پرونده هایی برای دو مهدی

احسان مهرابی
احسان مهرابی

تاریخ دوبار تکرارمی شود یک باربه صورت تراژدی و یک بار به صورت کمدی. اگر دوسال است موضوعی به نام محاکمه مهدی هاشمی رفسنجانی تبدیل به یک کمدی شده، ششم مهرماه سال 1367 تراژدی تلخ پرونده مهدی هاشمی با اعدام او پایان یافت.این پرونده یک اعدامی دیگر و 26 زندانی داشت. فتح الله امید نجف آبادی اعدام شد و 26 نفر دیگر مجموعا به بیش از 105 سال زندان محکوم و هرکدام پس ازتحمل بخشی ازحبس خود آزاد شدند. تراژدی مهدی هاشمی قهدریجانی، برادر داماد آیت الله منتظری و کمدی مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی درعین تفاوتها، شباهتهای بسیار دارد. مهمترین شباهت، مقصود دو پرونده است. در هر دو پرونده حاشیه برمتن غالب است و مقصود، حذف مردان قدرتمند ازسیاست کشور بوده است نه محاکمه یک فرد و اجرای عدالت.

داروغگان دو پرونده نیزهمانندند با این فرق که پیرها بازنشسته و جوانها بزرگ شده اند. بازجوی30 ساله مهدی هاشمی قهدریجانی درزمان پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی وزیر اطلاعات بود و این روزها میانسالی شده درمسند دادستانی کل کشور. محسنی اژه ای که درزمان پرونده مهدی هاشمی بازجویی از او را برعهده داشت، پس ازآن برای حاکمیت تمام کننده پرونده های مهم شد؛ از پرونده غلامحسین کرباسچی درمسند قاضی تا پرونده عبدالله نوری درمسند ریاست دادگاه ویژه روحانیت. او که خود متولد توابع اصفهان است، درپرونده های مهم همیشه سروکارش با اصفهانی ها افتاده.پس ازگذشت بیست و سه سال محسنی اژه ای همچنان مرتبط با موضوع آیت الله منتظری است؛ چنانچه آیت الله منتظری درمصاحبه اش با عماد الدین باقی درباره گفت و گو با او درباره دفتر اصفهانش می گوید.

به جزمحسنی اژه ای، بازجوی جوان مهدی هاشمی قهدریجانی، مسن ترها بازنشست شده و جایشان را به جوانترها داده اند؛ اگر روزگاری محمدی ری شهر آتش بیارمعرکه بود و ماجرای مهدی هاشمی قهدریجانی را به پایان تلخ رساند، این روزها روح الله حسینیان ازهمراهانش که برای ریاست جمهوری ری شهری درسال 76 می کوشید آتش بیار معرکه محاکمه مهدی هاشمی و حذف هاشمی رفسنجانی است. مربع اعدام مهدی هاشمی به جز ری شهری و اژه ای دو عامل نیز داشت.علی رازینی حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت که حکم محاربه و مفسد بودن مهدی هاشمی داد و به اعدامش محکوم کرد و علی فلاحیان که دادستان دادسرای ویژه روحانیت بود و او را مصداق بارزمحارب و مفسد فی الارض خواند.این دو این روزها دوران بازنشستگی می گذرانند و چندان به بازی گرفته نمی شوند.

پرونده مهدی هاشمی قهدریجانی و مهدی هاشمی رفسنجانی یک شباهت دیگرنیز دارد. هردو این پرونده ها از انتخابات ریاست جمهوری کلید خورد؛ اولی از دوره چهارم انتخابات ریاست جمهوری یعنی شانزدهم مرداد 64 و دومی 22 خرداد 88 .محمدی ری شهری درکتاب خاطرات سیاسی اش نوشته است  که درحوالی برگزاری انتخابات دوره چهارم ریاست جمهوری اعلامیه های افتراالود برضد شخصیتهای طراز اول پخش شده و پس ازپیگیری ها مشخص شد که این اعلامیه کار مهدی هاشمی و دوستانش بوده است. اطلاعیه هایی که ری شهری ازآنها نام برده و یک نمونه آن را درکتاب خاطرات سیاسی خود منتشر کرده اینگونه است:“آقای کاشانی بدلیل عدم شناخت مردم نسبت به ایشان رای نخواهد اورد و آقای عسگراولادی هم نیزقبلا خود را آزموده است و بنابراین فقط می ماند آقای خامنه ای، بنابراین قرار است رای دهیم همه با هم رای سفید می دهیم برای اینکه نشان دهیم نظام را قبول داشته و آنرا دوست می داریم، اما با این کاندیدا مخالفیم.”

پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی نیزبا انتخابات ریاست جمهوری 88 کلید خورد؛ هرچند کسانی که درارتباط با مهدی هاشمی دستگیرشدند درباره انتخابات سال 84 و موضوعات مالی این انتخابات بازجویی شدند.

پرونده مهدی هاشمی قهدریجانی ومهدی هاشمی رفسنجانی یک شباهت قطعی دارد و آن مقصود دو پرونده برای  حذف یک فرد قدرتمند و یا به تعبیری نفر دوم کشوربود و هست. حذف آیت الله منتظری که به لحاظ جایگاه قائم مقام رهبری و نفر دوم محسوب می شد هرچند در ساختار سیاسی واقعی ممکن بود اینگونه نباشد و حذف هاشمی رفسنجانی که هرچند به لحاظ سمت این جایگاه را نداشت اما ممکن بود بسیاری او را نفر دوم مملکت بشناسند.

حکم ازپیش معلوم، دیگرشباهت پرونده دو مهدی است. درپرونده اول آیت الله خمینی نامه ای نوشت که پیش ازبرگزاری دادگاه مشخص کننده نتیجه بود. او درنامه خود حامیان مهدی هاشمی را ضد انقلاب و منحرف نامیده بود. پس ازانتشار این نامه آیت الله منتظری دردیداری با آیت الله خمینی اعلام کرده بود که شما قبل از اینکه قاضی اظهارنظر نماید آنها را محکوم کرده اید و لذا، پس ازقضاوت شما،قاضی نمی تواند نظردیگری بدهد. درپرونده مهدی هاشمی نیزمسئولان قضایی پیش از برگزاری دادگاه بارها او را محکوم کرده اند.

 

نوع اتهامات دو مهدی البته متفاوت بود،مهدی هاشمی به دلیل اقداماتی محاکمه و محکوم به اعدام شد که روزگاری انجام انها انقلابی محسوب می شد و همگان ازابتدای انقلاب ان را می دانستند.اتهام مهدی هاشمی صدورحکم  قتل جهان سلطان آقایی، رمضان مهدی زاده، شیخ قنبرعلی صفرزاده، سید محمد شمس آبادی، عباسقلی حشمت و مهندس بحرینی یان بود که البته اودرباره این قتلها تنها حکم صادر کرده است. تاسیس سپاه خودمختارلنجان،منحرف کردن جوانان ازطریق تشکل انحرافی،ایجاد تفرقه بین مسئولین، اتهامات اصلی مهدی هاشمی بود؛اقداماتی که دردوره خود نه تنها غیرقانونی نبود بلکه ازدیدگاه مسئولین جمهوری اسلامی اقداماتی انقلابی محسوب می شد و به دلیل انجام ان هنوزکه هنوز است عده ای درجمهوری اسلامی تشویق می شوند. اتهامات مهدی هاشمی رفسنجانی به صورت رسمی درهیچ دادگاهی عنوان نشده اما آنچه که تاکنون از سوی رسانه های اصولگرا مطرح شده برخی اتهامات مالی و استفاده از اموال دولتی برای انتخابات ریاست جمهوری بوده است؛ اتهامات سیاسی مهدی هاشمی نیز انتشارسایت ها و روزنامه ها برعلیه دولت احمدی نژاد است.

 

مهدی هاشمی قهدریجانی و مهدی هاشمی رفسنجانی

مواجهه مهدی هاشمی قهدریجانی و مهدی هاشمی رفسنجانی با احتمال بازداشتشان البته متفاوت بود. مهدی هاشمی قهدریجانی توصیه دوستان برای خروج ازکشور را جدی نگرفت و جان خود ازدست داد اما مهدی هاشمی رفسنجانی به خارج ازکشوررفت تا دست مخالفان ازاو کوتاه شود. شخصیت دو مهدی نیزالبته متفاوت بود؛ مهدی هاشمی رفسنجانی همچنان به نسبت خود با هاشمی رفسنجانی شناخته می شود. مهدی هاشمی قهدریجانی هرچند منتسب به آیت الله منتظری بود اما پیش ازآنکه برادر داماد منتظری شود پدرش استاد آیت الله منتظری بود وخود از چهره های فعال درانقلاب اسلامی.به این ترتیب مهدی هاشمی خود چهره ای مستقل بود و شاید همین امرباعث می شد با اعتماد به نفس امیدوارباشد کاری ازدست مخالفانش ساخته نیست.

