همه دارند با هم عقب نشینی می کنند. خامنه ای از ترس جنگ و احساس تنهایی ونداشتن حمایت مردمی از مواضع خودش عقب نشینی کرده و یک کلام حرف از غنی سازی ازترس فقیرسازی اقداماتش نمی زند، احمدی نژاد هم از مواضع اسلامگرایانه و احمدینژادی شدن جهان حرف نمی زند و فعلا هم از طرف جبهه متحد و هم از طرف جبهه پایداری و هم از حمایت مردمی برخوردار نیست و همین روزهاست که برود به زباله دانی تاریخ، وبه کلی عقب نشینی کرده. تندروها که تا دیروز، شوخی نمی کنم تا همین دیروز می خواستند شدیدا با “بدحجابی” برخورد کنند، طرح اجرای “خوش حجابی” را مطرح کردند. رجانیوز که تا همین دیروز، نه دیروز تاریخی، دیروزیعنی دوشنبه 18 اردیبهشت موسوی را خائن و جاسوس و عامل براندازی می خواند، یک عکس بزرگ و مثبت موسوی را گذاشته بالای صفحه و نوشته “وطن دوستی و پذیرش شکست، درسی که موسوی باید از سارکوزی می آموخت.” که یعنی برگردیم به روز قبل ازاحمدی نژاد. حتی کوچک زاده بلبل خوشخوان و عصبی جبهه پایداری که تا همین دیروز، واقعا دیروز می گفت “ اگر ما مجلس را بگیریم همسو با دولت خواهیم بود، امروزگفته است: “نامه احمدی نژاد فاقد وجاهت و فراقانونی است.” از طرفی اصلاح طلبان هم از موضع خودشان یواش یواش دارند عقب نشینی می کنند، فکر کنم یکدفعه همه از بالای پشت بام بیافتند پائین، خدا را چه دیدی، یک دفعه شد.
ایران، روسیه، یک گام به پیش، دو گام به پس
فعلا درزیرزمین خانه چپ های فعلی و سابق عروسی برگزار می شود، حالی می کنند با این انتخاب اولاند و حالا دیگر جبهه متحد چپ اروسیایی تشکیل می شود. البته مطابق معمول دست راست ایران به پای چپ پوتین می گوید: پات نره روی چیز. یک فقره اجلاس عظیم الشان تشکیل شده در تهران که قرار است ایران و چین و روسیه با هم متحد شوند. این اجلاس اعلام کرده “ چین، روسیه و ایران یک سازه مهم را تشکیل می دهند.” درهمین اجلاس سیاست جدید پوتین اعلام شده که “ پوتین عصر جدید روسیه مستقل راآغاز می کند.” و چون خیلی سیاستش جدید است “ مدودف نخست وزیر روسیه شد” یعنی همان که قبلا بود حالا یک جور دیگر هست، پوتین رئیس جمهور بود، مدودف رییس دولت، بعد مدودوف رئیس جمهور شد، پوتین رییس دولت و دوباره آقایون دست، خانوما رقص، حالابرعکس. البته وسط عروسی، خانواده عروس که ایرانی هستند و قرار است شب داماد یک کارهایی بکند، گربه را دم حجله سر بریدند و اعلام کردند که “روسیه پول پیش پرداخت اس 300 را به مبلغ 400 میلیون دلار به ایران برگرداند، ولی ایران درخواست غرامت 4 میلیارد دلاری کرد.” وجوه مشترک این سه کشور یعنی چین و روسیه وایران فعلا این موارد است:
اول: در هرسه تا کنترل مخالفان شدید است.
دوم: هر سه تا می خواهند رئیس جهان باشند، ولی فعلا دنیا رئیس ندارد.
سوم: آن دوتا دارند سر این یکی را کلاه می گذارند.
چهار: هر سه تا بیست سال قبل همدیگر را جر می دادند، و همین طور احتمالا دو سال بعد.
فعلا اوباماخواب است، با پوتین راه نروید که ممکن است بیدار شود و یک دفعه یادش بیافتد رئیس جمهور آمریکاست.
