به مناسبت شصتمین سالگرد تولد شمس لنگرودی
اویی که امیدوارانه، زیبا می سراید…
۲۶ آبان ماه گذشته شصتمین سالروز تولد یکی از محبوبترین شاعران معاصر ایران بود.
محمد شمس لنگرودی،نیمهی دوم پاییز سال ۱۳۲۹ در محلهی آسید عبدالله لنگرود گیلان به دنیا آمد و سرودن شعر را از دهه پنجاه آغاز کرد.
عاشقانههای فرزند یک امام جمعه
این عضو کانون نویسندگان ایران، فرزند آیتالله جعفر شمس لنگرودی است که مدت ۲۵ سال امامت جمعه شهرستان لنگرود را بر عهده داشت.
شمس که سال1349 در مدرسهی عالی بازرگانی رشت به تحصیل مشغول شده بود با شعر احمد شاملو آشنا شده و سرودن به شیوهی او را آغاز کرد.
این شاعر پرکار که در حال حاضر استاد دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میدهد، و به همراه حافظ موسوی و شهاب مقربین مدیریت انتشارات آهنگ دیگر را هم برعهده دارد سال1352 در مدارس رشت ادبیات فارسی تدریس میکرد.
از رشت به تهران
شمس، سال1353 مدرک لیسانس اقتصاد خود را از مدرسهی عالی بازرگانی رشت اخذ کرد.
و چند ماهی بعد عازم تهران شد و مدتی کوتاه به تدریس ادبیات فارسی در دبیرستان دخترانهی خوارزمی در تهران مشغول شد.
اما سال 1355مجددا به رشت بازگشت و در ادارهی کل کشاورزی رشت با سمت کارشناس اقتصاد کشاورزی مشغول کار شد. در همین ایام نخستین مجموعه شعر خود با نام “رفتار تشنگی” را منتشر کرد.
یک سال بعد شمس برای کار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تهران بازگشت.
تبعات انقلابی که دامنگیر شمس شد
سال 1358 یعنی یک سال بعد از انقلاب اسلامی با خانم فرزانه داوری ازدواج کرد و در همین ایام هم به دلیل نوع نگاه و آنچه در آن ایام مرسوم بود یعنی پاکسازی ادارهها از عناصر ضد انقلاب از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اخراج شد.
این شاعر مجددا تدریس را به عنوان دبیر اقتصاد و ادبیات فارسی در چند دبیرستان تهران ادامه داد.
در سال 1360 جُنگ بیداران به همراه رضا علامه زاده، نسیم خاکسار، بتول عزیزپور، فریدون فریاد، امیرحسن چهل تن را منتشر کرد .
شمس لنگرودی که بعد از تقلب انتخاباتی سال 1388 و اعتراضات گستردهی مردم و کشته شدن تعدادی از معترضین با سرایش چندین قطعه شعر همراهی خود را با مردم معترض اعلام کرده بود، در سال 1361 به اتهام فعالیت سیاسی بازداشت ومدتی در اوین زندانی بود.
این شاعر سال1363 دومین مجموعه شعر خود با نام “در مهتابی دنیا” را منتشر کرد و کار خود را در انجمن آثار ملی و همچنین با مطبوعات ادبی از سر گرفت.
تحقیقی در سبک هندی و اشعار و احوال کلیم کاشانی هم در اواسط دههی شصت در کارنامهی وی دیده میشود.
تاریخ تحلیلی شعر نو
سال 1370 جلد اول تاریخ تحلیلی شعر نو که از جمله آثار مرجع شعری در دوران معاصر است از سوی شمس لنگرودی منتشر شد.
در همین سال شاعر اولین تجربهی خود را در رمان نویسی با عنوان “رژه بر خاک پوک” منتشر کرد و دو سال بعد کتاب “مکتب بازگشت”، تحقیقی در تاریخ و شعر دوره های افشاریه، زندیه و قاجاریه را به پیشخوان کتابفروشیها فرستاد.
سفرهای متعدد به اروپا و آمریکا
حضور در چند نمایشگاه،جشنواره،مراسم سخنرانی و شعرخوانی به دعوت مجامع فرهنگی کشورهای اروپایی و آمریکا همواره در دستور کار شمس بوده است.
این شاعر معاصر در سال 1996به مدت یک سال به همراه خانواده در هلند زندگی کرد و در سال 1377 “تاریخ تحلیلی شعر نو را که از سال 1284تا 1357را در بر میگرفت در چهار جلد منتشر کرد.
