اگر کودتاچی هستیم ما را بگیرید

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امید معماریان

گفت وگو با ماشاء الله شمس الواعظین، موضوعی سهل و درعین حال دشوار است. سهل ازآن جهت که او یکی ازصریح ترین روزنامه نگاران ایران است. دشوار هم از این جهت که بنابر سنتی که از کار کردن درروزنامه های ایرانی برای ما به یادگار مانده، دائما باید بپرسم، آقای شمس این را هم بنویسم؟ و او پاسخ می دهد بله آقا، هیچ چیزی را از قلم نیاندازید! سردبیرروزنامه های جامعه، نشاط، طوس وعصرآزادگان درگفت وگویی با “روز” از تعطیلی روزنامه ها، کودتاچی خواندن اهالی مطبوعات توسط وزیر ارشاد، روزهای سخت پیش روی کشور، ناکامی های دولت و انتقال کانون هراس از قوه قضاییه به قوه مجریه سخن گفته است.

shamsolvaezin.jpg

برخورد با مطبوعات و روزنامه نگاران حرف تازه ای نیست. اما اینکه دولت خود دست اندرکار برخورد بشود و خط ونشان بکشد، اندکی دور ازانتظار است. آیا این عبارت که دولت کمربند خود را برای رودررویی جدی با مطبوعات منتقد بسته، واقعیت دارد؟

بله، مشاوران آقای احمدی نژاد اعلام کرده اند که هیاتی برای برخورد با مطبوعات وجود دارد. بعدش هم که آقای صفارهرندی وزیر ارشاد گفته است کودتای خزنده مطبوعاتی وجود دارد که به نظرم خود ایشان هم با این تعبیر کودتاچی است. چون تا چند وقت پیش سردبیرکیهان بوده است. یعنی اگر کودتایی است خود ایشان در راس کودتاچی هاست. برای اینکه وزیر فرهنگ واسلامی مسئولیت مطبوعات و روزنامه نگاران را به عهده دارد. اگر آنها کودتاچی هستند پس او هم هست. مثل اینکه آقای صفار هرندی به این مرحله نرسیده است که بفهمد معنای حرفی که می زند چیست؟ همین طوری شروع می کنند اتهامات را به این سو و آن سو رها می کنند.

چرا علی رغم فشارهای متداول، آقای هرندی از عباراتی استفاده می کند که معمولا وزرا سعی می کنند دامن خود را از گفتن آن پاک نگهدارند؟

به نظرم دولت احمدی نژاد به ویژه در بخش رسانه ای در یک بن بست کامل قرارگرفته است. ازیک طرف از نظر سیاسی دچارشکاف های عمیق ومورد انتقاد شدید است وازطرف دیگر رقیب اصلی خودش که اصلاح طلب ها باشند برای نحوه مواجهه شان با مسائل داخلی وبین المللی آنها راشماتت می کند. درنتیجه دولت سعی می کند این مسائل را ازطریق متهم کردن کردن مطبوعات، مثلا به تعبیر خودش مدیریت بحران کند. درواقع وقتی با عینک آنها نگاه می کنید می بینید چاره ای جز این ندارند. اینها باید مطبوعات را متهم کنند و این کار هم بی سابقه نیست که شما تعجب کنید! در تاریخ معاصر ایران هرگاه دولت های استبدادی ازانجام ماموریت های خود عاجزبوده اند این را جوری به بیرون ازخود، یا به احزاب سیاسی- دردوره ای که فعالیت سیاسی احزاب رونق داشت- یا به مطبوعات منتقل می کردند. آنها برای توجیه سرکوب های بعدی اقدام به این تهدیدات می کنند.

