آنچه امروز در کشور جریان دارد و یکی از شاخص ترین وجود بروزش، سخنان امروز رئیس قوه قضائیه است، مضمونش جریان آشنای تنش میان نهادهای انتخابی و انتصابی نظام و تکرار فضای سالهای 76 تا 84 است اما در یک فاز بالاتر و جدی تر.
این تغییر وضعیت صحنه درگیری، شاید هنوز به تغییر توازن قوا بر نمی گردد اما به تفاوت های موجود و به دست آمده در هر دو سوی منازعه ارتباط دارد؛ و آن این است که؛ از سویی رئیس جمهوری که اینبارّ ـ بخوانیم بار دیگر ـ خارج از تمایل اقتدارگرایان برگزیده شده. یعنی حسن روحانی نسبت به زمانی که محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید، تجربه بیشتر و معنادارتری از حضور در نهادهای حکومتی را در کارنامه خود دارد که این می تواند به معنای آگاهی بیشتر او از ظرایف و پیچیدگی های درون نظام باشد و از جمله دریافت واقعی تری از آستانه تحمل و ایضاً میزان آمادگی برای درگیری در نهادهای مورد نفوذ محافظه کاران.
از طرف دیگر اقتدارگرایان هم فراز و فرودها و شکستهای معینی را از سر گذرانده اند. برخی تجربیات برای آنها ارزش تکرار ندارد. مثل کارناوال عاشورا و برنامه هویت و… و برخی دیگر هزینه های امروزی شان قابل پرداخت نیستند مثل راه انداختن ماشین سرکوب علیه جنبش سبز که جهانی را به تماشا واداشت.
این وضعیت طبعاً منجر به تشدید مبارزه میشود اما ادامه روندها یعنی برخورداری مثبت از تجربه رئیس دولت اعتدال یا ماندن محافظه کاران در وضعیت تدافعی کنونی قطعی و تعیین کننده تفوق نهایی که بر که نیست، به همان دلیلی که نشانه های قطعی از تغییر توازن قوا موجود نیست.
اما اینقدر هست که عزم جامعه مدنی را امیدوارانه ببینیم؛ در انتشارات رسانه های تحت فشارش، دراظهارات فعالان سیاسی اش مبنی بر اراده ی تأثیرگذاری بر انتخابات های پیش رو و ایضاً حرکت درخشان زنانش که هدف تغییر چهره مردانه مجلس را با ذکر نقشه راه به جامعه ارائه می کند. حضوری و حرکتی که می تواند بدون اغراق راهنمای حضور اصلاح طلبان در انتخابات باشد. شعارهای بی نظیری چون من کاندیدا می شوم؛ 50 کرسی برای زنان برابری طلب؛ کارت قرمز برای کاندیداهای زن ستیز می تواند نقشه راه مبارزات انتخاباتی همه آزادیخواهان و استبداد ستیزان باشد. همه اینها نشان می دهد که جامعه مدنی در مقابل تهدید و ارعاب های رئیس قوه قضائیه و همفکرانش در شورای نگهبان نه قصد فرار به جلو یعنی قهر و تحریم دارد؛ نه هوای تسلیم و نه به حاشیه پناه برده است.
در چنین شرایطی صحبتهای امروز رئیس قوه قضائیه که ظاهر قدرت مدارانه ای دارد فقط یک افول و در آستانه ی انتخابات بیان نومیدی، گیجی و هراس از چگونگی حضور مردم در انتخابات است.
او اختلافات خود و روحانی و در یک کلام اقتدارگرایان با جامعه مدنی را در سه حوزه تعریف و در واقع تمام کارت های خود را که همه بازی شده بودند افشا کرد.
اول در مسئله اعتراض آقای روحانی به دستگیری های اخیر که برخورد دستپاچه و یکی به نعل و یکی به میخ آقای لاریجانی که نشان مخدوش منتقدی را می دهد که نباید علیه امنیت کشور باشد. نشان میدهد که این اعتراض آقای روحانی چقدر برای قوه قضائیه گران تمام شده است. در پاسخ های پریشان به این مسئله، آقای لاریجانی بازهم به صحرای کربلای افزایش بودجه برای قوه قضائیه زد؛ اعتراضی که علیرغم افزایش دائمی بودجه ی این نهاد بسیار مفید به حال جامعه ـ این بار هم بیست درصد افزایش داشته است ـ در هر دولت و در هر برنامه بودجه ای تکرار می شود. اما بیهوده ترین بخش پاسخ ایشان متوجه رفع شبهه از روزنامه نگارانی بود که بنا به قول مشهور و قدیم حاشیه امن شان اظهر من الشمس است چرا که خود بخشی از دستگاه امنیت کشور و یعنی دوست و یار دستگاه قضا هستند و با پول مردم علیه آزادیخواهان و روشنفکران و به ویژه رسانه های مستقل فضا سازی و توطئه دائم می کنند.
در حالیکه هر تازه واردی به کشور ما، فعالیت روزانه ی این به اصطلاح روزنامه نگاران را در کیهان و فارس نیوز و مهر و…بی شماران دیگر می بیند؛ جناب لاریجانی از متهمانی رفع اتهام می کند که رأس هرم شان همین هفته ی پیش به فعالیت های امنیتی خود اعتراف کرد.
همه شنیدند یا خواندند که آقای حسن شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در سخنرانی۱۳ آبان در دانشگاه امیر کبیر در جواب دانشجویانی که به کار امنیتی و اطلاعاتی روزنامه کیهان اعتراض می کردند گفت: “ما بسیاری از اطلاعات را به بچه های وزارت اطلاعات می دهیم!”
و در توضیح بیشتر این فعالیت شریف و صرفاً روزنامه نگاری اش مثال آورد که:
” زمانی که آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود گزارشی در کیهان نوشتیم که ایشان به این گزارش اعتراض کردند و از من منبع آن را خواستند اما بنده حاضر به فاش کردن منبع آن نشدم چرا که چنین چیزی در اصول کار مطبوعات نبوده و نیست و همیشه این برای من سوال بود که اگر آن گزارش کیهان درست نبود و تحقق نمی یافت چرا آقای روحانی به من گفته بود مصر است منبع آن را بداند.”
به همین سادگی! به هر بیان و تعبیری آیا این اعتراف غیر از این است که روزنامه کیهان به آن فاکتورهای امنیتی دسترسی دارد که دبیر شورای عالی امنیت ملی از آن محروم بوده و حیران مانده است؟
معلوم است آقای لاریجانی چه چیزی را تکذیب میکند؟
اما مسئله ی مهم دیگری که او به آن وارد شد و برای محافظه کاران اهمیت سوق الجیشی دارد، انتخابات های اسفند ماه بود در هیبت و کسوتی که توسط او سابقه نداشته وشاید خلاف نباشد اگر گفته شود که چنین تهدید ات محکم و خشنی را ما در آستانه ی هیچ انتخاباتی آن هم از جانب رئیس قوه قضائیه، آنهم علیه مشارکت وسیع در انتخابات نداشته ایم.
ایشان فرمودند که چه دو هزار نفر و چه ده هزار نفر طبیعی است که اگر واجد شرایط نباشند رد می شوند.
این یعنی کار دیگر از حفظ ظاهر هم گذشته است. یعنی هراس از حضور غیر خودی ها به جایی کشیده است که رئیس قوه قضائیه بر خلاف همیشه که مسئولان نظام دعوت به مشارکت می کردند، پیام می دهد که برای انتخابات کاندیدا نشوید.