همه آوازهای سبز
تصویر ندا آقا سلطان در کنسرت راجر واترز در استرالیا
حجم آهنگهایی که در سه سال گذشته برای جنبش سبز تولید شده، میزان قابل توجهی است. انبوهی از ترانهها با مضامین مختلف و گاهی با استفاده از اشعار و ترانههای قدیمیتر تولید شد که با استقبال حامیان جنبش سبز نیز مواجه شد.
برخی از آهنگسازان، ترانهسرایان و خوانندگان مشهور همچون محمدرضا شجریان، شاهین نجفی، یغما گلرویی، محسن نامجو، گلشیفته فراهانی، آریا آرامنژاد، هیچکس (خوانندهی رپ) و… در این مدت اقدام به انتشار آثاری در این زمینه کردهاند.
ترانه: زبان آتش… تفنگت را زمین بگذار
اجرا: محمدرضا شجریان
شاعر: فریدون مشیری
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن
ندارم جز زبان دل، دلی لبریز از مهر تو،
تو ای با دوستی دشمن!
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که میخوانی مرا، بنشین برادر وار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسانکُش برون آید.
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه، غفلت،
این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟
گرفتم در همه
احوال حقگویی و حقجویی…
و حق با توست
ولی حق را ــ برادر جان ــ
بهزور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست…
اگر این بار شد وجدان خواب
آلودهات بیدار
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=MkkPd3ua3vw
ترانه: به جستجوی سرنوشت
اجرا: گلشیفته فراهانی
بر اساس آهنگی از: مجید وفادا
متن ترانه:
شب های ما
بر پشت بام
گویم الله اکبر
دارم رویایی در سر
و کهکشان شود همراه ما
برای طفلی شیرخوار
رسیده وقت ایثار
تا شاید او رهد از ظلم دیرباز
شب سیه گذرکند
غم از وطن سفر کند
دوباره میخندیم دوباره میخندیم
و باز با هم هستیم
دوباره میخندیم دوباره میخندیم
همه یک تن هستیم
دختر زیبا
ندای حق تو را خواند
از این برزخ تو را رهاند
جاودان در قلبهای پاک مردمان
دختر زیبا
از برق نگاه تو
چشم بی گناه تو
روشن ماند مسیر دادخواهان
بابا آب داد
بابا نان داد
آن مرد با اسب آمد
تا چاه نفت آمد
و میروم به سوی سرنوشت
آن مرد سلاح دارد
با خلق نزاع دارد
منم به جستجوی سرنوشت
دلت به ره قوی دار
رسیده وقت ایثار…
مرا ببوس
مرا ببوس
برای آخرین بار
ترا خدا نگهدار…
لینک ترانه:
http://www.youtube.com/watch?v=-HLL_l2rysk
ترانه: فقیه خوشگله
اجرا: محسن نامجو
متن ترانه:
امان از دستت ای مقام معظم برتری
مقام از دستت ای امان معظم که مقام از تو بر آید از دستت
دستت!فغان از تو بر آید ای مقام که امان تو می دهی
نمی دانم مربوط به کدام موسیقی مقامی هستی
چه کس تو را ساخته؟ کیان نواخته اند؟
خود من مربوط به کدام موسیقم که مقامی نیست آن
که مقامی نیست مرا در کوی قائم مقامان جهان
ای برهم رساننده ی دو خط حتی موازی
که هیچ کس را چون تو خداوند نکرده است نزدیکی
نزدیکی!
گویند حکایت به این جا رسید که فرزندانش سوراخ سنبه های تمام راز آلودگیش را عیان کرده اند
امان از دستشان
گویند بریده است و از همه بریده، صد و بیست و چهار هزار زن خویش را طلاق داده که عشق پیریش تو بودی و آن جیر پماران
امان از دستت
گویند فرزندانش همه تباه شده اند و خلاف میکنند و تو را برگزیده است برای روزهای پیریش
برای روزهای پیریت تا در آغوش هم به حال دشمن گریه کنید
چه راز آمیز ترینی است نزدیکی های او با تو و عشق انسانی تو به توهم یک همسر
چه رازآمیز!