تو را بخدا دعوا را متوقف نکنید
خوشم می آیدکه این محمود جان دارد پروژه را خوب به پیش می برد. هم خودش را نابود می کند و هم طرفش را. از طرفی رئیس جمهور که خودش با کودتا سرکار آمده و صد اصل اول قانون اساسی را زیر پا گذاشته، به شورای نگهبانی که خودش احمدی نژاد را سرکار آورده ومراقب اصل 107 به بالای قانون اساسی است، تذکر و اخطار قانون اساسی داده. سخنگوی شورای نگهبان هم اعلام کرده که “تذکر و اخطار رئیس جمهور به شورای نگهبان خلاف اصل 113 قانون اساسی است.” جوانفکر هم که نه آدرس خانه کدخدا را بلد است، نه معلوم است فردا توی روزنامه ایران راهش بدهند یا نه، گفته “ احمدی نژاد بر شورای نگهبان نظارت کند.” نمیرالمومنین هم گفته که “چشم، براش گذاشتیم، بیاد ورداره، در خدمتیم.” یک زمانی در دوره خاتمی دوستان من آرزوی شان این بود که خاتمی جرات داشته باشد و از این جور حرف ها بزند. از شما که پنهان نیست، شاید از خداپنهان باشد که من هم بعضی وقت ها خوشم می آمد خاتمی یک دفعه بزند توی گوش خامنه ای، یک لگد هم بزند به جناح راست جنتی، البته فکر نکنم، و بعد برود احمد آباد تا آخرعمرش همانجا با زروئی کتاب “غلاغه به خونه ش نرسید” را گاماس گاماس بخوانند. همه دارند برخلاف سفارش خانم پیرزاد چراغها را روشن می کنند، فقط خواهش می کنم فعلا که داریم حال می کنیم، دعوا را به هم نزنید، کف، سوت، تخمه شکستن عصبی….. دکتر دارد قدم به قدم روزی ده سال به طرف کورش نزدیک می شود، نژادش که همان نژاد امیرمنصور آریا ست، قیافه اش هم شبیه تصویر سربازان اشکانی است، خودش هم دیروز گفته “تجلیل ازملت ایران نژادپرستی نیست.” دفتر تحقیقات نژادی دکتر اعلام کرده فقط تجلیل از ملت عرب و آلمانی نژاد پرستی است. ضمن همه این کارهااحمدی نژاد از دختر ملک الشعرای بهار تجلیل کرد. وی گفت: من آرزو داشتم ترکی بلدبودم و شعر “ حیدربابایه سلام” ملک الشعرای بهار را می خواندم.
استیضاح احمدی نژاد شوخی نیست
هی گفتم دیرمی شود، گذاشتند مثل همیشه که دقیقه نود تازه می خواهند گل بزنند، یادشان آمد که احمدی نژاد را باید استیضاح کنند. علی مطهری گفت: “ دیگر سووال از رئیس جمهورشوخی نیست.” علی لاریجانی هم که چند روز قبل فاتحه احمدی نژاد را خوانده بود، به کواکبیان گفت: زود باش دیگه جنازه، دیر شد! در همین حال چشم لاریجانی به کوچک زاده، عضو کمیسیون اعصاب و روان مجلس که سه روز است کسی را گاز نگرفته و به شدت خطرناک شده است، افتاد و به منتخبین مجلس نهم دستور داد آرامش فضای روحی و روانی شان را حفظ کنند و از سنگ پرت کردن و نیشگون گرفتن همدیگر خودداری کنند. دبیر سیاسی خبرگزاری فارس هم گفت “هم نوا شدن علی مطهری با جریان ضد رسانه دولت قابل تامل است.” در همین حال سی نفر از خبرنگاران فارس برای اعتراض به مدیریت ومسائل صنفی خبرگزاری مذکور دیروز استعفا دادند.
پلیس افتخاری ایجاد باید گردد
سردار احمدی مقدم، فرمانده ناجا اعلام کرد: پلیس افتخاری در آینده نزدیک راه اندازی می شود.
دفتر پلیس افتخاری، روز، داخلی، آینده نزدیک
یک جوان وارد شده و سلام می کند.
مسوول پذیرش:هین؟
جوان: من می خوام مامور افتخاری بشم.
مسوول پذیرش:کدوم افتخاری؟ علیرضا یا لاله؟
جوان:هیچکدوم، من می خوام به طور افتخاری پلیس بشم.
مسوول پذیرش(به او چپ چپ نگاه می کند): واس چی؟
جوان: می خوام جلوی دزدها و خلاف کارها رو بگیرم.
