اوباما،روحانی و کوه یخ تحول در ایران

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

ممکن است به رغم همه پیش بینی ها و قراین، باز هم اوباما و روحانی با هم به گفت و گو ننشینند؛ اما به نظر می رسد آنچه باید رخ دهد تا همین حالا رخ داده است و دیدار و گفت و گوی این دو فقط می تواند سرعت تحولات را بیشتر کند. نمی توان دست کم گرفت که اکنون در روزنامه های ایران و حتی در رسانه های اصولگرایان در باره احتمال دیدار و گفت و گوی دو رییس جمهوری نوشته می شود و کارشناسان مختلف در باره چگونگی پیشبرد گفت و گو با امریکا سخن می گویند. این یعنی اینکه فضای سیاسی و فرهنگی ایران از شرایطی که سخن گفتن در باره گفت و گوی با امریکا تاوانی سنگین داشت و یکی از تابو های نظام بود به شرایطی رسیده است که رهبران نظام از ضرورت گفت و گو با امریکا سخن می گویند. این تحولی بزرگ است که خود به خود نشانه ای از تحولات مهم تر است. صرف نظر از اینکه دلایل این تحولات چیست، روند های نشانگر این تحول را می توان در ۴ حوزه دید:

یک - برای نخستین بار پس از نزدیک به بیست سال حکومت ایران به شرایطی رسیده است که نوعی هماهنگی و همگرایی در میان چند جناح اصلی به وجود آمده. شکست برنامه های تندرو ها در ۸ سال گذشته، شدت پیدا کردن اثرات تحریم ها و فشار های غرب تا حدی که به بروز اعتراض در میان مردم منجر شده است و بروز اعتراضات گسترده و فراگیر به رفتار حکومت که اوج آن در اعتراض به انتخابات سال ۱۳۸۸ بود، شاید از دلایل اصلی این همگرایی باشد. همگرایی به معنای نوعی تمایل به مصالحه در دو سطح دیده شده است. یکی در میان نیروهای منتقد دولت و جناح های اصلاح طلب و میانه رو و لایه هایی از اصولگرایان که در شکل گیری جناح بندی های اصلی در زمان انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت پیروزی حسن روحانی در انتخابات خود را نشان داد. و دیگری در سطح استراتژیست های امنیتی در درون حکومت، که نشانه های نگران کننده ای مبنی بر کاهش شدید کارآمدی نظام و فروپاشی اعتبار عمومی نظام را جدی تر از آن می دانستند که به اثر بخشی سیاست سرکوب به تنهایی برای کنترل اعتراضات مردم اطمینان داشته باشند. مجموع این دلایل و شاید تحولات دیگری مانند تحولات فن آوری و گسترش شبکه های ارتباطی میان داخل و خارج در میان مردم سبب شد تا بسیاری از به اصطلاح عقلای نظام این واقعیت را بپذیرند که تنها با شعار های عوامفریبانه و شعارهایی که سال هاست اعتبار خود را از دست داده نمی توان به ثبات درازمدت حکومت امیدوار بود. همین باور بود که در حمایت خامنه ای از برگزاری نسبتا آزاد انتخابات در چارچوب ممکن در جمهوری اسلامی بیشترین اثر را داشت.

دو - موقعیت بین المللی ایران و مناسبات میان ایران و بلوک های اصلی قدرت در جهان در دو دهه اخیر تحت تاثیر تحولات منطقه ای و بین المللی دگرگون شده است. این تحولات به موازات یکدیگر، هم امکانات تعامل را افزایش داده است و هم میزان تهدید ها را. بنا براین ایران و غرب ناگزیرند الگوی تعاملی را که در دو دهه اخیر دنبال کرده اند به نفع کوتاه آمدن از برخی شعار ها و یافتن دیدی عملگرایانه تر تغییر دهند. این تحولات طیف وسیعی را، از سقوط صدام گرفته تا تحول در سوریه، و از تغییر تدریجی نظام تک قطبی و بحران اقتصادی در غرب تا تغییر تدریجی مناسبات جنگ سرد در بر می گیرد.

سه ـ با وجود همه محدودیت ها، در سال های گذشته درک عمومی نسبت به تحولات سیاسی درایران واقع بینانه تر شده است. این واقع بینی نتیجه افزایش و شتاب گرفتن موج حضور شبکه اجتماعی در فضای سیاسی و رسانه ای است. بخش عمده ای از این آگاهی اجتماعی در قالب افزایش سهم مبارزه مدنی در گفت و گوی سیاسی روز بازتاب یافته است. بیرون آوردن گروهی از زندانیان سیاسی از زندان نشان داد که مردم و گروه های مدنی و شهروندان اطمینان خود را از امیدهایی که در تحولات درون نظام دیده می شود به تدریج از دست می دهند. من اکراه دارم واژه آزادی را به کار ببرم برای اینکه تا وقتی این گروه، از آزادی های مدنی واقعی برخوردار نباشند، آزاد کردن از زندان مانند جابه جا کردن محل زندان است. البته انتقال از زندان فیزیکی فردی به زندان قرنطینه ای بزرگ تر مایه امیدواری است و باید مورداستقبال و قدردانی قرار گیرد. مردم بیش از همه همراهی خود را با چهره هایی مانند نسرین ستوده نشان می دهند تا چهره های سیاسی و اصلاح طلب. امروز استیفای حقوق شهروندی، و نه صرفا نوعی آزاد سازی سیاسی، به خواسته ای عمومی مبدل شده است. مسلمانان نمی توانند در حالی که خود از حقوق مدنی متعارف برای کسب و کار برخوردارند به هموطنان بهایی یا اهل سنت یا گروه های قومی و مسلکی دیگر بگویند شما فعلا از حق مدرسه رفتن محروم باشید تا ما به یک توافق سیاسی تازه برسیم. فصل، فصل مصالحه و میانه روی است. ما با پیشرفت مدنی در سطح مطالبات مدنی روبه رو هستیم. شاید این گروه میانه رو جدید بتواند از طریق پیش بردن تضمین های مدنی به اقلیت ها تضمین لازم را به همه پاره های ملت برای حضور در این مصالحه مهم سیاسی بدهد. این یکپارچگی مدنی واقعی است که می تواند حامی حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی در سازمان ملل و گفت و گو با اوباما باشد نه وعده های اختیار تام آقای خامنه ای که حاضر نباشد تضمین های مدنی لازم را بدهد. مردم چگونه اعتماد کنند که وقتی آقای خامنه ای خرش از پل گذشت دوباره همه چیز در داخل به همان وضع سابق برنگردد؟

چهارـ با وجود همه محدودیت ها و سرکوب ها، گروه های میانه رو و اصلاح طلب تا حدی در بدنه بوروکراتیک نظام مشارکت دارند تا بتوانند هر گونه پروژه مصالحه اجتماعی را در فرآیندی دموکراتیک پیش ببرند. عاقلانه این است که از این آخرین ظرفیت های سیاسی و اجرایی، که اکنون در چهره حسن روحانی تجسم یافته است، در این تحول حمایت شود. آقای روحانی آن چنان از تحولات ایران شناخت دارد که بداند بدون دادن تضمین های لازم برای حفظ حقوق شهروندی از اعتماد بسیاری از گروه های اجتماعی برخوردار نیست.

این شرایط برای آقای روحانی و اوباما هم بهترین زمان مصالحه است. مذاکرات نیویورک می تواند به توافق هایی منجر شود که از یک تحول بزرگ برای رسیدن به نوعی برابریِ حقوق شهروندی در ایران حمایت کند یا اینکه به سطح نوعی مصالحه برای ایجاد ۴ سال فرصت برای میانه روها و اصلاح طلبان برای ادامه دادن مسیر تغییر و ۴ سال فرصت به آقای خامنه ای و اصولگرایان برای تصمیم گیری بعدی محدود شود. در هر حال این ملاقات نتیجه سر برآوردن کوه یخی در مناسبات اجتماعی ایران است که در بدنه به یک پیکره آگاهی اجتماعی و رسانه ای وسیع تر متکی است. اینکه نیروهای سیاسی درون یا بیرون نظام، درون یا بیرون از کشور چگونه از این فرصت بهره گیرند، نشان خواهد داد که آیا طیف نیروهای سیاسی به سطحی از آگاهی لازم رسیده اند که بدون درگیر شدن با یکدیگر به گفت و گوی سنجیده و منتقدانه در باره این تحول بپردازند.