تو کدبانوترین زن خداوندی
آن چنان که برایت محمد را نیز حتی طلاق داد
و آن فرزندان که از شکم تو زاده اند همه ماده اند
مادگانی چون من
سهم ارث ما نیم است و باید چون تو خانه دار شویم
به امید آنکه خداوند شبی از شبها به بالین تک تکمان بغلتد
خود من از آن دخترانم
از آن مادگان بی مقام که بی مربوط هستم به هر نوع موسیق چون تو ای مادرم
سرورم
مقام معظم سروری
نمیدانم کدام ژن در من نفوذ کرد که شوهرت یا توهمش هیچگاه به بسترم نیامد
من عاشق فرزندان خلافکار تباه شده بودم از همان زمان خودم نیز
آخر شوهرت مرا باکره گذاشت
دیدی؟
که چیزی از این غمینتر نیست
چیزی غمینتر از بی پناهی پیوند معصومانه ی تو و شوهر پیرت
و چیزی غمینتر از خوشبختی ناب آنان که نامشان را دشمن تر از حتی نام من به یاد داری
و لذتی شهوانیست در تلفظت از آن عیان
دشمن حتی نیم نگاهی هم به من و تو نمی اندازد
و چیزی غمینتر از این هم حتی
و چیزی غمینتر از آهنگ آمرف تو
ای مقام! ای معظم! ای رهبری!
معونت از آن توست
آه، الهاکم التکاثر
معونت از آن توست
آه، الهاکم التکاثر
که آوخ میچکد از چشمم
از شر این همه هیاهوی علیل
چه ماراست بس؟
چه ماراست بس؟
چه این دویدن و بلعیدن ماراست پس؟
معونت از آن توست
آاااه، الهاکم التکاثر
حتی رنج
حتی زرتم المقابر
حتی حضور بی غش
آی گلادیاتورهای پارک وی
آی صف ساکن آهن
چیدمان حسرت
نیزه ها بردار، که دم غروب است
جا نماند خود نمای کسی ز پارک، ز وی
نیزه ها بگذار، که دم غروب است
جا نماند خود نماز کسی ز جوانمرد قصاب، ز شهر ری
معونت از آن توست
آه، الهاکم التکاثر
آی گلادیاتورها بتازید بر جرس
آی گلادیاتورها برینید بر ارس
آی گلادیاتورها بتازید بر جرس
آی گلادیاتورها برینید بر ارس
آی گلادیاتورها بخندید بر صفا
آی گلادیاتورها بگریید بر درد ها
آی گلادیاتورها بیفتید روی زن
آی گلادیاتورها بپوشید موی زن
آی گلادیاتورها ببلعید هفت من
آی گلادیاتورها بغرید روی هم
آی گلادیاتورها بپیچیید جلوی هم
آی گلادیاتورها فرعیه در برین
آی گلادیاتورها شرعیه در بیارین
آی گلادیاتورها سمیه پخش کنین
آی گلادیاتورها هرویینه تخس کنین
آی گلادیاتورها بتازید بر جرس
آی گلادیاتورها برینید بر ارس
آی گلادیاتورها بخندید بر صف ها
آی گلادیاتورها بگریید بر در ها
آی گلادیاتورها بیفتید روی زن
آی گلادیاتورها بپوشید موی زن
آی گلادیاتورها ببلعید هفت من
آی گلادیاتورها بغرید روی هم
آی گلادیاتورها بپیچیید جلوی هم
آی گلادیاتورها فرعیه در برین
آی گلادیاتورها شرعیه در بیارین
آی گلادیاتورها سمیه پخش کنین
آی گلادیاتورها هرویینه تخس کنین
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=6yTWby7v5WY&feature=results_video&playnext=1&list=PL4B494F5DF00612DB
ترانه ی پرنده
شاهین نجفی و احمد باطبی
ترانهای که توسط شاهین نجفی و احمد باطبی با نوازندگی گیتار اجرا و به صورت ویدئو خانگی ضبط شده است..شعر توسط یغما گلرویی سروده شده است
متن ترانه:
اونور این شب کلک، من و ترانه تک به تک
خونه می ساختیم روی باد، دریا می ریختیم تو الک
