ولی‌فقیه با امام معصوم همطراز است

نویسنده
جلال یعقوبی

» دفاع نماینده خامنه‌ای از خامنه ای

حجت‌الاسلام علی سعیدی نماینده “ولی‌فقیه” در سپاه پاسداران، مدعی شده که مشروعیت خامنه‌ای از جانب خداست و مردم تنها می‌توانند در مقبولیت او نقشی داشته باشند.

به گزارش خبرگزاری مهر، سعیدی در مراسم سی و چهارمین سالگرد انفجار حزب جمهوری گفته: “مشروعیت رهبری در جامعه اسلامی ۱۰۰ درصد الهی بوده که با مقبولیت ۱۰۰ درصدی مردمی همراه می‌شود.” او اضافه کرده: “نقش مردم به فعلیت رسیدن رهبری الهی است و همانطور که فعلیت امامت نیز به پشتوانه و حضور مردم مربوط می‌شود.” نماینده خامنه‌ای در سپاه پاسداران افزوده: “ولایت به طور تام انشا شده و آنچه معلق است پشتیبانی مردم بوده که برای تحقق ولایت ضرورت پیدا می‌کند. […]هر شخصی که مشروعیت الهی را بپذیرد باید به همسانی در حجیت نیز باور داشته باشد، به این معنا که اگر امضای امام صادق (ع) معتبر است، امضای مقام معظم رهبری نیز معتبر است.” سعیدی همچنین گفته: “باید هم‌طرازی اختیارات ولی‌فقیه با امام معصوم در جامعه را بپذیریم همانطور که هم‌طرازی در ماموریت‌ها نیز برقرار است و هم‌سانی در تبعیت نیز ضرورت دارد.”

سخنان نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران، بخشی از نگرانی‌ها و آرزوهای پشت صحنه هواداران خامنه‌ای را آشکار می‌کند. تفکیک مساله مشروعیت و مقبولیت سال‌هاست که توسط هواداران دو آتشه خامنه‌ای بیان می‌شود. آنها مشروعیت را به معنی شرعی بودن گرفته و مقبولیت را به معنی قانونی بودن تفسسیر می‌کنند و معتقدند وظیفه خبرگان رهبری، کشف رهبر است،نه انتخاب آن. به این معنی که رهبر جامعه اسلامی در علم غیب و با اراده الهی نصب شده و خبرگان رهبری تنها وظیفه کشف این موضوع و یافتن فردی را که به این مقام منصوب شده است دارد! بنابراین مشروعیت فراتر از مقبولیت است و حتی اگر مقبولیتی نباشد، مشروعیت برجای خواهد بود.

آیت‌الله مصباح‌یزدی که یکی از نظریه پردازان تئوری “کشف” محسوب می‌شود، در اینباره می‌نویسد: “اگر ملاک مشروعیت را امر دیگری غیر از «پذیرش مردمی» قرار دهیم آن گاه امکان انفکاک مشروعیت از مقبولیت وجود خواهد داشت و ممکن است حاکمان و حکومت هایی را پیدا و یا فرض کرد که گرچه مشروعیت دارند امّامردم به آنها اقبالی ندارند و یا به عکس، می‌توان حاکمان و حکومت هایی را یافت که علی رغم تمایل مردم به آنان و برخورداری از محبوبیت مردمی، مشروعیت نداشته و از انواع غاصبانه حکومت محسوب گردند.” او درباره سپس با اشاره به فهم خود از نظریه ولایت‌فقیه تاکید می کند: “ما با تحقیق فقط می‌خواهیم «کشف» کنیم که آیا چنین صلاحیتی در او وجود دارد یا ندارد. بنابراین، کار ما «خلق و ایجاد» آن صلاحیت نیست بلکه «کشف و شناسایی» آن است. در مورد ولیّ فقیه هم مسأله به همین ترتیب است. یعنی با نصب عام از ناحیه خداوند و امام زمان(علیه السلام) فقیه حقّ حاکمیت پیدا کرده و مشروعیت دارد و ما فقط کارمان این است که این حقّ حاکمیت را که واقعا و در خارج و قبل از تحقیق ما وجود دارد، کشف و شناسایی نماییم. با این بیان معلوم می‌شود که تعیین نمایندگان مجلس خبرگان رهبری از جانب مردم و بعد هم تعیین رهبر بوسیله این نمایندگان، حقیقت و ماهیتش چیزی غیر از آن چه گفتیم، یعنی کشف و شناسایی فردی که واجد صلاحیت و مشروعیت برای منصب ولایت فقیه و رهبری است نخواهد بود.”

