این ترانه عاشقانه نیست، هشتمین فیلمش رحمان رضایی از جمله فیلم های پر سر و صدایی است که حتی در مرحله ساخت با مسائل و مشکلاتی مواجه بود و درگیری های سازندگان این فیلم با فارابی و ارشاد به مطبوعات کشید و اینک در بدترین فصل اکران سینماهای ایران به نمایش در آمده است. اما از نگاهی دیگر، این ترانه عاشقانه نیست که حدود سه سال قبل ساخته شده و آخرین فیلم میترا حجار قبل از سفر به امریکا محسوب می شود، نقطه پایانی بر کارنامه فیلمسازی که 22 سال قبل با فیلم مدار بسته نشان داده بود که به مسائل اجتماعی بسیار علاقمند است….
این ترانه عاشقانه نیست
فیلمنامه نویس و کارگردان: رحمان رضایی. مدیر فیلمبرداری: جمشید الوندی. طراح صحنه: مختار سائقی. بازیگران: میترا حجار[الهام]، علیرضا اشکان[علیرضا]، ایرج نوذری[نامزد سابق الهام] و سیاوش طهمورث[پدر الهام].
الهام و علیرضا که هردو دارای بیماری لاعلاج هستند در یک آزمایشگاه پزشکی با یکدیگر آشنا می شوند. الهام قول می دهد از علیرضا می خواهد در ازای چندین میلیون تومان نامزد سابقش را از میان بردارد. علیرضا، نامزد سابق الهام را به گروگان می گیرد، اما…
عشق و نفرت
رحمان رضایی کار سینما را در دهه 60 با فیلم مداربسته آغاز کرد. فیلمی که در آن روزگار جنگ و عدیده شدن مشکلات اجتماعی مردم بسیاری را به واکنش وا داشت و فیلم تا مرز توقیف پیش رفت. اما ناگهان با تصمیم عجیب تهیه کننده مبنی بر تغییر پایان داستان فیلم توانست مجوز نمایش بگیرد.
رحمان رضایی همواره نشان داده علایقی به مسائل اجتماعی دارد و برای بیان سینمایی آنها می کوشد. او در اوایل دهه 60 در کنار سینماگرانی مانند اصغر هاشمی، مهدی صباغزاده و… سعی داشت در کنار انبوه فیلم های جنگی به فیلم هایی دست یابد که جوشیده از دل همان جامعه ای باشد که او در آن زندگی می کند. اما مفاهیم آثار او گزنده تر از سایر همنوعانش بود و همین مسئله سبب شد او به مرور پس از فیلم آوای دریا که در گیشه شکست خورد به سرعت تغییر مسیر دهد و سینمای آرمانی اجتماعی را به نفع فیلمفارسی کنار بگذارد.
دختران انتظار با شرکت دو سوپر استار سینما- پارسا پیروز فر و نیکی کریمی- برای او آغازی دوباره بود تا راه فیلمفارسی را پی بگیرد. این راه در سال 1384 به تولید فیلم این ترانه عاشقانه نیست رسید. این ترانه عاشقانه نیست از آن دسته فیلم هایی به شمار می آید که نه هدف از تولید آنها مشخص است و نه اینکه چرا تا مدت ها به نمایش در نمی آیند. بعد هم با اینکه قرار است به سینمای بدنه و اکران تعلق داشته باشند در یک فصل بد نمایش داده شده و پرونده آنها مختومه می شود.
رضایی در این فیلم سعی دارد در ازای نمایش تنگنای جسمی دو شخصیت اصلی فیلم بستری را فراهم آورد تا در کنار داستانی عاشقانه و تراژدی گوشه چشمی هم به مسائل مبتلا به جامعه داشته باشد. اما ضعف فیلمنامه و دوپارگی داستان سبب شده تا در طول مسیر منحرف شده و تا انتها تلاش کند تا لااقل گلیم روایت خود را از آب بیرون بکشد.
فیلم در ابتدا مبنای اشتباهی را برای پیرنگ خود برنمی گزیند. دختر و پسری به انتها رسیده سعی می کنند در آخرین لحظات زندگی دست به انتقام بزنند. داستان در این زمان خوب پیش می رود اما زمانی که نامزد سابق الهام توسط علیرضا به گروگان گرفته می شود رنگ و بوی انگیزه شخصیت ها بسیار به فیلمفارسی نزدیک می شود. حالا دیگر ما نمی توانیم تصمیم این دو جوان را ناشی از شخصیت آنها ارزیابی کنیم و جنس رفتاری آنها کمی غیر منطقی می نماید.
پس از رها کردن نامزد الهام هم داستان در کل مسیری دیگر را در پیش می گیرد و کارگردان که گویا قصد داشته به هرحال همه فرصت ها را از دست ندهد مسیر فیلم را به سمت ملودرام تغییر می دهد. در اینجاست که ریتم بیانی پلیسی ابتدای فیلم در تناقض با این بخش قرار می گیرد. کارگردانی هم در کلیت چنگی به دل نمی زند. فیلم به خاطر اینکه تماشاگر را در اوج صحنه های عاطفی تحت تاثیر قرار دهد به ساختاری تلویزیونی تمسک جسته که این ساختار نیز در بسیاری لحظات به مضحکه ای تبدیل می شود و نیت نخستین فیلمساز را نیز از بین می برد.
میترا حجار پس از چند سال دوری از سینمای ایران و زندگی در خارج از کشور با این فیلم به عنوان آخرین حضور سینمایی اش روی پرده سینما حضور یافته که به هیچ وجه وداع آبرومندی با سینمای ایران نیست. او که پیش تر توانایی هایی خود را در نقش های متفاوت به نمایش گذاشته بود این بار از مرز تجسم فیزیکی نقش فراتر نمی رود و در کنار بازیگران دیگر فیلم که هیچ یک حتی قادر نیستند مشخصات ظاهری شخصیت ارجاع شده به آنها را نمایش دهند در اندازه ای متوسط ظاهر می شود.
این ترانه عاشقانه نیست در لحن و ساختار اثری شبیه به بسیاری از فیلم های دهه 60 است. سینمایی که حتی با نگاه فیلمسازش در آن دوران فاصله دارد و تنها برای سرگرم کردن مخاطب برای لحظاتی به کار می رود که در این امر هم چندان موفق به نظر نمی رسد.