اگر از من بپرسند در این چند سالی که افتخار آشنایی با دکتر احسان نراقی را داشتهای از وی چه آموختهای، میگویم: دو نکته مهم از ایشان فرا گرفتهام که میدانم تمام عمر با آن زندگی خواهم کرد. یکی این که دشمن را با همه بدیهایش میتوان بخشید تا از هیولای کینهورزی مصون بمانیم، چنان که سیره امیرالمومنین علی(ع) هم چنین بود. دیگر این که در هر فرآیندی این آدمها هستند و نه سیستمها که نقش مهم و گاهی نهایی را ایفا میکنند، بنابراین قضاوت ما از هر فرآیندی به قضاوت درباره عوامل آن فرآیند باید بستگی داشته باشد. نراقی هرگز چیزی را به طور کلی نفی و یا تایید نمیکند.
او میگوید: بیشتر ایرانیها عادت دارند مسایل را سیاه و سفید ببینند، اما از نظر او بین این دو رنگ، طیفهای دیگری هم وجود دارند و گاهی مسایل را به رنگ خاکستری میتوان دید و این ما را از تعصب به دور میدارد. به گفته نراقی سیاه و سفید نگاه کردن ایرانیها ریشه در تبلیغات کمونیستی 50 سال گذشته دارد که هنوز اشخاص را به طور ناخواسته تحت تاثیر خود قرار میدهد.
فیلم اعتدال فیلمی است از زندگی علمی و اجتماعی احسان نراقی، جامعه شناس و مشاور سابق مدیر کل یونسکو که عصر پنجشنبه در باشگاه اندیشه برای تعدادی از نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران به نمایش درآمد. این دومین نمایش خصوصی این فیلم بود. این فیلم پیشتر در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمده بود. فیلم اعتدال بیش از آن که فیلمی با کیفیت بالای یک اثر هنری باشد، فیلمی از گفتهها و ناگفتههای اندیشمند بزرگ ایرانی درباره قسمتهایی از تاریخ 50 سال اخیر ایران است، چنان که بار معنایی و محتوایی فیلم به ارزش بصری آن میچربد. البته صحنههای جالبی چون راه رفتن زیر برف و در درگاه ایستادن سوژه فیلم و از پشت برف نگریستن به چشماندازی که نراقی آن را در نظر دارد، به ارزش هنری این فیلم میافزاید.
احسان نراقی همواره جوانان را در نزدیکی اندیشه خود نگاه میدارد و هنر و فکر آنان را میپروراند و مشوق خلاقیت آنها است. امیر حسین بهبهانی کارگردان جوانی است که پیشنهاد ساختن این فیلم مورد پذیرش احسان نراقی واقع شده است. نراقی در این فیلم از کودکی و نقش پدر در پرورش روحیات خود میگوید. او پدر را اولین استاد خود معرفی کرده و تاکید میکند که اعتدال در قضاوت و انصاف در مورد اشخاص را از پدر آموخته است و یاد مادر را چنان عزیز میدارد که رشد فکری و تربیت عاطفی خود را به او مدیون میداند. نراقی در این فیلم سخنان خود را بدون رتوش، صریح و بیآلایش عنوان میکند. وقتی صحنههایی از کاشان را در این فیلم میبینیم و سخنان نراقی درباره فضایل پدر ومادر وی ونقش آنان در تربیت وی را میشنویم به غنای فرهنگی کشور خود پی میبریم و درمییابیم که این جامعهشناس ایرانی از عمق ایران برخاسته است.
او با آن که 50 سال از عمر خود را در خارج از کشور گذارنده است، اکنون در سن 80 سالگی گذشته خود را مدیون شهر و دیار خود، کاشان میداند. نراقی در جای جای این فیلم توجه مخاطب را به مصالح ملی جلب مینماید. او در پایان این فیلم گفت: اکنون که 80 سال دارم، آماده خداحافظی با این دنیا هستم و از مرگ نمیهراسم. عقیده دارم که ترس از مرگ به خاطر نرسیدن به هدف است. من هم لذایذ و هم شداید زندگی را شناختهام. هم زندان را دیدهام و هم طعم آزادی را چشیدهام. من به طور نسبی به اهدافم رسیدهام و وظایفی را که خیال میکردم نسبت به ملتم دارم، انجام دادهام. پس از نمایش فیلم حاضران پرسشهایی را از نراقی مطرح کردند.
