فیلم روز ♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏منیژه حکمت پس از زندان زنان فیلم سه زن را به عنوان دومین فیلم خود مقابل دوربین برده است. فیلمی زنانه که می ‏کوشد از پرداختن به زندگی سه زن در سه مرحله سنی به واکاوی مسائل مختلف اجتماعی بپردازد.‏

cinemairanrview1.jpg

‎ ‎سه زن‎ ‎

کارگردان و تهیه کننده: منیژه حکمت. نویسنده: نغمه ثمینی،منیژه حکمت و داریوش عیاری. مدیر فیلمبرداری: داریوش ‏عیاری. طراح صحنه : سعید آهنگرانی. موسیقی متن: حیدر ساجدی. بازیگران: نیکی کریمی، پگاه آهنگرانی، مریم ‏بوبانی، رضا کیانیان، آتیلا پسیانی، شاهرخ فروتنیان، بابک حمیدیان.‏

مینو، سرگردان در پی دخترش است که درمی یابد میراثی کهن را به یغما می برند. در این حین، مادرش نیز می گریزد ‏و گم می شود. اکنون سه زن دور از یکدیگر، حرف ها، تردیدها و خیال های خود را در سفری در گذشته، حال و آینده ‏به تصویر می کشند. ‏

‎ ‎هویت و زندگی‎ ‎

منیژه حکمت پیش از این در فیلم زندان زنان نیز به مسئله نسل ها پرداخته بود. اما این نگاه در سابق بیشتر سبک و ‏سیاق اجتماعی داشت و سعی می کرد با گذر سالیان به شرایط اجتماعی دوره مطرح شده در داستان نیز بپردازد. اما این ‏بار چند گام از زندان زنان بیشتر برداشته است. حکمت در این داستان به مسئله گمشدن اجتماعی هویت زن می پردازد. ‏هویتی که از دیرباز به یغما رفته و ریشه های آن تا امروز کشیده شده است.‏

فیلم شروعی درخشان دارد. در ابتدای فیلم چند داستان مجزا با خط سیرهای متفاوت در هم می آمیزد و در حالی که ‏نشانه های مورد نظر کارگردان را کامل می کند تماشاگر را هم به عنوان مواجه با اثری داستان گو با خود همراه می ‏کند.‏

پگاه دختر مینو از شهر به نوعی می گریزد. او از راه راست خارج شده و به جاده خاکی می زند. موبایلش را هم به ‏عنوان تنها عامل ارتباطی با گذشته خانوادگی اش دور می اندازد تا بتواند به تنهایی دست به تجربه بزند. مادرش اما از ‏سه سو با مسائل دست به گریبان است. از یک سو باید پگاه را بیابد و از سوی دیگر مانع فروش فرش عتیقه به ‏سودجویان شود و از سمتی دیگر فکری به حال مادر بیمارش کند. ‏

cinemairanrview2.jpg

داستان تا اینجا مشکلی ندارد و حتی تبحر بیش از حد کارگردان را در چیدن میزانسن ها و به کار گرفتن مستندگونه ‏دوربین به نمایش می گذارد. صحنه ها در لوکیشن هایی که حضور تصویر در آنها به چند دقیقه محدود هم نمی رسد ‏بسیار درخشان است. حکمت در صحنه های بازار توانسته به مدد حضور بیش از حد مردم و تردد عابران معمولی ‏تصاویری باورپذیر ثبت نماید. در صحنه های کوچه و خیابان کارگردان بسیار موفق تر نسبت به ساخته پیشین خود عمل ‏می کند. داسیتان تا جایی که مادر گم می شود تقریبا همین روند را طی می کند. چهره آشفته نیکی کریمی و صورت بی ‏حرکت و روح مادر نیز بر تعلیق فضا می افزایند. از دیگر سو کارگردان خیلی زود ذهنیت تماشاگر را هم در باره ‏عملکرد شخصیت اصلی فیلم به چالش می کشد که اصولا او چگونه می تواند راه صحیح را بر گزیند.‏

به این ترتیب کارگردان بذر داستان خود را در فیلم می کارد و در صحنه های بعدی شروع به درو کردن آن می کند. اما ‏از دقایقی بعد از اینکه مادر گم می شود روند قصه کمی تغییر می کند. تاویل های کارگردان بیشتر می شود. به نوعی ‏می توان گفت که داستان از سمت پیرنگ به سمت شخصیت ها گرایش پیدا می کند. تماشاگری که تاکنون داستان را ‏دنبال می کرده حالا باید با افت و خیز شخصیت ها رو به رو شود که این خود گونه ای دیگر در روایت محسوب می ‏شود.‏

اگرچه در حین سفر ادیسه وار مینو، پگاه و مادر با شخصیت های فرعی جذابی همانند دوستی که رضا کیانیان نقش او ‏را بازی می کند رو به رو می شویم اما این ها نمی تواند به تنهایی بار ریتمی که در ابتدا برنامه ریزی شده بود را به ‏دوش بکشد.‏

cinemairanrview3.jpg

‏ یکی از خصلت های فیلم پیرنگ توجه به ریتم تند است و در فیلم شخصیت چون ما با کنش و واکنش شخصیت ها رو به ‏رو می شویم اندکی تامل بیشتر لازم است. بنابراین فیلم هرچه از دقایق نخستین خود فاصله می گیرد در ریتم دچار ‏مشکل می شود. البته نه اینکه این ریتم اشتباه باشد، اما کارگردان چون تغییر لحن می دهد تماشاگر را دچار تناقض می ‏کند. اگر داستان از ابتدا بر پیرنگ متمرکز نبود و با شخصیت پردازی آغاز می شد شاید داستان کمی متفاوت می شد. ‏حکمت در تصویر پردازی لحنی را که تماشاگر به آن عادت کرده بر هم می زند.‏

اما فارغ از این نگاه ساختاری کارگردان توانسته همنشینی مناسبی را در اجزای بیان مضمونی خود فراهم آورد. در ‏انتهای داستان فیلم سه زن هرکدام از زن های داستان به بهای تجربه ای که پشت سر می گذارند به انچه گم کرده اند می ‏رسند. اگرچه با توجه به ساختار بصری فیلم گویا این خوشی مانایی ندارد اما در هر صورت داستان را به سامان می ‏رساند.‏

حکمت در فیلم سه زن بر خلاف فیلم زندان زنان مسائلی را که قصد بیان دارد نه رو و مستقیم که در پوشش و لفافه ای ‏ظریف بیان می کند. از این رو تماشاگر هم در بسیاری از لحظات باید وارد فضای داستان شود و در تاویل آن مشارکت ‏کند.‏