هر جسد حلق‌آویز، یک اعلامیه اعتراضی

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» آمار بالای خودکشی‌ها در مصاحبه با حسین باهر

در تازه‌ترین آمارهای اعلام شده از سوی پزشکی قانونی، سال گذشته سه هزار و ۶۴۰ مرگ مشکوک به خودکشی در کشور رخ داده که بیشترین موارد در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ثبت شده است. در این میان ۴۹.۹ درصد از خودکشی‌ها به شیوه حلق آویز بوده است.

 آمارها نشان می‌دهد در سال‌های اخیر موارد خودکشی در ایران رو به افزایش گذاشته است. این در حالیست که گفته می‌شود بسیاری از خودکشی‌ها به دلیل شرایط اجتماعی ثبت نمی‌شود و در آمار جایی ندارد. چنانچه کم نبوده مواردی که خانواده‌ها سعی در پنهان کردن خودکشی فرزندانشان، به ویژه در شهرهای کوچک، داشته‌اند. از آن سو تمام خودکشی‌ها هم منجر به مرگ نمی‌شود، و در موارد بسیاری افرادی که دست به خودکشی زده‌اند توسط اطرافیانشان به بیمارستان‌ها برده شده و نجات یافته اند. بنا بر تحقیقات مختلف، در ازای هر مورد مرگ در اثر خودکشی، بین ۱۰ تا ۲۰ مورد اقدام به خودکشی وجود دارد که منجر به مرگ نمی‌شود.

اما آیا خودکشی یک پدیده اجتماعی است یا صرفا یک تصمیم شخصی و ناشی از تلاطمات روحی و روانی و گرایشات فکری؟ این سئوالی است که دکتر حسین باهر، رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی در پاسخ آن به “روز” می‌‌گوید: “اصولا شخصیت هر انسان را چهار عامل تشکیل می‌دهد: وراثت، بطن، امواج کهکشانی و محیط. محیط دارای چهار وجه است اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی. بنابراین عوامل تلاطم روحی بسیار هستند.”

دکتر حسین باهر در توضیح اینکه چرا حدود نیمی از خودکشی‌ها به روش حلق‌آویز کردن بوده، می‌گوید: “خودکشی در هر شکلش معنی خاصی هم دارد. حلق‌آویزی نوعی اعتراض به جامعه اطراف است که با خود اعلام عام دارد. زیرا جسد متوفی خود به خود اعلامیه‌ای است که عمل کژ تابانه¬ای را می‌رساند.”

جامعه‌شناسان و روانشناسان معتقدند عواملی مثل سن، جنس، نژاد، مذهب، وضع تأهل، شغل، سلامت جسمی و روانی، ضعیت اقتصادی و وجود اختلالات رون‌پزشکی و وابستگی به مواد و…در اقدام به خودکشی موثر است.

از دکتر باهر سئوال می‌کنم با توجه به ملاحظات مذهبی در مورد خودکشی، آیا فراوانی اقدام به خودکشی در میان جوانان به کمرنگ شدن تقیدات مذهبی آنها می‌تواند بستگی داشته باشد؟ او پاسخ می‌دهد: “باورهای دینی و پایبندی‌های عقیدتی غالباً از عوامل باز دارنده رفتارهای ناهنجار بوده اند. احتمالاً کمرنگ شدن آنها توانسته است این باز دارندگی را سست کند. به ویژه از طریق بد الگوئی‌ها.”

 

بالاترین آمار خودکشی در پایتخت

“در سال گذشته استان های تهران با ۴۰۹،‌ کرمانشاه با ۲۷۱ و گیلان با ۲۳۱ فوتی بیشترین و استان های خراسان جنوبی با ۱۸، کهکیلویه و بویر احمد با ۲۴ و خراسان شمالی با ۲۵ فوتی کمترین موارد مرگ ناشی از خودکشی را داشته اند.” محمود خدادوست رییس مرکز تحقیقات سازمان پزشکی قانونی کشور با اعلام این آمار گفته است: از کل مرگ های مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین مواردخودکشی در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ثبت شده است که ۲۸.۲ درصد از کل موارد خودکشی این سال ها را در برمی گیرد. پس از آن گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال با ۲۲.۲درصد، ۲۵ تا ۲۹ سال با ۱۷.۶درصد، بالای ۵۰ سال با ۱۲.۹ درصد، ۴۰ تا ۴۹ سال با ۱۱.۱ درصد و زیر ۱۸ سال با ۷.۹ درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص داده اند. همچنین از تعداد سه هزار و ۶۴۰ مرگ مشکوک به خودکشی که سال گذشته در کشور روی داده، تعداد دو هزار و ۵۳۰ نفر مرد و یک‌هزار و ۱۱۰ نفر زن بوده اند.

دکتر باهر رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی هم با اشاره به اینکه مشاهده بیشترین موارد خودکشی در بین جوانان، گویای شکنندگی بیشتر در بین جوانان است، می‌گوید: “طبق تعاریف متداول حقوقی ۱۸ سالگی آغاز سن تکلیف قانونی است و ۲۵ سالگی هم سن کمال این دوران مسئولیت پذیری.”

