهد که اقدامات قبلی علیه ایران ادامه پیدا کند.‏

‎ ‎با توجه به احتمال قوی صدور قطعنامه تحریم، جشن هسته ایی چه رویکردی را نشان می دهد؟‏‎ ‎‎ ‎

می توان گفت جشنی که دراین روزها برپا شد یک هدفش این بود که پادزهری برای تصویب قطعنامه سوم در ‏سطح افکار عمومی داخلی ایران تهیه شده باشد. ظاهرا مسئولان ایران فکر می کنند موضوع اصلی رقابت ‏وتقابلشان با آمریکا یا کشورهای غربی دراقناع افکار عمومی داخل ایران است و مسائل دیگر مشکل نیست. این ‏است که بیشتر هم وغم آنها صرف این می شود که درداخل کشور سعی کنند پیروزمند تلقی بشوند وروش کسانی ‏که قبل از آنها کار می کردند روش غیرموثری جلوه داده شود. آنها دراقداماتی که انجام می دهند– چه از نوع ‏پیشرفت در فن آوری های هسته ایو چه کنارگذاشتن آنها وامتیاز گرفتن از غربی ها – هرچه باشد بابت آن جشن ‏پیروزی به راه می اندازند تا فضای افکار عمومی داخلی فکر کند که اینها از قبلی ها دراین زمینه موفق بوده اند. ‏واقعیت هم این است که دراین فضاسازی این ها تا حد زیادی موفق بوده اند. اما اینکه همه داستان که مربوط می ‏شود به اقناع افکار عمومی داخل ایران یا نه خودش بحث دیگری است. ‏

‎ ‎تصویب قطعنامه سوم روی حوزه اقتصاد وسیاست درایران چه تاثیری می گذارد؟ با توجه به اینکه به ‏نظر می رسد اثرات تحریم های سال گذشته اندک اندک خودش را بر روی بخش های مختلف اقتصاد ایران نشان ‏می دهد؟‏‎ ‎

با توجه به وضعی که قعطنامه های قبلی به وجود آورده واقدامات اقتصادی و بانکی که کشورهای غربی انجام داده ‏اند، در سطح موسساتی که نوعی تبادل اقتصادی کالا وخدماتی داشته اند خیلی مایوس وناامید هستند وتبعات تحریم ‏ها را حس می کنند. اما مردم کوچه وبازار که با این مسائل سروکارزیادی ندارند صرفا تبلغیات رادیو وتلویزیون ‏را مورد توجه قرار می دهند. ‏

شرایط اقتصادی برای ما روز به روز دشوارتر می شود. الان تجربه قطعنامه های قبلی هم نشان می دهد که حتی ‏اگر قطعنامه خیلی شدت نداشته باشد وفضایی ایجاد می کند که آمریکایی ها بتوانند کشورهای زیادی را درتحریم ‏عملی ایران همراه خود بکنند. متاسفانه این همراهی درخیلی ازکشورها به چشم می خورد وتحریم ها جدی تر شده ‏است. ‏

‎ ‎در روزهای پیش رو تحریم های جدی را چگونه مقامات به مردم توضیح خواهند داد؟‎ ‎

تحریم ها به صورت تدریجی اثر می کند ولی این تاثیرتدریجی با شتاب زیادی طی ماه های گذشته صورت گرفته ‏است. درچند ماه گذشته، شرایط اقتصادی دشوار شده اما به دلیل درآمد سرشار نفتی دولت ونوع عملکرد اقتصادی ‏دولت، این مساله تاثیرش را درزندگی روزمره معلمان، کارگران و چنین اقشاری کمتر می گذارد. اگر چه دولت ‏نتوانسته قول هایی را که درزمینه بهبود وضعیت مردم داده بود عملی کند. از نظر سیاسی وتبلیغاتی دولت ‏ونهادهای تبلیغاتی موفق شده اند با بزرگ نمایی هرازچندگاه اتفاقاتی که می افتد ودستاوردهای مقعطی وچیزهایی ‏که درجای خودش می تواند مهم باشد اما همه مساله نیست، سعی کنندکه روی آثار تحریم ها را بپوشانند. ‏