آیا ایران به بمب دست خواهند یافت؟

نویسنده

سارا دانیل، خبرنگار اعزامی روزنامه نوول ابزرواتور یکی از شش روزنامه نگاری بود که از سوی جمهوری اسلامی برای دیدار با مسؤولین اصلی برنامه هسته ای و بازدید از چند مرکز اتمی حساس در ایران دعوت شد.

شش روزنامه نگار غربی به همراه چند تن از مسؤولین وزارت امور خارجه ایران از مرکز اتمی بوشهر واقع در کرانه های خلیج فارس دیدن کردند؛ مرکزی بتونی که از سوی روس ها نیمه کاره رها شده. هدف از این دعوت ناگهانی و سپس بازدید از داخل نیروگاه بوشهر را می توان قریب الوقوع بودن قطعنامه دیگری از سوی شورای امنیت دانست.

ما قبل از رسیدن به نیروگاه بوشهر از مرکز فرآوری و تبدیل اورانیوم اصفهان دیدن کردیم؛ مرکزی که در آن عنصر اورانیوم به گاز هگزافلوئور اورانیوم تبدیل می شود. در این مرکز هدف از این دعوت توسط حسین سیمرغ، سرپرست روابط عمومی سازمان انرژی اتمی ایران، برای ما مشخص شد. وی در این رابطه گفت: “شما به خوبی می توانید به شفاف بودن فعالیت های صلح آمیز ما پی ببرید و این خبر خوب را به دنیای خارج نیز مخابره کنید.”

ولی ازطرف دیگر، محدودیت هایی که در این “شفاف سازی” وجود داشت نیز مشخص شد: علیرغم اصرار ما برای بازدید از مرکز غنی سازی نطنز و رآکتور تحقیقاتی اراک، بازدید از این دو مرکز “به دلایل فنی” امکان پذیر نشد. شایان ذکر است که قسمت اعظم اختلافات بین ایران و غرب به دلیل فعالیت های این دو مرکز است.

پس چرا ما را به کارخانه ای بردند که هیچ فعالیت خاصی در آن انجام نمی شود؟ چرا مرکز بوشهر همواره در طرح های تبلیغاتی جمهوری اسلامی قرار دارد؟ شاید به این دلیل است که این “کارگاه” عظیم که تاکنون بلا استفاده مانده و 800 میلیون دلار نیز خرج برداشته، دلیل توجیه کننده ایران در حق مسلم خود برای دستیابی به زنجیره هسته ای است. زیرا روسیه که در نهایت به اردوگاه غربی ها پیوست، اعلام کرد سوخت اتمی مورد نیاز این مرکز را تا زمانی که ایران فعالیت های غنی سازی خود را متوقف نکرده تأمین نخواهد کرد.

در این رابطه، یکی از مسؤولین وزارت امور خارجه که کاملاً خشمگین به نظر می رسید به ما اظهار داشت: “روس ها هرگز برای نیروگاه بوشهر سوخت اتمی تأمین نخواهند کرد. این یک بازی ساده لوحانه است.” او در ادامه گفت: “زمانی که جامعه ملل به ما می گوید غنی سازی را به حال تعلیق درآوریم، آنچه که در حقیقت از ما می خواهد این است که کل برنامه هسته ای را متوقف کنیم. برای ژاپن ده سال طول کشید تا توانست ثابت کند که چیزی را از نظر بازرسان مخفی نکرده، ولی ما نمی توانیم تا این مدت صبر کنیم.”

از دید جامعه بین الملل، این دلایل بسیار گمراه کننده به نظر می رسند، زیرا جامعه جهانی دلیل عجله و شتاب مقامات ایرانی در غنی سازی اورانیوم را درک نمی کند. در نظر مسؤولین ایرانی، مرکز بوشهر صرفاً با سوخت روسی می تواند کار کند که در حال حاضر در اختیار آنها نیست، ولی مراکز دیگر می توانند از اورانیوم غنی شده ایرانی استفاده کنند.

آیا در نهایت کسی پیدا می شود که علاقه ای برای حل و فصل این مشکل بزرگ داشته باشد؟ سعید لیلاز، تحلیلگر سیاسی در تهران برای ما توضیح داد: “بوشهر یک نیروگاه نیست، بلکه یک سپر ژئوپلیتیک است.” به بیان دیگر، این مرکز که هنوز مراحل ساخت را طی می کند، در حقیقت نماد پیچیدگی ها و تناقضات پرونده هسته ای ایران است. سعید لیلاز می افزاید: “روس ها از بوشهر به عنوان اهرمی برای داشتن روابط با امریکا استفاده می کنند. مقامات ایرانی نیز به عنوان عامل توجیه کننده در برنامه غنی سازی می گویند که زمان بسیاری تا آماده شدن این مرکز باقی مانده.”