مواجهه آیت الله منتظری و هاشمی رفسنجانی دربرابرحذف خود هم البته متفاوت بود؛آیت الله منتظری ازابتدا به صورت صریح و علنی درمقابل پروژه حذفش ایستاد و به جزیک موضوع درتمامی نامه های خود بربی گناهی مهدی هاشمی تاکید کرد و ابایی ازعلنی کردن مخالفت های خود با بنیانگذارجمهوری اسلامی و فرد اول مملکت نداشت، به گونه ای که دربعضی ازنامه ها درباره برخی اتهامات مهدی هاشمی گفت:“محاکمه باید متوجه من و محمد (محمد منتظری) درعالم برزخ شود”. تنها یک موضع گیری آیت الله منتظری با دیگرمواضع وی تفاوت داشت وآن نامه ای بود که درآن نوشت: “جرائم و اتهامات مهدی هاشمی و افراد مربوط بدون اغماض و با کمال دقت مطابق موازین عدل اسلامی و لو بلغ مابلغ رسیدگی شود”.

هاشمی رفسنجانی هرچند که بعضا رفتارهایی درمقابل خواسته های رهبری جمهوری اسلامی داشته اما معمولا مواضع خوددرباره رهبری را کمتر علنی می کند، به جز موارد معدودی چون نامه ای که به رهبر جمهوری اسلامی قبل ازانتخابات 88 نگاشت.این نامه شاید تنها نامه شبیه به نامه های منتظری باشد.

بازجویان مهدی هاشمی روایتی ازمنتظری نقل می کنند که او به مهدی هاشمی گفته است “امام با نامه خودشان خواب را ازچشم من گرفته اند، من هم نامه ای نوشتم که خواب را ازامام بگیرد”. نامه هاشمی رفسنجانی به رهبری جمهوری اسلامی هم شاید خواب را ازچشمان آیت الله خامنه ای گرفته باشد، اما او همچنان اصراری برعلنی کردن مواضعش درباره آیت الله خامنه ای ندارد.

ادبیات هاشمی رفسنجانی و منتظری هم طبیعتا با یکدیگر قابل مقایسه نیست؛ هاشمی رفسنجانی هرچند بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری را نکوهش کرده اما صراحتا ازشکنجه های گسترده و شدیدی که درباره افراد نزدیک به مهدی هاشمی انجام شده سخن نگفته است درحالی که آیت الله منتظری بارها و به صراحت اقدامات وزارت اطلاعات درپرونده مهدی هاشمی را بدتر ازاقدامات ساواک دانست.

تنهایی آیت الله منتظری دیگرتفاوت هاشمی رفسنجانی و او درباره پرونده دو مهدی بود. درجریان پرونده مهدی هاشمی هرچند برخی ازمسئولین و چهره های سیاسی مخالف بازداشت مهدی هاشمی بودند اما درپایان همگی کنارآیت الله خمینی ماندند و آیت الله منتظری تنها ماند، اینک اما هاشمی مستظهربه حمایت بخش وسیعی ازچهره های سیاسی و مسئولین سابق جمهوری اسلامی است. پرونده دو مهدی تاکنون پایانی متفاوت داشته است، درپرونده اول طراحان پرونده نه تنها به مقصود خود برای اعدام مهدی هاشمی رسیدند بلکه آیت الله منتظری را نیز ازقائم مقامی رهبری حذف کردند، درپرونده دوم طراحان ازمحاکمه مهدی هاشمی بازمانده اند و حذف هاشمی رفسنجانی هنوزبه صورت کامل محقق نشده است. مهدی و اکبرهاشمی رفسنجانی تاکنون ازتلخی تکرارپرونده مهدی هاشمی قهدریجانی گریخته اند باید منتظر پایان ماجرا ماند.