مسافرای کاغذی، رد شده بودن از غبار
تو قصه باقی مونده بود، شیهه ی اسب بی سوار
گفته بودن صد تا کلید برای ما جا می ذارن
مزرعه های گندمو برای فردا می ذارن
فردا رسید و خوشه یی تو دست ما باقی نموند
سقف ستاره ها شکست، رو سرمون طاقی نموند
“با کلیدای زنگ زده، قفلای بسته وا نشد
سکه ی دلسپردگی، تو جوب ما پیدا نشد”
تو سفره مون همیشه سین ستاره کم بود
همیشه تا رسیدن فاصله یک قدم بود
کسی به ما نشون نداد که انتهای خط کجاست ؟
آهای درختای انار ! دیکته ی بی غلط کجاست ؟
چرا تو آسمونمون پرنده گوشه گیر شده ؟
چرا نمی رسیم به هم ؟ چرا همیشه دیر شده ؟
تو دفتر سکسکه مون چن تا ترانه خالیه ؟
چن تا ترانه قصه ی ممتد بی خیالیه ؟
چن تا صدای بد صدا سکوت رو فریاد می زنه ؟
زغال شام آخر رو دستای کی باد می زنه ؟
“تو غیبت حنجره ها ترانه سازیمون چیه ؟
یکی به من جواب بده، آخر بازیمون چیه ؟”
تو بازی کلاغ پر، هیشکی نشد برنده
قصه ی ما همین بود : پرنده بی پرنده !
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=BnmYMmUiEAA
ترانه : “علی کوچولو دیگه کوچیک نیست”
شعر و اجرا : یغما گلرویی
متن ترانه:
علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست
خوشحال نمی شه، با نمرهی بیست
دیپلم گرفته، سربازی رفته،
دنبالِ کاره، هفته به هفته
مادرش قرض داره،
ته برج دائم کم میاره،
رخت میشوره، بند میندازه،
غم داره بیاندازه، با بد و خوب میسازه.
تنها دلش میخواد علی
باز بشه کلاس اولی…
وای، وای، وای…
علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست
دنیاش مثل اون کوچه باریک نیست
دستاش خالی و دلش پر درده،
داره دنبالِ چاره میگرده،
هی کتاب میخونه،
تو اینترنت سرگردونه،
دائم فیلتر میشکونه،
میخونه و میدونه،
اینجا مثل زندونه…
دلش میخواد جادو بشه،
باز علی کوچولو بشه
وای، وای، وای…
علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست،
سرِ راهشه یه تابلوی ایست
یه دانشجوی ستاره داره،
دست از رؤیاهاش برنمیداره
باباش تو زندونه،
علی با مردم تو میدونه،
یه سرودو میخونه،
سراومد زمستونه،
پیرهنش غرقِ خونه…
تموم میشه کارِ علی
تو دلِ یه گورِ جعلی…
وای، وای، وای
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=4OIl6u_gzEE
ندای سهراب
کاری از: مزدُشت
متن ترانه:
خبر اومد زمستون داره میره
سکوت از شهر تیره پر میگیره
نگاه کن ! پای آزادی ِ این خاک
داره قشنگترین گُلا میمیره
داره قشنگترین گُلا میمیره
خبر اومد که مردم تو خیابون
تموم عاشقا جمعن تو میدون
خبر اومد ندا غلطیده در خون
نذاره جون بده آزادی آسون
نذاره جون بده آزادی آسون
خبر اومد که سینه ش سرخه خرداد
تموم ِ شهر پُر از آتیش و فریاد
خبر اومد که خون شد قلب ِ سهراب
ترانه رو سوزونده دست ِ بیداد
ببار ای آسمون بر این شب ِ تار
که عاشق ها رو میبندن به رگبار
جواب ِ حق ِ ما سرب و گلوله است
ولی جنگل نمی میره تبردار
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=pvpe0Yy51b4
شعر از زهرا رهنورد
اجرا از : اشکان و پرناز
