گزارش ♦ چهار فصل

نویسنده
میترا سلطانی

نمایشگاه کاریکاتور مجید صالحی این روزها در کافه گرامافون تهران برپاست.دراین نمایشگاه 18 اثرطنز با یادداشت ‏های متفاوت از موضوعات اجتماعی دیده می شود که طرح و رنگ آمیزی آنها توجه هر تماشاگری را به خود جلب می ‏کند. به این بهانه همکار ما در تهران نگاهی انداخته به دگرگونی جایگاه کاریکاتور در زمانه ما از ورای آثار این ‏نمایشگاه….‏

majidsalehi1.jpg


‎ ‎شلیک به اسب ها…‏‎ ‎

جهان امروز دگرگون شده است، به قول محسن مخلباف عصر نقاشی به پایان رسیده است.. عصر دیجیتال و مدیوم‌ها و ‏رسانه‌های جدید آمده است، عصر نقاشی مونالیزا بر سنگفرش‌ها در یک بعد ازظهر در جوار برج پیزا و صبح ‏شسته‌شدن توسط ماشین‌های شهرداری است اما هر کس در این بحبوحه به سهم فرهنگی خود مفتخر است. اگر چه هنوز ‏هستند دوستانـی که می‌خواهند ساعت‌ها با تابلوهای پیکاسو مکاشفه کنند اما تحمل تماشای چند دقیقه‌ای در برابرتابلوی ‏کارتون‌ها را ندارند… دوستانی که کاریکاتور نمایشگاهی را جوجه اردک زشت می‌دانند و یا موجودی که بر بهشت ‏خود که مطبوعات بوده است عصیان کرده و به جای پرداختن به اجلاس سران از ابرهای زخمی افتاده بر زمین حرف ‏می‌زند و یا مانند درمبخش دلقک‌هایش را به نمایش می‌گذارد… ‏

امروز همان‌طور که کاوالیه و کیارستمی و پناهی از سینمای 35 میلی‌متری به سمت هندی‌کم های حرفه‌ای می‌روند ‏یعنی مدیوم‌ها دارد عوض می‌شوند، وقتی شهرهای محرومی که توزیع مناسب مطبوعات ندارند و آثار اساتید را در ‏صفحه تخصصی‌شان نمی‌بینند اما نمایشگاه و جشنواره کارتون دارند یعنی همه هنرها دارند به سمت یافتن امکانات ‏جدیدی برای مخاطب حرکت می‌کنند، برای همین است که ناگهان بیش از 75 درصد کارتونیست‌های کشور برای ‏نمایشگاه‌ها کار می‌کنند. ‏

majidsalehi2.jpg


کاریکاتور یک سمفونی است و هر کس ساز خودش را می‌زند اما همه یک آهنگ را می‌نوازند چه فرق می‌کند ‏ساکسیفون دست کیست و فلوت را که می‌زند. وجود هزران کارتونیست نمایشگاهی جشنوارهای و مطبوعاتی و هزاران ‏هنرمند دیگر فعال نشان می‌دهد انسان متفکر در برابر زوال ارزش‌ها با اتکا به اندیشه های همین آدم‌های چون ‏شریعتی،گاندی، آل احمد ایستاده‌اند.‏

جوانان سرزمین ما هم همین گونه‌اند. در آثار صدها کارتونیست ساکن این ایران وسیع هم می‌شود نوعی تعهد به مسایل ‏انسانی را دید… امروز هنر جوها و کارتونیست‌های بسیار جوان در شهرهای کوچک مشکلات و دردها و رویاهایشان ‏را طراحی می‌کنند خیلی خوب هم طراحی می‌کنند. در این مسیر دوستان بسیاری یافته‌ایم.آنها می گویند کارتون تنها ‏روزنامه نیست. امروز کارتون می‌تواند بر دیوار کلاس درس‌تان باشد. کارتون می‌آید تا در عصر پایان نقاشی دیوار‌های ‏گالری را پر کند می‌آید تا نشان دهد چقدر قدرت نفوذ و جاذبه دارد که برای دو سالانه‌اش ناگهان نیمی از نقاشان کشور ‏کارتونیست می‌شوند!! و بسیاری که مطبوعاتی بوده‌اند و از ما به افترا یاد می‌کنند ناگهان جشنواره‌ای می‌شوند!!! ‏می‌آید تا بیاموزدبه انسان فراموشکار ومغرور.. زندگی برای آن‌که می‌اندیشد طنز است.‏

majidsalehi3.jpg


کارتون می‌آید تا جای خالی هزاران حرف ناگفته را با طرح‌های ساده در شهرها و روستاها پر کند و این سرعت به ‏حدی است که منتظر نمی‌ماند هنر‌های تجسمی به اعتبار ِ بودنش رای مثبت یا منفی بدهد. کاریکاتور یک هنر مردمی ‏شده است و هنر مردمی دیگر جایش تنها توی ستون‌های ثابت روزنامه نیست در حیطه فقط روزنامه‌خوان و ‏جدول‌حل‌کن قهار هم نیست، در محدوده روشنفکران و جویندگان صفحه حوادث نیست، در انحصار مشتاقان چاپ و ‏رؤیت آگهی تبریک‌شان به فلان مقام و یا تسلیت نیم صفحه ای نیست، به اختیار مدیر مسئول هیچ روزنامه‌ای نیست. ‏هنر مردمی اعتبارش را نه از شما می‌گیرد و نه از من، از مردم می‌گیرد و مردم تنها در کافی‌شاپ‌ها نیستند در دهدشت ‏و ارسنجان وبوکان هم هستند که کافی‌شاپ ندارند!‏

آری همه ما در تنهایی با اسب‌های‌مان نجوا می‌کنیم اسب‌هایی که نامش کاریکاتور و کارتون است و ما را به وادی ‏دوستی، عشق و جهان بدون کینه و عداوت می‌رساند همه ما همگی شما را با تمام تکفیرها توهین ها و تحقیرها دوست ‏داریم ازتمام شما به نیکی یاد میکنیم آثار ارزشمندتان را بر قاب خانه هایمان می زنیم کاریکاتورهم به مثال اسبی که می ‏گویند نجیب است اما شما به این اسب ها شلیک می کنید!‏