شمس بعد از بازگشت به ایران در کنار انتشار چند کتاب، تدریس غیر رسمی در چند دانشگاه و مدخل نویسی برای فرهنگنامهها را در دستور کار خود قرار داد.
انتشار مجموعه شعرهای “نت هایی برای بلبل چوبی”، “از جان گذشته به مقصود میرسد” در آثار و احوال نیما یوشیج، و گزیدهی اشعار از مجموعهی گزیدهی ادبیات معاصر تا دههی 80 در کارنامه ی او دیده می شود.
در سال 1381شمس برندهی جایزهی بنیاد بیژن جلالی در عرصهی تحقیق شد.
عاشقانههای محبوب
سال 1383 مجموعه شعر “53 ترانهی عاشقانه”ی وی در کنار آلبوم صوتی این اشعار با آهنگسازی محمد فرمانیان، وی را به چهرهای محبوب بین جوانان بدل کرد.
“باغبان جهنم” دیگر دفتر شعر شمس است.
انتشار گزینهی اشعار “توفانی پنهان شده در نسیم” به انتخاب بهاء الدین مرشدی، “بازتاب زندگی ناتمام” (بخشی از مصاحبههای منتشر شده در سال های 1370- 1383) به کوشش مژگان معقولی،انتشار چند ویژهنامه در نشریات با محوریت آثار وی و نکوداشت در انجمن شاعران ایران و چند دانشگاه ایران و همچنین ترجمهی مجموعهی “53 ترانهی عاشقانه” به عربی و کردی و سفر به کردستان عراق برای شعرخوانی،دریافت نشان سپاس گوهران، انتشار مجموعه شعر”ملاح خیابانها” و اتمام رمان “شکست خوردگان را چه کسی دوست دارد” از دیگر فعالیتهای وی تا اواخر دههی هشتاد است.
“تاریخ شفاهی” هم عنوان زندگی نامهی شمس لنگرودی است که از سری کتابهای تاریخ شفاهی ایران زیر نظر محمد هاشم اکبریانی منتشر شده است.
“لبخوانیهای قزل آلای من” ،”رباعی محبوب من”، (پژوهش و گزینش)، و “22 مرثیه در تیر ماه”1388 که مربوط به جریانات پس از انتخابات ریاست جمهوری است هم از جمله مجموعه شعرهای منتشره وی به صورت الکترونیکی است .
” می میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم”،و “رسم کردن دستهای تو”،هم دو مجموعه شعر شمس است که در سالجاری به چاپ رسید.
مستند زندگی شمس
همچنین به مناسبت شصتمین زادروز محمد شمس لنگرودی، فیلم مستندی دربارهی زندگی او، ساختهی محمد حسین محجلین که از مستندسازان ایران است آماده نمایش میشود.
محمد حسین محجلین قصد دارد در این فیلم با نگاهی تصویری به اشعار محمد شمس لنگرودی بپردازد و از این طریق ما را با زندگی و شخصیت این شاعر و پژوهشگر ایرانی آشنا کند.
محمد حسین محجلین درباره مستند شمس لنگرودی گفت: “این فیلم معرفیکننده است و با نقد ادبی تفاوت دارد. مثلاً اگر با افرادی مانند حافظ موسوی و شهاب مقربین که خود شاعرند، صحبت میشود، به این خاطر است که دوستان شمس هستند و صحبت با آنها در راستای شناخت شخصیت شمس است.”
این فیلم تا پایان امسال به اتمام میرسد.
شمس و تقدیر شعر در زمانه
داریوش معمار، از شاعران معاصر ایران و دبیر جایزه ادبی نیما درباره شمس لنگرودی میگوید: “شمس ما در میان جمع شاعران عصر خود، جزء آن چند یگانهای است که تقدیر او یکسره تقدیر شعر در زمانه ماست. مراماش نه به دلیل اینکه صرفاً شاعری نوآور، متعهد، تجربهگرا و صاحبسبک بوده، بلکه به دلیل تصویر بیپایان شعری فراتر از تمام اینها که در طبیعت حضورش گسترده شده، جانی زیبا و ارزشمند است.”
داستان زندگی
شمس لنگرودی قصد دارد داستان زندگی خود با نام “آنچه من از زندگی فهمیدم” را منتشر کند.