او درباره انقلابهای جهان گفت: بیش از 60 سال اتحاد جماهیر شوروی پس از جنایات و خونریزیهای استالین سرانجام فروپاشید و کشورهایی که توسط شوروی به سوی کمونیسم کشیده شده بودند، با ولع خود را از افراطیگری رهانیدند و به سمت اروپای سرمایهداری رفتند. طبقه کارگر در اروپا با ایستادگیهای خود امتیازاتی از دولت گرفت تا کارگران هم مانند مردم دیگر دارای حقوق برابر باشند. به عنوان مثال در عمل جراحی دشوار و حساسی که روی چشم من در پاریس انجام گرفت، یک کارگر بسیار ساده که پایینترین حقوق را در فرانسه میگرفت کنار من استراحت میکرد و او هم توسط همان جراح عالیمقامی که چشم مرا جراحی کرده بود، جراحی شده بود. از آن جا که ما بیمه بودیم بیمارستان از هیچ کدام از ما پولی نگرفت. باید بدانیم که جامعه بشری دچار تحول شده است. این نمونهای از رفاه طبقه کار امروز است. نراقی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز تعامل جای سیاه وسفید نگاه کردن به مسایل را گرفته است. مثلا یک شهردار کمونیست در فرانسه به مدت 30 سال با دستگاهی که با آن هم عقیده نیست کار میکند.این شهردار با حفظ اندیشه و اعتقاد خود با دولت گلیست و وزارتخانههای آن صمیمانه همکاری و تعامل میکند و این گونه امور یک کشور به پیش میرود. به طور مثال برخی عملکردهای ساواک در ایران در دو دوره مختلف با هم فرق داشت.زمانی که تیمسار پاکروان رییس ساواک بود، در زد و خورد دانشگاهیان قوای امنیتی به دانشگاه حمله کردند. عدهای هم از پلیس فراری بودند. وقتی من به مخفیگاه آنان رفتم پس از تماس با پاکروان، او خواست که فراریها را ببیند، وی حتی از در پارکینگ منزلش مخفیانه من و آنها را راه داد و ما هم موضوع بیگناهی دانشجویان را ثابت کردیم. به این ترتیب او هم پس از یک هفته که شاه را قانع کرد، دستور تعقیب را از دانشجویان برداشت، اما در زمانی که نصیری رییس ساواک بود،به دلیل دشمنی او با هویدا و حسادتش نسبت به پاکروان و نزدیکی من با این دو فرد، چنان پروندهسازیهایی برای من صورت گرفت که دیگر شرایط را برای زندگی در ایران قابل تحمل ندیدم و به محض این که یونسکو به من پیشنهاد کار داد، به ناچار به مدت 6 سال ایران را ترک کردم. میبینیم که همواره آدمها در امور نقش دارند. نراقی همچنین اشاره کرد: ما در دنیا انقلاب نلسون ماندلا و گاندی را هم داریم. ماندلا وقتی پس از 28 سال از زندان آزاد میشود به همسرش میگوید به نزد تئوریسین آپارتاید برویم. همسرش میگوید که او مرده است. ماندلا گفت: پس به نزد همسرش میرویم. ماندلا به همسر تئوریسین آپارتاید میگوید: من کوچکترین کینهای از شوهر شما در دل ندارم. مورخان نوشتهاند که اگر آن روز ماندلا این کار را نمیکرد چه بسا سیاهپوستان از روی انتقامجویی به سر سفید پوستان میریختند و محشری به پا میکردند. نراقی در پایان این سخنان گفت: من همیشه درباره انقلاب اسلامی با وجود انتقاداتی که دارم، نظر مثبتی داشتهام. همواره به جوانان میگویم که خوشحال باشید که پشت سر این انقلاب، صفت اسلامی خوابیده است، زیرا انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای دیگری مثل روسیه و چین که میلیونها قربانی بر جای گذاشت،چنین نکرد. اکنون مقامات مختلف رفتار مختلفی دارند. اگر رفتار آنان با تأمل،خردورزی و جوانمردی توام باشد میتوانند مشکلات را حل کند. تمایل من قطعا به طرف تعامل است. چنان که در زندان همچنین میکردم. ما باید در نظر بگیریم که انسانها از چوب و چدن ساخته نشدهاند. آنها عوض میشوند. اگر رفتار انسانها با دیگران از روی اخلاق و اعتقادات دینی باشد سعادت و خوشبختی در جامعه به ارمغان خواهد آورد. نراقی افزود: من تحمل و مدارا را در سوئیس از استادم، ژان پیاژه آموختم. او به رغم مخالفتی که با مارکسیسم داشت، مرا وادار به خواندن کتابهای مارکسیستی کرد ولی همین قرائت مرا از مارکسیسم دور کرد. من در نهایت دریافتم که جامعه امروز در هر کشوری با تحمل و مدارا میتواند مسایل خود را حل و از بحران عبور کند.
این جامعهشناس همچنین اظهار داشت:سفیر سابق فرانسه در ایران کتابی در تعریف از تاریخ و فرهنگ ایران نوشته است. وقتی از او میپرسند که این همه حسن ایرانیها را گفتی ایرادهایشان را هم بگو میگوید: برخی ایرانیان دو خصلت ناپسند دارند یکی حسادت و دیگری تملقگویی است. نراقی افزود: حسادت یکی از بزرگترین معایبی است که از اجداد ما رسیده است. دیگر این که بسیاری از تحصیلکردگان ایرانی همچنان داییجان ناپلئونی فکر میکنند و هنوز مشکلات و معضلات اجتماعی را به گردن تاثیرات خارجی میاندازند و توهم توطئه هنوز ما را رها نکرده است.
گفتنی است در نمایش فیلم اعتدال کیومرث پوراحمد، دکتر جمشید لطفی (جراح برجسته مغز و اعصاب)، ماشاءالله شمسالواعظین، علی صالحآبادی، حسن نراقی، میر فخرایی (مجری برنامه دانش)، اساتید ایرانی داخل و خارج از کشور، عدهای از صاحبان صنایع و دانشجویان نیز حضور داشتند.
منبع:روزنامه همبستگی