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب / گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند / توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان / دل دریایی و چشمان تری هست هنوز
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=HG8QZEZd-w4
ترانه : ظهر تابستون
کاری از بابک جوادی فر برای برادرش شهید امیر جوادی فر
متن ترانه:
(دکلمه با صدای امیر جوادیفر)
دلم میخواهد فریاد بکشم
اینجا حتی نمیشود فریاد کشید
این هم وقت شکفتن من
سیر تماشا کن
(پایان دکلمه)
ظهر تابستون تهرون
یه ستاره غرقه در خون
داره از نفس میفته
روی آسفالت خیابون
توی چشماش غرق نوره
شیر بیشه غروره
پنجه در ونجه دشمن
سینهچاکه و صبوره
ظهر تابستون تهرون
یه ستاره غرقه در خون
فصل رویا روز میعاد
هیجده تیر غرق فریاد
رو تن سرو خرامون
جای تیشههای بیداد
توی زندون زیر باتوم
داره آروم میکنه جون
توی زندون زیر باتوم
داره آروم میکنه جون
توی یاد سبزش اما
گل سرخ توی گلدون
ظهر تابستون تهرون
یه ستاره غرقه در خون
یه تن رنجور و خسته
تیشه در قلبش نشسته
رد شلاق، ضرب باتوم
رو تن سرو خرامون
چشم آهو تار و تاریک
لحطه پرواز نزدیک
ظهر تابستون تهرون
یه ستاره غرقه در خون
وی یاد سبزش اما
گل سرخ توی گلدون
ظهر تابستون تهرون
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=07wC3VO2pqk
ترانه ی “من اعتراف می کنم”
شاعر: سام محمودی
تمام کارهای تولید این اثر از آهنگسازی و اجرا تا ساخت ویدئو کلیپ به وسیله شبکه مردمی سبز انجام و به فیس بوک 25 بهمن ارسال شد.
من اعتراف میکنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف میکنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف میکنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف میکنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف میکنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف میکنم که جاننثار رهبرم
که قتل این همه جوان نبوده کار رهبرم
من اعتراف میکنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
من اعتراف میکنم که اشتباه کردهام
و عمر خویش بیجهت چنین تباه کردهام
من اعتراف میکنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کردهام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف میکنم هوای آب کردهام
من اعتراف میکنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف میکنم که قرصها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف میکنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنهام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف میکنم تو رو خدا فقط بزن
چکار کرده مادرم ؟ چکار کرده پیرزن ؟
من اعتراف میکنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=9tl0MH4KGZU&feature=related
ترانه ی رای من کو
این ترانه که در اوایل دوران بعد از انتخابات توسط موج سبز آزادی منتشر شد یکی از زیباترین و بهترین ترانه هایی بود که در آن زمان توسط هنرمندان گمنام سروده و اجرا شد.