 

زنان بیشتر خودکشی می‌کنند؛ مردان بیشتر می‌میرند

ایران از لحاظ آمار خودکشی زنان وضعیت خوبی در دنیا ندارد، آمارها می‌گویند ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش می‌یابد؛ افزایشی که بیشتر در مناطق غربی کشور نمود پیدا کرده است. با این حال و اگر چه مردان کمتر از زنان دست به خودکشی می‌زنند، اما مرگ آنها در اثر خودکشی بیشتر از زنان است. دکتر جعفر شرفخانی، جامعه‌شناس و مدرس علت این اختلاف را در شیوه‌های استفاده مردان و زنان از ابزارها و وسایل خودکشی می‌داند و به “بهار” می‌گوید: “مردان از وسایل خشن‌تری که منجر به مرگ حتمی می‌شود استفاده می‌کنند مثل خود‌زنی با اسلحه، خودزنی با چاقو، حلق‌آویز کردن و پرتاب خود از ارتفاع در حالی که زنان به روش‌هایی مانند مسمومیت با قرص و سم که میزان مرگ در آن‌ها پایین است دست می‌زنند. به همین خاطر است که میزان اقدام به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است ولی مردان بیشتر از زنان در اثر خودکشی می‌میرند.”

 اما این جامعه‌شناس که در ایلام ،-یکی از استان‌هایی که بیشترین آمار خودکشی زنان را دارد-، تدریس می‌کند معتقد است این معادله در استان ایلام صدق نمی‌کند: “۹۰درصد زنانی که خودکشی می‌کنند به وسیله خودسوزی دست به این اقدام می‌زنند که ‌درصد بالایی از آنان از بین می‌روند بنابراین نتایج تحقیقات به‌دست‌آمده در این استان با روند حاکم بر میانگین نسبت خودکشی و جنسیت در کشور و جهان مطابقت ندارد.”

دکتر سراج زاده، جامعه‌شناس هم در خصوص بالابودن خودکشی زنان در غرب کشور می‌گوید: “نسبت افزایش زنان تحصیلکرده یا عواملی که بافت سنتی را در منطقه غرب کشور تغییر داده سرعت زیادی داشته اما نظام مردسالارانه‌ای که شکل گرفته بوده در یک نظام قبیله‌ای و ایلاتی، به شدت محکم سر جای خودش است و شتاب تغییرات و افزوده شدن توقعات زنان در مواجهه با این ساختار به آنها احساس ناکامی و ناتوانی شدیدی می‌دهد که به این شکل بروز پیدا می‌کند. احتمال دارد خود پدیده خشونت و کشمکش‌های بین قبیله‌ای هم باعث شده باشد خشونت تا حدی عادی شده باشد اما زنان چون توانایی اعمال خشونت نسبت به دیگران را ندارند، خشونت را متوجه خودشان می‌کنند.”

اما به گفته جعفر شرفخانی، جامعه‌شناس، “در مناطق غرب کشور زنان به طور عمده به خودسوزی، حلق‌آویز کردن خود، خوردن قرص یا سم متوسل می‌شوند در حالی که مردان بیشتر به مواردی که قبلا ذکر شد دست به خودکشی می‌زنند. در مورد علل روی‌آوری زنان این مناطق به خودسوزی، به نظر می‌رسد متاثر از چند عامل باشد. در واقع آن‌ها می‌خواهند با این کار مظلومیت خود را با استفاده از زجرآور‌ترین شیوه نشان دهند. دلیل دیگر در دسترس بودن مواد مورد استفاده از جمله نفت برای زنان این مناطق است و دلیل آخر معمول شدن این روش و استفاده از تجربیات دیگران در اطراف خویش است.”

سراج‌زاده معتقد است: “باید مهارت‌های زندگی و روش‌های مواجهه با ناکامی را به خانواده‌ها و به ویژه به زنان آموزش داد اما این کارها هم نرخ‌ها را یک مرتبه تغییر نمی‌دهد چون فاکتورهای اجتماعی و فرهنگی فاکتورهایی هستند که در درازمدت جواب می‌دهند چنانچه از دهه ۶۰ مطالعات و برنامه‌ریزی‌هایی برای کاهش نرخ خودسوزی زنان ایلامی انجام شده اما هنوز این میزان در آنجا بالاست.”

در خصوص راهکارهای کاهش موارد خودکشی در ایران از دکتر حسین باهر جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی سئوال می‌کنم.پاسخ می‌دهد: “علل خود کشی می‌تواند هر چیزی باشد که بر روی عوامل چهار گانه شخصیت که به آن اشاره کردم اثر عمیق بگذارد و انسانی را به تدریج دچار افسردگی کند و یا دفعتا شخصی را به جنون آنی مبتلا سازد.”

او ادامه می‌دهد: “با توجه به تجربه‌های مشاوره‌ای که در این خصوص داشتم اگر مراتبی که عنوان خواهم کرد رعایت شود می‌توان جلوگیری از افسردگی های حاد و یا مزمن را که مقدمات احتمالی خودکشی است، گرفت:

۱. بالا بردن سطح تماس با طبیعت (گردش و ورزش) 

۲.کاربردی کردن تحصیلات و اشتغال به کار مولد

۳.کاهش رفاه زدگی(مفت خوری و مفت گوئی)      

۴. هدفمند سازی زندگی جوانان(امید و بالندگی)”