مسوول پذیرش: پس با دولت و مجلس و مسوولان نظام مخالفی؟
جوان: نه، اصلا، من می خوام امنیت کشور رو حفظ کنم و از ناموس مردم دفاع کنم.
مسوول پذیرش:پس با مسوولین انتظامی کشور مخالفی؟
جوان: نه، اتفاقا من می خوام نظم و قانون در کشور اجرا بشه.
مسوول پذیرش:پس با قوه قضائیه و شورای نگهبان و رهبر هم مخالفی؟
جوان: نه بابا، من می خوام جلوی اراذل و اوباشی رو که به مردم اهانت می کنن بگیرم.
مسوول پذیرش نگهبان را صدا می کند: اصغر سبیل! بیا این یارو اومده می خواد جلوی تو و همه بچه ها رو بگیره، ببر یه فص کتکش بزن، بندازش هلفدونی حالش جا بیاد، نفر بعدی!
اسکار فرهادی سیاسی بود
مسعود فراستی سخنگوی کسانی که شعور دارند، ولی دوست ندارند از آن استفاده کنند، اعلام کرد: “اسکار اصغر فرهادی سیاسی بود” وی در پاسخ به سووالات برنامه “هفت” که تعلیق شده است، نمی توانست شرکت کند، لذا به سووالات ما پاسخ داد:
ما: فرمودید اسکار فرهادی سیاسی بود، جایزه گلدن گلوب او چی بود؟
میم ف: وقتی می گیم اسکار شامل گلدن گلوب هم می شه، نمی فهمی احمق!
ما: جایزه خرس طلای برلین هم به این فیلم رسید، اون هم سیاسی بود؟
میم ف: معلومه، آلمانی ها هم مثل آمریکایی ها، اصلا خرس طلایی همیشه سیاسی بوده.
ما: البته فیلم آقای فرهادی پنجاه جایزه از همه جشنواره ها گرفت، همه آنها سیاسی بودند؟
میم ف: البته که همه شون سیاسی بودند، ایران الآن هدف همه دشمنان است.
ما: اما فیلم آقای فرهادی که برنده چهار جایزه از جشن خانه سینمای ایران هم شد.
میم ف: خانه سینمای ایران خودش یک سازمان سیاسی برانداز هست، اون هم جایزه اش سیاسی بود.
ما: ولی فیلم جدائی نادر از سیمین پنج جایزه هم از جشنواره فیلم فجر گرفت، آیا وزارت ارشاد هم جایزه سیاسی به این فیلم داد؟
میم ف: من معتقد نیستم که فیلم فرهادی از جشنواره فجر جایزه گرفته.
ما: ولی واقعا گرفته، پنج جایزه و دو دیپلم افتخار.
میم ف: به هرحال جایزه اسکار فرهادی سیاسی بوده.
ما: آیا فروش فیلم در ایران، اروپا و آمریکا هم که فروش بسیار بالایی داشت، سیاسی بود؟
میم ف: اگرمی خواهید درباره فروش حرف بزنید، چرا به فروش اخراجی ها اشاره نمی کنید؟
ما: فیلم اخراجی ها واقعا فیلم بی نظیری بود، دست آقای ده نمکی درد نکنه، ولی آیا فروش میلیونی این فیلم در جهان هم سیاسی بود؟
میم ف:ببینید، فیلم خوب فیلمی نیست که بفروشه، وگرنه پارک ژوراسیک هم پرفروش بود.
ما: ما نمی گیم فیلم خوبی بود، ما فقط سووال می کنیم آیا فروش فیلم در ایران و جهان سیاسی بود یا نه؟
میم ف: من ترجیح می دم اگر قراره راجع به فیلم پرفروش در جهان حرف بزنیم، درباره فروش میلیونی فیلم قلاده های طلا در آمریکا و اروپا حرف بزنیم که اصلا سیاسی نبود وبالاتر از جدایی بود.
ما: ولی فیلم قلاده های طلا که اصلا فروش خارجی نداشت.
میم ف:ببینید، شما باید از چشم یک منتقد حرفه ای بدون ادا و ادعا نگاه کنید، من آمارفروش قلاده های طلا رو در ژاپن و نیویورک خودم دیدم، شما می گی نداشت؟
در همین حال صدای سوت از بیرون می آید، مسعود فراستی با یک ملحفه از پنجره خارج می شود و از صحنه بیرون می رود. دیری دیدیم.