متن ترانه :
جمعه خردادی من سبز بود
رای من سبز و دلم سبز و نگاهم سبز بود
سبز در دستم نوشتم من که میخواهم تو را ایران من
ممن هنوزم عاشقم، عشقم تویی ای جان تنم
حرف دل را درون صندقی انداختم
در درودن ذهن و دلم ایران خود را ساختم
ناگهان آن جمعه خردادیام تاریک شد
دست طرار و کجی بر صندقم نزدیک شد
حرف سبزم را نخواند و سوخت امیال مرا
دست او تابوت کرد جعبه آمال مرا
رای من کو، رای من کو،
رای من کو، رای من را پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
پر ز فریادم رایم پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
چوب و چماق و گلوله جواب اطمینان سبز من نبود
کاش میدانستم از اول که میزان رای من نبود
رای من کو، رای من کو،
رای من کو، رای من را پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
پر ز فریادم رایم پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
اگر خارم اگر خاشاک
مکن کاری بسوزانم
تن خشک وجودم را
که چون شعله زنم آتش
همان دستی که خشکانی
تمام سبزی من را
رای من کو، رای من کو،
رای من کو، رای من را پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
پر ز فریادم رایم پس بده
سبز من سرخ است جوابم را بده
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=RzYsJ7Ol_D8
ترانه ی “یک روز خوب میاد”
ترانه ای بسیار زیبا و پرمحتوی از “سروش هیچکس”
کاری از : کیانا ملک مطیعی
متن ترانه:
یه روز خوب میاد
که ما هم رو نکشیم
به هم نگاه بد نکنیم
با هم دوست باشیم و
دست بندازیم روی شونه های هم، آها
مثل بچگیا توو دبستان
هیچ کدوممون هم نیستیم بی کار
در حال ساخت و ساز ایران
واسه اینکه خسته نشی، این بار
من خشت می زارم، تو سیمان
بعد این همه بارون خون
بالاخره پیداش می شه رنگین کمون
دیگه از سنگ ابر نمی شه آسمون
به سرخی لاله نمی شه آب جوب
موذن اذان بگو
خدا بزرگه بلا به دور
مامان امشب واسمون دعا بخون!
تا جایی که یادمه این خاک همیشه ندا می داد
یه روز خوب میاد که هرج و مرز نیست
و توی شلوغیا به جا فحش
به هم شیرنی می دیم و زولبیا بامیه!
همه شنگولیمو همه چی عالیه
فقط جای رفیق هامون که نیستن خالیه
خون می مونه توی رگ و آشنا! (چسبیده به مصراع بعد)
نمی شه به آسمون و آسفالت
دیگه فوواره نمی کنه، لخته نمی شه!
هیچ مادری سر خاک بچه نمی ره
خونه پناهگاه نیست و
بیرون جنگ!
وای از تو، مثل بم ویرونم
یا اصلا مثل هیروشیما بعد بمب! نمی دونم!
دارم آتیش می گیرم و این رو می خونم!
پیش خودت شاید فکر کنی دیوونم!
ولی یه روز خوب میاد، این رو می دونم!!
راستی، وقتی یه روز خوب میاد
شاید از ما چیزی نمونه جز خوبی ها
نا امن و خراب نیست، همه چیز امن و امان
کرم ها هم قلقلکمون می دن و می شیم شادروان!!
آسمون به! چه قشنگه!
کنار قبر، سبزه! چمنه!
هیچ مغزی نمی خواد، در بره!
فقط اگر صبر داشته باشی، حله!
دست اجنبی کوتاست از خاک!
نگو، اووو، کو تا فردا!
اگر نبودم، می خوام یه قول بدی بهم!
که هر سربازی دیدی، گل بدی بهش!
دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست!
هیچ زن آزاده ای، بیوه نیست!
دخترم بابات داره میاد خونه، آره.
برو برای شام میز بچین
لینک ویدئو:
http://www.youtube.com/watch?v=yP0Vde895G0
ترانه: “دلتنگی”
اجرا: آریا آرام نژاد
دلم تنگه که شالت رو دوباره سبز بندازی
دلم دلتنگه حرفاته: که فردامون و میسازی
دلت لبریز از خونه ولی مردونه ایستادی
بریدن پاتو از خونه، نمیدونن نیفتادی
نمیدونن تو زندون هم، نه کم میشی نه میمیری
هنوزم دست بانو رو بلند و سبز میگیری
دلم از دستشون خونه، همونایی که بی رحمن
از آزادی چه میدونن فقط باتومو میفهمن
هنوزم توی روزی که ندا روی زمین افتاد
یه سبز ساده می پوشیم، بدون حرف بی فریاد
هنوزم پیرمردامون تو دستاشون یه دستبنده
هنوزم مادر سهراب، به امید تو میخنده
یه روزی میشه این کابوس، از این بی خوابی رد میشه
یه روز دست این ملت، از این زندونا رد میشه
یه روزی که تو میدونی، میاد و دور نمیمونه
همه دنیای من شاهد، که حرف زور نمیونه
لینک ویدئو: