دفاع از هویت ملی هم حق مسلم ماست

نویسنده

po_memarian_01.jpg

اگر انرژی هسته ایی حق مسلم مردم ایران است، اطمینان خاطر از اینکه مسئولین کشور، توانایی حظانت از ‏میراث تاریخی وهویت ملی کشور را دارند نیز حق مسلم مردم است. انتشارعکس آقای محمود احمدی نژاد به ‏عنوان رییس جمهوری کشور جلوی عبارت مجعول خلیج عربی که بردیوار سالن اجلاس کشورهای عربی حاشیه ‏خلیج فارس نقش بسته بود، حاکی از آن است که مسئولان عالی رتبه کشورزیر فشارهای بین المللی برخی مصالح ‏ومنافع ملی را به راحتی نادیده می گیرند. ‏

آقای احمدی نژاد ظاهرا به سیاست از این زاویه نگاه نمی کند که کشورها نه‏‎ ‎‏”دوست” بلکه “منافع” دارند. ‏کشورهایی که ایران آنها را دوست می خواند به خاطر منافع خود، ازهیچ کاری علیه ایران چیزکم نگذاشته اند. ‏تلاش مسئولان کشور برای پهن کردن فرش قرمز برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دادن کلید درباغ ‏سبز به آنها طی سالهای گذشته، تنها ثمره ایی که داشته گستاخ شدن آنها، نادیده گرفتن موقعیت تاریخی ‏وژئوپلیتیکی تهران وکنار گذاشتن ایران از معادلات منطقه ایی بوده است. اما صرف نظر از اینکه چه کسی ‏درتهران برصندلی ریاست جمهوری نشسته است، مسائلی وجود دارند که هیچ دولت وحکومتی نمی تواند برسر ‏آنها کوتاه بیاید. ‏

‏ طی سالهای گذشته کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، با سوء استفاده از جدال جمهوری اسلامی ایران با ‏کشورهای غربی برسر مساله هسته ایی وانزوایی که درعرصه بین المللی برمسائلی از قبیل حمایت از حمایت از ‏تروریسم به وجود آمده، مواضع غیردوستانه وبعضا خصمانه ایی با ایران داشته اند. ‏

‏ ادعاهای امارات برسر جزایر سه گانه گرفته تا تحریفاتی که نسبت به تاریخ و مردم ایران درکتاب های درسی ‏کشورهای منطقه صورت گرفته و درنهایت جعل واقعیت تاریخی “خلیج فارس” به “خلیج عربی” تنها بخشی از ‏این سناریو است. درواقع حتی با آنکه پس ازانقلاب اسلامی، ایران درچرخشی ایدئولوژیک نزدیکی با کشورهای ‏مسلمان وعرب منطقه را به الگوهای دیگر سیاست خارجی که پیش ازاین دردستور کارخود داشت –مانند نزدیکی ‏با اسراییل وآمریکا- ترجیح داد و تلاش کرد نوعی همپیمانی وسرنوشت مشترک را به آنها یاد آوری کند، درمقابل ‏آنچه به دست آورده تنها خصومت ودشمنی بوده است. ‏

این رفتار اگر چه درحمایت های بی شائبه این کشورها از صدام حسین درجریان جنگ ایران وعراق طی سالهای ‏‏1988-1980 خود را نمایش داد، اما هنگامی که پلیس عربستان سعودی صدها زائر ایرانی را درسال 1987 به ‏خاک وخون کشید، جلوه دیگری پیدا کرد. به گونه ایی که حتی دروصیت نامه آیت الله خمینی به قوت ذکر شده ‏است که اگر ایران با صدام هم رابطه برقرار کند(یعنی با کشوری که درحال جنگ بودند) با آل فهد رابطه ‏برقرارنمی کند. اما اینها درس های خوبی برای مقامات جمهوری اسلامی نبود که در “سیاست درهای باز- به ‏هرقیمت” تجدید نظر به عمل آورندو متوجه شوند بهای دشمنی بی مرزبا کشورهای غربی وازجمله آمریکا ازچه ‏کانال های پرداخت می شود. ‏

طی سالهای گذشته علاوه بر مثال های زده شده، کشورهای عربی همسایه ایران که همواره ازسیاست های درهای ‏باز جمهوری اسلامی طی سالهای بعد ازانقلاب بهره برده اند وبداخلاقی هایشان مورد مسامحه مقامات جمهوری ‏اسلامی قرارگرفته اند، به صورتی پیگیر و مزورانه درپی آن هستند که با تغییر نام خلیج همیشگی فارس به خلیج ‏عربی، برای خود هویتی کسب کنند که تاریخ ازآنان دریغ داشته است. ‏

حال آنکه عربی خواندن خلیج فارس مانند آن است که کسی بخواهد بگوید نادرشاه هم عربی بوده یا پرسپولیس ‏محصول دستان آرشیتکت های برادران همسایه است. شکی نیست که کشورهای عربی همسایه کیفیت های ‏منحصربه فردی دیگری دارند، اما آنها قطعا شامل موارد یاد شده و نام خلیج نمی شود.‏