وی در این ارتباط میگوید: “در این کتاب تحولات فکریام را بر اساس اتفاقاتی که برایم افتاده، بررسی میکنم و اینکه چه چیزهایی باعث شد تا به این طرز تفکر برسم.”
او دربارهی چگونگی شکلگیری این کتاب یادآور میشود: “حدود یک سال است که به نوشتن زندگی خود مشغولام. به نیت نوشتن بخشی از زندگینامه و با تصور اینکه تا روز تولد شصتسالگیام (26 آبانماه) آماده شود، کار را شروع کردم؛ اما عملا به زندگینامهنویسی کشیده شد و این نوشتن برای خود درازنامهای شد.
او این کتاب را بر اساس اتفاقات زندگیاش توصیف میکند و میگوید:“این کتاب نتیجهی آن چیزی است که من از زندگی فهمیدم و به گمانم تعمیمپذیر است. بر اساس زندگی خودم، آنچه را که از زندگی فهمیدهام، در این کتاب میآورم.”
کتاب زندگی شمس از زمان قبل از تولد او شروع میشود؛ با اتفاقاتی که پیش از آمدن او برای مادرش رخ میدهد و ممکن بوده به نبودن او منجر شود. ماجرای نخستین شعری هم که این شاعر در شانزدهسالگیاش در بهمنماه سال 1346 در هفتهنامهی “امید ایران” در تهران منتشر میکند، بخش دیگری از کتاب است. او آن سالها ساکن لنگرود بوده.
کودکی، نوجوانی و جوانی و بویژه اتفاقات ناگواری که در اواخر دورهی نوجوانی برای شاعر پیش میآید و باعث شکلگیری شخصیت غمآلودی از او میشود، بخشهای آغازین این کتاباند. بعد تأثیر ایدئولوژی بر همین شخصیت است و در ادامه، اتفاقات بعدی، که میگوید، در پی آنها به محدودیت ایدئولوژیها پی میبرد. همچنین از جمله مسائل تعیینکننده که بر روی شخصیت شمس تأثیر داشته و در این کتاب به آن پرداخته شده، مشکلی است که در کلاس اول ابتدایی برای پای راست او پیش میآید.
پس از گذار از دورههای رمانتیک و غمآلود، و گرایش به ایدئولوژی که آن غم را برطرف میکند؛ ولی خودش معضلی میشود، شاعر به اینجا میرسد که مهمترین مسأله این است که بدانیم از زندگی چه میخواهیم و دنبال چه هستیم.
شمس میگوید: “واقعیتها مهماند؛ اما ذهن تو هم مهم است و تعیینکننده، ذهن توست. درک تو از واقیعتها کمتر از خود واقعیت اهمیت ندارد.”
او در این کتاب در کنار پرداختن به زندگی شخصی خود، به مسائل و درگیریهای اجتماعی و سیاسی هم نظر دارد که البته میگوید فقط شرح ماجرا نیست؛ بلکه نگاه او به این جریانهاست.
به گفتهی شمس، در این کتاب همه چیز همسنگ پیش رفته؛ مثلا دربارهی شعر میگوید:” قصد اصلی من از نوشتن این کتاب، پرداختن به شعر نبود؛ بلکه نتیجهگیری از زندگیام بود. بیشتر به اتفاقات پرداختهام تا به خود شعر. مثلا از آشنایی با شعر، تأثیر نادر نادرپور، آشنایی با فروغ فرخزاد و احمد شاملو گفتهام؛ ولی به جزییات نپرداختهام.
شمس لنگرودی تصور میکرده این کتاب تا قبل از ورود به شصتسالگیاش در 26 آبانماه آماده شود که اینطور نشده و کار نوشتن آن همچنان ادامه دارد.
پیشتر در کتاب “شمس لنگرودی” از مجموعهی “تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران”که پیش از این ذکرش رفت و در فیلمی ساختهی رامین محمودیان به بخشهایی از زندگی این شاعر پرداخته است.
شاعر محبوب روزگار ناامیدی
شمس لنگرودی در حالی دههی 60 زندگیاش را آغاز کرده که اشعارش در ذهن و دل هزاران نفر جا خوش کرده است.
شاعری که در مسیر ترویج آزادی قلم و اندیشه میکوشد و علی رغم تمام ناملایمات و فشارهای مختلف یک جامعهی توتالیتر، منزوی نمیشود، مینویسد و امیدوارانه میسراید و میسراید.