یورگ کاستاندا
این روزها در سراسر جهان دو سؤال اذهان را به خود مشغول کرده است و بنظر نمی رسد کسی پاسخ مناسبی برای آنها داشته باشد. اول اینکه، چرا با وجود رشد کند اقتصاد جهان و تمایل سعودی ها برای افزایش تولید نفت، بهای نفت همچنان رو به افزایش است؟ دوم اینکه، چرا بسیاری از حکومت ها و تحلیلگران تصور می کنند که آمریکا یا اسرائیل و یا هر دو تلاش خواهند کرد قبل از اتمام دوره تصدی جرج بوش، برنامه هسته ای ایران را نابود کنند و یا مانع از اجرای آن شوند؟
اگرچه پاسخ های بی شماری برای این دو سؤال وجود دارند، اما نویسنده این مقاله معتقد است که پاسخ در ارتباط این دو سؤال با یکدیگر است.
مسلما ً هیچ توجیه قطعی برای افزایش دائمی و خیره کننده بهای نفت، که اخیرا ً به بیش از 140 دلار در هر بشکه رسیده است، وجود ندارد. اما یک دلیل آن می تواند این باشد که دلالان انرژی و حتی مصرف کنندگان واقعی نفت از جمله پالایشگاهها، شرکت ها و دولت ها بر مداخله آمریکا و اسرائیل بر علیه ایران در آینده ای نزدیک شرط بندی کرده اند و معتقدند که این اقدام بهای نفت را به شدت افزایش خواهد داد. اگرچه نگرش آمریکا، اسرائیل و خصوصا ً اروپا درباره افزایش فشارها، تحریم ها و تهدیدها بر ضد ایران می تواند بهترین روش برای جلوگیری از اقدام نظامی و کسب اطمینان از عدم دسترسی ایران به سلاح های اتمی باشد، اما این پیامد ناخواسته را بدنبال دارد که احتمالا ً به باور برخی از افراد مبدل خواهد شد. ممکن است اهالی بورس و دیگران بر اساس این فرضیه عمل کنند که واشنگتن و متحد اسرائیلی اش اقدام به “نابودی” تأسیسات هسته ای ایران خواهند کرد، چرا که این دقیقا ً همان هدف بوش و متحدانش است که در صورت عدم پذیرش قطعنامه های سازمان ملل توسط دولت احمدی نژاد اتفاق خواهد افتاد.
اگر قرار باشد این مداخله صورت گیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اول اینکه، ایران قریب به یقین در اقدامی تلافی جویانه اکثر و یا تمام فروش های نفتی خود را به خارج به حال تعلیق درخواهد آورد؛ این اقدام چند میلیون بشکه نفت را از ذخیره کنونی بازارهای جهانی نفت که هم اکنون به طور تقریبی 85 میلیون بشکه در روز است، کسر خواهد کرد. سپس، هوگو چاوز متحد نزدیک ایران به احتمال زیاد فروش نفت را به آمریکا قطع خواهد کرد و احتمالا ً تعلیق عمومی فروش را اعلام خواهد کرد. بدین ترتیب، 1.5 میلیون بشکه نفت دیگر نیز در روز از ذخائر نفتی جهان کم خواهد شد. و در نهایت اینکه برای دیگر صادرکنندگان نفت (که در خفا اقدام اسرائیل و آمریکا را ستایش می کنند و در ملأ عام تظاهر به طرفداری از قوانین بین المللی می کنند) حذف چندین میلیون بشکه نفت در هر روز از بازارهای جهانی غیرممکن نخواهد بود. قیمت ها نیز به احتمال زیاد به سقف 200 دلار خواهد رسید و یا احتمالا ً به مراتب بالاتر از آن خواهد رفت.
آیا دود این کار به چشم ایران و ونزوئلا می رود؟ تاحدودی بله، اما تفاوت چندانی هم با تحریم فروش نفت به کشورهای صنعتی از سوی صادرکنندگان عرب بدنبال جنگ یوم کیپور (1973) در خاورمیانه نخواهد داشت؛ اقدامی که منجر به چهار برابر شدن بهای نفت گردید. دست کم برخورداری تهران و کاراکاس از ذخائر مالی به آنها اجازه می دهد تحریم را برای مدتی حفظ کنند. درست است، آنها نمی توانند این شرایط را به مدت نامعلومی حفظ کنند، اما آیا جمهوریخواهان واقعا ً می خواهند مبارزه انتخاباتی پاییز را با بنزین گالنی 6 دلار- یعنی یک افزایش 50 درصدی – و بحران کنونی خلیج فارس و آمریکای لاتین آغاز کنند؟
از سوی دیگر باب اقدام درباره ایران تا ابد گشوده نخواهد بود. هر چه بیشتر زمان بگذرد، ایران به ساخت سلاح اتمی و قابلیت پرتاب آن در منطقه نزدیک تر خواهد شد. کاملا ً غیرممکن بنظر می رسد که دولت اوباما بخواهد دور اول ریاست جمهوری خود را با حمله حساب شده به ایران آغاز کند؛ این احتمال هم که اسرائیل به تنهایی و بدون رضایت آمریکا مبادرت به انجام این کار کند، بعید بنظر می رسد. در واقع، آنهایی که نگران ایران هسته ای هستند، جای کمتری برای مانور دارند.
یک نظریه این است که برنامه هسته ای ایران اساسا ً بخاطر خرابکاری و ترورهای پی در پی و همچنین اختلال در خرید و نقل و انتقال تجهیزات که همگی توسط سرویس های اطلاعاتی غرب انجام شده اند، به مراتب عقب مانده تر از آن چیزی است برخی تصور می کنند. این دیدگاه نشان می دهد که تحریم های مالی، عملیات های مخفیانه و تلاش های اسرائیل برای ایجاد تفرقه میان ایران و متحدانش در منطقه، به ویژه سوریه، در حال حاضر می توانند برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح های اتمی کفایت کنند. اما اگر ایران و دیگر کشورها باور دارند که گزینه نظامی همچنان در دستور کار است، دلالان انرژی نیز این باور را باور خواهند کرد و متعاقبا ً بهای نفت بالا خواهد رفت.
منبع: نیوزویک، 29 ژوئن