‏ درعین حال با توجه به علاقه کشورهای حاشیه خلیج فارس به هویت های تاریخی ایرانی، خوب است این کشورها ‏‏–نه البته کشورهای عربی باهویت وتاریخ وفرهنگ مانند مصروعراق والجزایرولبنان و…- سیاهه ایی تهیه کنند ‏وبگویند دوست دارند چه بخش هایی تفکیک ناپذیری ازتاریخ، تمدن وهویت وتاریخی ایرانی را به نام خود بزنند و ‏واژه عربی بر آخر آن اضافه کنند؟ با توجه به بخشندگی و دست ودل بازی که درایرانیان سراغ می رود ممکن ‏است دربرخی موارد ازسرمیهمان نوازی آنان را تحفه ایی میهمان کنند، اما چنین هجمه ایی برای سرقت میراث ‏تاریخی ایرانیان (من جمله هموطنان اقلیت عرب جنوب کشور) که بخشی از آن دراسامی موجود بر مناطق ‏جغرافیایی معنی پیدا می کند، چیزی جز نشان دادن بی هویتی و عطش این کشورها برای به دست آوردن ‏چیزهایی که با پول نفت به دست نمی آید نیست و به آنها پشیزی نمی افزاید. ‏

ایران درحالی مورد بی مهری کشورهای عربی منطقه است که طی سالهای بعد ازانقلاب، برای مثال حمایت از ‏مردم فلسطین - که پیش از انقلاب بیش از هر چیزمساله اعراب به شمار می رفت - تلاش کرده است که به تقویت ‏وزنه اعراب درمقابل اسراییل بپردازد و با ایجاد و یا تقویت مکانیسم های منطقه ایی مانند سازمان کشورهای ‏اسلامی خود را، همچنان که به کرات دررسانه های ایرانی می شنویم، کشورهای برادر خطاب کند. ‏

علاوه برآن درکتاب های درسی به همواره تصویری مهربان و برادرگونه ازکشورهای عربی ترسیم می شود ‏برخلاف آنکه درکشورهای عربی می بینیم. به همین جهت است که مردم ایران، همواره میهمان نوازی بی ‏حصری را میهمان شهروندان عربی می کنند، اما اعراب منطقه به دلیل نوع آموزش ونگاهی که دولتمردانشان ‏دارند، با شهروندان ایرانی با بی احترامی برخورد می کنند وداستان های زیادی هر روز درمطبوعات ‏کشورمنتشرمی شود. ‏

اگر رسانه های ایرانی از پرداختن به کینه توزی ها ودشمنی های کشورهای یاد شده پرهیزداده می شوند ‏ودرصورت نوشتن مطلبی دراین زمینه موردسرزنش قرارمی گیرند و انتقاد ازاقدامات کشورهای عربی حاشیه ‏خلیج برخلاف منافع ملی ایران قلمداد می شود، رسانه های کشورهای عربی به صورتی روزانه آنچنان به ایران ‏می پردازند که پنداری برخلاف انچه به صورتی سنتی انتظار می رود که آنها دشمن اول خود را اسراییل فرض ‏کنند، این ایران است که دشمن اول آنهاست. به گونه ایی که چندی پی روزنامه شرق الاوسط در مقاله ایی اظهار ‏داشت که برنامه هسته ایی ایران نه برای مهار اسراییل وآمریکا درمنطقه، بلکه برای مهار کشورهای عربی است. ‏

حال آقای احمدی نژاد که طی دوسال گذشته از هیچ تلاشی برای بیشتر منزوی کردن ایران و بستن درهای مذاکره ‏کوتاهی نکرده وبه صورتی چشم بسته وبدون احتساب هزینه-فایده سیاستی که دربرابر کشورهای عربی حاشیه ‏خلیج فارس برای ایران داشته است، درکنفرانسی شرکت می کند که حتی درظاهر هم نمی تواند نشان دهنده ‏سیاست مهرورزانه ایی از سوی کشورهای یاد شده باشد و برعکس با تصویری که پشت سرش درعکس ها به ‏نمایش گذاشته می شود، نشان می دهد که چگونه برای کرسی ریاست جمهوری ایران بسیار کوچک است. اندازه ‏ایران بزرگتر از آن است که چنین تحریف هایی با حضور رییس جمهوری اش صورت بگیرد. ‏

امروز شاید بیش ازهرزمانی دیگر این مساله اهمیت پیدا می کند که درچینش دوستان طبیعی تهران درمنطقه ‏وجهان، انتخاب های ایران طی سالهای گذشته چه چیزی برایش به ارمغان آورده است؟ تکیه بر کسانی که دوست ‏خوانده می شوند و سرسختی بی حد وحصر با آنان که دشمن نامیده می شوند، تابع چه ملاحظاتی است که هم ‏اکنون مرز هیچ کدام شفاف به نظر می رسد و این چنین ایران به نهایت کلمه در مقابل دوست ودشمنش آسیب پذیر ‏می نماید؟ ‏