به گفته علی لاریجانی، به عنوان مذاکره کننده اصلی پرونده هسته ای که در مقر شورای عالی امنیت ملی پذیرای ما شد، غنی سازی اورانیوم یک گزینه مهم استراتژیک برای ایران است. او در پاسخ به این سؤال که آیا ایران آماده است تا در صورت دریافت ضمانت های امنیتی از جانب امریکا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند گفت: “من رابطه ای بین این دو داستان نمی بینم. مانند این است که من از شما بپرسم: آیا شما حاضرید دیگر نفس نکشید اگر امریکا امنیت شما را تضمین کند؟” به گفته این عضو سابق سپاه پاسداران اینکه امریکا نمی خواهد به ایران اجازه دستیابی به فن آوری هسته ای را بدهد “کاملاً بی معنی است، زیرا ما از هم اکنون این فن آوری را در اختیار داریم.”

به گفته یکی دیگر از منابع نزدیک به مذاکرات، ایران امروز در حدود سه هزار سانتریفوژ را در نطنز نصب و راه اندازی کرده که “برای تولید یک بمب اتمی کافی است، ولی این بمب به چه کار می آید؟ اگر ما این بمب را به اسراییل پرتاب کنیم، ایالات متحده نیز با 100 بمب اتمی پاسخ ما را خواهد داد. این در واقع یک خودکشی است!” زمانی که برای او توضیح دادیم در اختیار داشتن بمب اتمی امکان سرکوب را به وجود می آورد و منظور الزاماً استفاده از آن نیست، برای ما فتوایی از رهبر انقلاب علی خامنه ای نقل کرد که گفته است: “استفاده از هرگونه سلاح کشتار جمعی به مثابه یک اقدام ضد اسلامی است.”

ازطرف دیگر، یک کارشناس اقتصادی مخالف نظام با اشاره به این که حتی یک لحظه هم ماهیت صلح آمیز بودن این برنامه را قبول نمی کند گفت: “اگر این برنامه هسته ای از ماهیت نظامی برخوردار نباشد، می توان گفت که یک برنامه بی معنی است. در زمان ریاست جمهوری خاتمی، سران جمهوری اسلامی دریافتند که دستیابی به بمب اتمی تنها راه نجات نظام است و اکنون قصد دارند به هر قیمت ممکن آن را به دست آورند.”

یکی از سیاستمداران سابق نیز در این خصوص می گوید: “زمان آن اکنون است. آیا ایران قبل از خروج امریکا از باتلاق عراق می تواند به بمب دست یابد؟ مسابقه آغاز شده و اگر ما ببریم، یک روز خواهید دید که ایران از پیمان منع گسترش اتمی نیز خارج شده و قصد دارد اولین بمب خود را در کویر آزمایش کند.”

تاکنون دولت ایران در پاسخ به تحریم ها، تدابیری غیر مردم پسند اتخاذ کرده: سهمیه بندی بنزین به هدف کاهش واردات محصولات نفتی تصفیه شده. حسین شریعتمداری، مدیر مسؤول روزنامه تندرو کیهان و هوادار به رییس جمهور احمدی نژاد، خواستار این است که ایران از هم اکنون از پیمان منع گسترش اتمی خارج شود و در این رابطه منطق خاص خود را دارد. او همچنین مسأله آسیب پذیری کشتی های امریکایی را مطرح می کند که در آب های خلیج فارس و در تیررس انتحاریون قرار دارند. او در صورت “انجام گزینه اشتباه از سوی امریکا” صدها راه را برای لطمه زدن به غربی ها می شناسد. ازطرف دیگر، مقام عالی رتبه وزارت امور خارجه نیز اظهار داشت که در صورت تصویب تحریم های بیشتر علیه ایران، جمهوری اسلامی نیز اقداماتی غیرقانونی انجام خواهد داد، ولی از بیان جزئیات در این زمینه خودداری نمود…

در حالی که جمهوری اسلامی در برابر روزنامه نگاران غربی از لحنی قاطع استفاده می کند، ولی از طرف دیگر در بغداد با امریکایی ها به مذاکره می نشیند. و زمانی که می پرسیم چرا ایران با دولتی که مسؤول اغتشاش در عراق است پشت یک میز می نشیند و به مذاکره می پردازد، تنها یک پاسخ مناسب دریافت می کنیم. سعید لیلاز در پاسخ به این سؤال می گوید: “اگر هدف مطرح شده مقامات امریکایی این است که ایران را از غنی سازی اورانیوم باز دارند، هدف مخفی مقامات ایرانی این است که ایالات متحده در نهایت آنها را به عنوان قدرت منطقه بشناسد.” این یک خواسته متناقض است، زیرا به رسمیت شناختن قدرت ایران در منطقه در حقیقت به خود مردم باز می گردد؛ مردمی که جمهوری اسلامی از بدو تولدش همواره آنها را به عنوان دشمن اصلی خود تعریف کرده است.

این در حالی است که ناظران دیگر معتقدند مذاکرات با واشنگتن آغاز پایان جمهوری اسلامی است.

منبع: نوول ابزرواتور، 10 اوت 2007

مترجم: علی جواهری