اما طی ماه های گذشته نشانه های مثبتی مبنی بر بازشدن فضای مطبوعات شاهد بودیم. ازجمله بازگشایی روزنامه شرق و هم میهن و همچنین رفع توقیف مجدد ازچندین نشریه دیگر…چه اتفاقی افتاده است؟

ما ازیک ماه قبل با توجه به امید های محدودی که مبنی بررفع توقیف برخی مطبوعات وانتشار مجدد آنها ایجاد شده بود، فکر می کردیم یک سری از آدم های عاقل در دولت وجود دارند که فکر می کنند باید در برابررسانه های خارجی وبین المللی رسانه های بومی قابل کنترل داخلی رامتنوع تر کنند. اما با اقدام شتابان توقیف روزنامه هم میهن، لغو امتیاز روزنامه مشارکت و توقیف هفته نامه ندای مردم کردستان وایجاد به اصطلاح مشکل برسرادامه کار خبرگزاری کار ایران ایلنا، درعمل می بینیم تیمی که به صورت امنیتی به رسانه ها نگاه می کند دوباره فعال شده و در آینده علائم بیشتری را از اقداماتش شاهد خواهیم بود.

چه علائمی شمارا به این می رساند که چنین تیمی وجود دارد و درحال فعالیت؟

درکل این دوعلامت دارد. اول مسائل داخلی و به صورت ویژه نزدیک شدن به انتخابات آینده است که برای آماده سازی آن ازهمین الان دارند اقدام به پیشگیری می کنند تا تاثیر نیروها و جریان های مسلط اجتماعی را کاهش دهند. دیگر آنکه دراثر فشارهای بین المللی آنها به این سمت برده شده اند. آنها معتقدند طی چند ماهه آینده ایران تحت فشار، تهدید و تعرض هایی قرارخواهد گرفت و بنابراین علاقه مندند که جریان تولید اطلاعات را به کنترل و مهارخودشان دربیاورند تا بتوانند ازنظر داخلی وبین المللی با آن مقابله کنند. این تنها تفسیرسیاسی است که می توان نسبت به اقدامات یاد شده ارائه کرد.

چه کسانی، مدیریت برخورد با مطبوعات را به عهده دارند؟ قوه قضاییه؟ دولت؟ محافل ناشناخته؟

تفاوتی نمی بینم، تیمی که قبلا به صورت خیلی مخفیانه درقوه قضاییه خانه و آشیانه کرده بود، همان تیم الان وزارت ارشاد را در دست گرفته است. یادمان که نرفته است! بنابراین الان تحت عنوان قوه مجریه همه این کارها را انجام می دهد و اصلا نیازی به قوه قضاییه نمی بیند. به همین دلیل شما به دلایل توقیف روزنامه هم میهن که نگاه می کنید، می بینید اصلا هیچ پشتوانه قانونی ندارد. یک دادگاهی تشکیل شده، حکم داده و تمام شده است. معنی ندارد چنین اقدامی کند. این تیم این پیام روشن را به افکار عمومی می دهد که می تواند برخلاف، فراتر و خارج از اراده حکومت نظر بدهد واین پیامی روشن است. سعید مرتضوی و این تیپ ها که این احکام را اعلام می کنند، امضاهای این اقدامات هستند. حکومت به نظرمن مسئول این کاراست. آقای کرباسچی حرف قشنگی زده است که اراده مافوق دادگاه منجر به تعطیلی هم میهن شد.

طی ماه های گذشته، آقای شاهرودی دائما از اجرای قانون و آیین نامه های حقوق شهروندی سخن گفته اند. حرف های آقای شاهرودی اما با اقدامات بخش های دیگر قوه قضاییه همخوانی چندانی ندارد. دم خروس را باید باور کرد یا قسم حضرت عباس را؟

