زمانی که اویچ در سال ۱۳۷۷ در راه جام جهانی با مدیریت درست تیم را برای جام جهانی ۱۹۹۸ آماده می کرد. به بهانه واهی کنار گذاشته شد. چرا که حاکمان فوتبال با هم نمی سازنند و با مدیریت ورزشی مدرن هم مشکل دارند. اینان به بهانه واهی مربیان خارجی را سر می دوانند. چرا که عیاری معتبر و جدید را در برابر خود می بینند که توان ایجاد در خواست های منطقی این نوع مربی ها را ندارند از طرفی مربیانی در فوتبال ایران نقش دارند که حاضر به طی کردن سطح مناسب مربی گری نیستند اینان نیز توان رقابت با مربیان خوب خارجی را ندارند. این دو جریان، فوتبال ایران دچار عوام زدگی وحشتناک کرده اند. چرا که هر بار که مربی کلاس بالائی خارجی را به نوعی سر دوانده اند.
.در آشفته بازار ورزش در ایران که انحصاری است و مدتی است که نظامی امنیتی تر هم شده است بازی ایران در جام جهانی فقط یک نشانه و اتفاق است که می توان به بررسی آن نشست و اهدافی را تعیین کرد. اهدافی که بیشتر برای نشانه گیری مدیریت فوتبال در ایران است، آن هم به قصد اصلاح. مطابق این روند هواداران فوتبال هم به عنوان نیروی قابل بحث با فشار و در خواست از مسولان وارد عمل خلاق می شوند تا ورزش، در روند اصولی شدن قرار بگیرد. روندی که در هر جامعه ای می باید طی شود.
به عبارتی کاری که تومیسلا ایویچ در سال ۱۹۹۸ م می خواست برای تیم فوتبال ایران انجام دهد که نیمه کاره رها شد، حال کیروش پرتقالی توانسته انجام دهد. در نتیجه تیمی قدرتی که می تواند ۹۰ دقیقه بازی کند را به زمین فرستاده است که اکنون در میدان بازی مانور سرفرازانه می دهد. اما این حضور جرقه است و می تواند خاموش می شود. چرا که مدیریت ورزش و مسولان باشگاهی در روند درستی نیستند.اما چه می توان کرد که این جرقه فوتبال ایران به شعله گرم مداوم تبدیل شود همان طور که ترکیه و ژاپن و کره جنوبی کردند.
مربی کار آزموده و بازیکنان میدان خارجی دیده، تیم ایران را در این دوره قابل بحث کرده است. اما در برابر این همه موانع بر سر راه فوتبال ایران کم نیست.
برای تجربه اندوزی مقایسه عربستان و کره جنوبی و ترکیه مهم است اولی با مربی عالی و خارجی اما با مدیریت غلط پر نوسان و پرهزینه در فوتبال به جایی نرسید. اما دو تا دیگر با مدیریت مناسب در فوتبال جهان جایگاه دارند. در نتیجه دیگر حضور لحظه ای در فوتبال ندارند و چرا که شگفتی سازی در نتایج برای اول کار خوب است اما در مرحله بعد باید شگقتی تبدیل به توقع و عادت شود. یعنی فوتبال ایران سطح مناسبی بیابد.
راه پیشرفت باز است منتها این خواسته شرایطی را می طلبد که از جمله این است که مدنیت فوتبالی بر فوتبال قیبله گی پیروز شود. مشخصه فوتبال قیبیله گی همین شکل فعلی مدیریت و سازمان تیم ها در ایران است و هم شکل فعلی سازمان هواداران که به شکل باندی یا دستوری شکل گرفته است.
سازمان هواداران تیم های باشگاهی نقطه اساسی در تغییر مدیریتی می تواند باشد. امکانات گوناگونی برای هواداران وجود دارد که می توانند آن را به کار گیرند. هواداران در فوتبال دنیا قدرتی دارند که بخشی از جامعه مدنی هستند که تصمیم آنان با مدیران و بازیکنان و مربیان در رقابت و تعامل است. هواداران باشگاه ها تصمیم سازی هم می کنند مسولیت پذیر و مسولیت خواه هم هستند. عبارتی با باشگاه خود زندگی می کنند. جمع مدنی قوی دارند.این تجربه را باید فرا گرفت.در صورتی که در ایران این گونه نیست.
در همین راستا ست که سازمان هواداران باشگاه های می توانند با طرح خواسته های خود دولت را هم به مسولیت فرا بخواند و هم توقع خود را از تیم های خود و ستارگان و مربیان طرح کند. این توقع این باشد تا فوتبال ایران رشد کند این بضاعت به مدیریت مدرن نیاز دارد در حالیکه مدیریتی فعلی قبیلگی و هم رانتی است.
استمرار بازی غرور آفرین در میادین جهانی، به ابزار مناسب نیاز دارد. باید دید که چنین توانی برای مدنیت فوتبالی وجود دارد تا بر فوتبال قبیله گی و باندی در ایران غلبه کند.البته امکاناتی برای این خواسته فراهم است اما راه موانع کم نیست.
امکانات کم نیستند چرا که مربیان کار آزموده و تجربه آموخته در کشورهای موفق، بازیکنان مستعد و هم تماشگران با انگیزه وجود دارند. اما فوتبال رانتی و مدیریت قبیله ای و مرید و مرادی بازی باید پایان گیرد تا امثال کیروش بتوانند تیم بسازند. روش نادرست مربی بازی و تیم داری در ایران می تواند به مربی گری و باشگاه داری منتهی شود. این دو مهم در کنار مدیریت ورزشی که دولت در برابر آن مسول است می تواند راه حضور غرور آفرین در ورزش را برای ما باز کند و هم فضای رقابت باشگاهی در ایران را از شکل نادرست کنونی بیرون آورد. باید مراقب بود که مربیان قبیله گی و مدیریت انحصاری درخشش تیم ایران را مصادره نکنند تا بعد از مدتی همه چیزی به روال معمول گذشته باز گردد.از این فرصت باید مدنیت فوتبالی استفاده کند. والا باز جرقه ای گذارا را شاهد خواهیم بود.
طرح توقع هواداران از دولت و مسولان و مدیران باشگاه ها در مورد سامان دادن به فوتبال بی سامان ایران امکان پذیر است. ابزار و بهانه و شرایط مناسبی برای سامان یافتن فوتبال مدنی به جای فوتبال قبیله ای فراهم شده است. منتها باید تلاش کرد. منتها اول باید هواداران سازمان درستی بیابند.