اهمیت این مباحث نظری در آنجاست که اگر پذیرفته شود که مشروعیت از جانب مردم نیست، حتی اگر مردم نخواهند که چنین حکومتی ادامه پیدا کند، باز هم این حکومت خود را مشروع خواهد دانست و با هر وسیله‌ای به دنبال “حفظ نظام” خواهد بود.

چنانچه آیت‌الله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در دی‌ماه سال ۱۳۹۲ گفته بود: “حفظ نظام جمهوری اسلامی برعهده کسانی است که خدمتگزار برای خدا باشند، و لو اینکه در اقلیت باشند. بنابراین باید با بصیرت افزایی، بتوانیم مردم را توجیه کنیم.”

آیت‌الله مصباح یزدی هم یکبار گفته بود: “وقتی حکومت اسلامی صحیح تشکیل شد، مسوول آن حکومت باید از این حکومت تا آخرین لحظه دفاع کند. حکومت حقی است، باید این حکومت وجود داشته باشد. آن کسانی که مخالفت می‌کنند؛ آنها آشوبگرند، ضدرژیم‌اند، هیچ رژیمی ضد خودش را تحمل نمی‌کند، حق ندارد تسلیم زورگویان بشود. تا کی؟ تا آنجا که قدرت دارد… پس وقتی حکومت حق تشکیل شد، مادامی که یار و یاور دارد، رئیس حکومت باید از نظام دفاع کند. پس از تشکیل حکومت اسلامی صحبت از رفراندوم، رای اکثریت و این حرف‌ها برای تغییر حکومت اسلامی نیست. چون وقتی حکومت حق و الهی تشکیل شد باید از آن دفاع کرد کار تا هر جا بکشد… پس بعد از اینکه حکومت اسلامی در این قطعه از زمین خدا به نام کشور امام زمان(عج) تشکیل شد، هر کس مخالفت با حکومت اسلامی کند، محکوم است و باید با او مبارزه کرد؛ کم باشند یا زیاد.” [هفته‌نامه پرتو سخن، ۳۰ خرداد ۸۰، ش ۸۳]

چند سال پیش، آیت الله محسن اراکی، دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی هم در سومین همایش نظریه مردم سالاری دینی گفت: “یک پایه حکومت و نهاد حاکمیت، مشروعیت و پایه دیگر آن قدرت یا اعمال حاکمیت است؛ بنابراین اگر حاکمیتی مشروعیت داشته باشد، باید پذیرش نیز داشته باشد که این پذیرش از راه‌هایی همچون زور، تطمیع، تهدید یا سویه‌های استدلالی و اغنایی انجام می‌شود.” او اضافه کرده بود: “نقش مردم نقش فاعلی است نه نقش مشروعیت بخشی.”

تاکید اراکی بر اینکه بخش مقبولیت می‌تواند بر اساس “ زور، تطمیع، تهدید یا سویه‌های استدلالی و اغنایی” باشد، در واقع همان نظریه‌ای است که دستگاه خلافت امویان و عباسیان نیز برای توجیه خلافت اسلامی برساخته بودند. این همان چیزی است که در طول قرن‌ها با عنوان “حکومت ظلمه” مورد حمله و انتقاد شیعیان قرار داشت.