سیاستی که دولت احمدی نژاد دررابطه با رسانه ها مدیریت می کند، همان سیاستی است که رییس قوه قضاییه الان با آن مخالف است یا لااقل درشکل فعلی اش با آن مخالف است. درزمانی که دولت دردست اصلاح طلبان بود، حکومت سرکوب و مهار مطبوعات را به عهده قوه قضاییه گذاشته بود و چون قوه قضاییه و قاضیان پاکدامن آماده صدور احکام آنچنانی نبودند، سعید مرتضوی را گذاشتند که این کارها را بکند. الان تفاوتی که پیدا کرده این است که همان تیم آمده و درقوه مجریه عمل می کند. بنابراین قوه مجریه احساس می کند دیگر وظایف قوه قضاییه را می تواند انجام بدهد و قوه قضاییه هم احساس می کند آرام آرام پرونده های مطبوعاتی از دامنش خارج می شود. چون دیگر خود قوه مجریه به بستن، محدودکردن و هشداردادن اقدام می کند. تفاوتش درگذشته این بود که در گذشته روزنامه نگاران ازترس قوه قضاییه به قوه مجریه پناه می بردند، حالا از وحشت قوه مجریه پناه می آوردند به قوه قضاییه. اما توجه کنید که درهردوره نه قوه قضاییه تاثیرمستقیم روی مساله داشته و نه دستگاه اجرایی. یک چیزی مافوق اینهاست که همه هم می دانند از کجا آب می خورد و سرچشمه می گیرد.

ازکجا سرچشمه می گیرد؟

همان طورکه گفتم همه می دانند.

به نظر شما صحبت های آقای صفارهرندی قابل پیگیری حقوقی است؟

بله، من ایشان را متهم می کنم به تهمت و افترا بزرگی که به دامن مطبوعاتی وارد کرده است. روزنامه نگاران متهم شده اند به کودتاچی. چرا صفارهرندی چنین حرفی می زند؟ دلیلش نکته ایی است که ما همواره به آن اشاره می کردیم و آن اینکه شما از یک عنصر فرهنگی می توانید یک عنصرو همکارامنیتی و یا منبع اطلاعاتی بسازید اما از یک عنصر اطلاعاتی نمی توانید یک عنصر فرهنگی بسازید. اتفاقی که درمورد آقای صفارهرندی افتاده، دومی است. یعنی وقتی که عناصرامنیتی می شوند سردمداران فرهنگ، همان اتفاقی می افتد که الان درحال رخ دادن است واین نگران کننده است.

درسالهای گذشته درموارد بسیاری مقامات و یا روزنامه های با پشتوانه امنیتی قوی، ادعاهای کذبی کرده اند که هیچ گاه هم ثابت نشده است. اما همین اظهارات باعث شده زندگی روزنامه نگاران زیادی به خطر بیافتد و برخی از آنها حتی سرنوشت غم انگیزی پیدا کنند. کسی هم نمی رود بپرسد که با چه مدرکی چنین اتهاماتی وارد می کنید؟ چگونه می توان اقدامات چنین محافلی را محدود کرد و یا اینکه در گفت وگو با بخش های “عاقل” آنها را در محاق برد؟

من معتقدم که با همدست شدن لایه های امنیتی درمقوله فرهنگ شاید نتوان یک دعوای حقوقی را علیه حرفهای وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی که بی سابقه هم بود، مطرح کرد. اما انجمن های صنفی و حمایتی می توانند اقدام به واکنش کنند، واکنشی که به تنها انتشار بیانیه محدود نباشد. بلکه اقدامات واکنشی شان را افزایش بدهند و تشدید کنند. ازجمله این اقدامات می تواند تحصن باشد درجایی مانند خانه روزنامه نگاران یا همان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در اعتراض به اهانتی که آقای وزیرفرهنگ وارشاد اسلامی کرده است. این تحصن می تواند دربرابر وزارت ارشاد باشد و روزنامه نگاران بروند و ببینند که این وزیر چه می گوید؟ خوب، اگرکودتاچی هستیم بگیرند ما رو؟ وقتی درخیابان به خاطر بدحجابی خانم ها را دستگیر می کنند، آن موقع کودتاچی ها همین طوری باید درخیابان آزاد باشند؟ یا این آقا درست گفته که باید بیایند ما را بگیرند، اگرنادرست گفته که باید بروند او را بگیرند. ما خواهان این هستیم که این اتفاق هرچه سریعتر بیافتد.

آیا قراراست اتفاق مهمی بیافتد که دولت همه منابعش را بسیج کرده برای مقابله با رسانه ها و بستن منافذ اطلاع رسانی؟ به نظر شما دولت تصمیمی گرفته است که مردم ازآن خبرندارند و همه اینها برای آن اتفاق بزرگ است؟ یا اینکه چنین ماجراهایی راباید به عنوان روندی جاری دردولت نهم پذیرفت؟

اتفاقی هم اگر قراراست بیافتد، حداقل مردم مطلع نیستند. ولی افکار عمومی باید بداند که دولت تحت فشارهای جدی بین المللی است. دولت اطلاعات دقیقی دارد مبنی برآمادگی برخی کشورها برای برداشتن گام سوم تحریم ها و شاید هم درفاصله باقی مانده گام دیگری درشکل وارد آمدن ضربات هوایی به تاسیسات اتمی ایران ظهوروبروز بکند و به همین جهت دولت درمعرض پاره ای فشارها قرارمی گیرد و باید مقاومت کند. لذا باید ازقبل عرصه تولید اطلاعات دراین زمینه ها تحت کنترل باشد. چیزی که دولت به دنبال آن است این است که حتی هشدار درباره احتمال وقوع پاره ای ازبحران ها ومشکلات درآن هنگام برای مردم ایران نباید به صورت نگران کننده ای مطرح شود. اما سوال ما این است ازحکومت که با این اقدامات دولت که مردم بیشتر نگران می شوند؟ وقتی اقدام به بستن مطبوعات می کنید، نشریات را می بندید، همزمان به بهانه مبارزه بدحجابی وارد خانواده ها می شوید وبه آنها آسیب می رسانید، تحت عنوان جاسوسی اساتیدی که در کنفرانس ها وهمایش های خارجی شرکت می کنند را دستگیر می کنید، جلوی شرکت روزنامه نگاران را درکنفرانس های بین المللی می گیرید، روابط خود را با بسیاری از کشورهای خاورمیانه و به خصوص کشورهای عرب خلیج فارس به هم می زنید، و بحران ها را دامن زدید و به جای آن ارتباط میان قاره ای برقرارمی کند با کشوری مثل ونزوئلا، نشان می دهد که بحران ها درراه است و بنابراین برای جلوگیری از هشدار درمورد وقوع بحران واتخاذ پاره ای تدابیر ازسوی دولت، آنها درحال انجام یک سری اقدامات پیشگیرانه هستند که درراس آن بستن منابع تولید وسرچشمه های تولید اطلاعات و آگاهی است.

آیا فکر می کنید روزنامه های دیگری در روزهای آینده درمعرض تعطیلی قرار خواهند داشت؟ به خصوص با توجه به برخی اظهارات مسئولین دولتی مبنی به ردکردن خطر قرمزتوسط برخی مطبوعات؟

صرف نظر ازمصداق ها، شما می بینید برخی رسانه های شنیداری مانند رادیو و برخی ایستگاه ها که اقدام به پخش برنامه های متنوع کرده بود، اینها بسیاری ازمدیران بخش های مختلف را در آنجا عوض کردند، جلوی فعالیت روزنامه نگارانی که در عرصه رسانه ها کارهای نو ودگراندیشانه می کنند را می گیرند وفعالیتشان را متوقف می کنند وغیره…. اینها همه اش علائمی است که نشان می دهد دولت دراین عرصه ها همچنان گام خواهد برداشت و بنابراین باید خودمان را برای احتمالات بدترازآنچه تا کنون واقع شده باید آماده کنیم.

به نظر شما آخرلجاجت بخش های یاد شده دربرخورد با مطبوعات به کجا ختم خواهد شد؟

دربرخورد با رکن چهارم مطبوعات، آخر کاری نداریم. من قبلا هم گفته ام که رکن چهارم دموکراسی را هرکه بخواهد سرنگون کند، خودش هم سرنگون می شود. یعنی بدانید که دولت احمدی نژاد ناتوان ترازاین است که بتواند رکن چهارم دموکراس را سرنگون کند. شما نگاه کنید در تاریع معاصر ایران، هرکه با مطبوعات درافتاده، ورافتاده است. این معلوم است کاملا. روزنامه نگاران ممکن است آسیب های موقتی ببینند اما پیروز میدان خواهند بود.