پرونده روز ♦ شعر

نویسنده
نوشین جعفری

جایزه شعر زنان ایران، “خورشید”، در بهار 1387 به پاس بیش از دو دهه حضور چشمگیر زنان ایرانی در ‏عرصه شعر، از سوی سپیده جدیری، شاعر معاصر، به عنوان جایزه بهترین کتاب شعر سال زنان بنیان گذاشته ‏شد. نخستین دوره این جایزه ساعت 17 روز دوشنبه دوم دی ماه 1387 با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب ‏در تالار شریعتی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. به همین مناسبت در تهران پای حرف های ‏بنیان گذار و دبیر این جایزه نشسته ایم…‏

sepidehjadiri1.jpg


گفت و گو با سپیده جدیری بنیانگذار و دبیر جایزه‌ شعر زنان ایران “خورشید”‏

‎ ‎شعر زنان برگزیده‌ ما هست، نه شعر زنانه‎ ‎

گویا ایده‌ اولیه‌ تأسیس جایزه‌ شعر زنان ایران توسط خود شما مطرح شد.‏‎ ‎

بله، در ابتدا که به برگزاری جایزه‌ شعر زنان فکر کردم فقط در حد ایده بود. یعنی تصمیم نگرفته‌بودم. زمانی به ‏شکل تصمیم در آمد که من فکرم را با چند تن از دوستان شاعر مطرح کردم، کسانی که الآن جزو داوران ما هم ‏هستند و آن‌ها از این ایده بسیار استقبال کردند. اما این ایده از آنجا به ذهن من رسید که وقتی اخبار جوایزی که در ‏سطح جهان برای فعالیت‌های فرهنگی زنان برگزار می‌شود را مطالعه و دنبال می‌کردم، مثل جایزه‌ اورنج که به ‏داستان‌نویسان زن تعلق می‌گیرد، جایزه‌ شعر بارنارد دانشگاه کلمبیا که این هم در واقع به کتاب‌های شعر زنان ‏تعلق می‌گیرد، جوایز فیلمی که برای زنان است و کارگردانان زن فیلم‌هایشان را شرکت می‌دهند. یعنی در واقع در ‏سراسر جهان برای فعالیت‌های فرهنگی زنان چنین جوایز و جشنواره‌هایی برگزار می‌شود و من احساس می‌کردم ‏فقط جایش در ایران خالی است. بعد با توجه به اینکه حوزه‌ تخصصی فعالیت من شعر بود من این جایزه را در ‏زمینه‌ شعر زنان به راه انداختم و امیدوارم که در آینده‌ای نزدیک جایزه‌هایی برای فعالیت‌های زنان در دیگر ‏عرصه‌های فرهنگی هم به راه بیافتد.‏

اهداف کلی‌تان از برگزاری این جایزه ـ که شاید در اساسنامه هم ذکر کرده باشید ـ چه بود؟ این جایزه ‏اصلاً با چه هدفی تأسیس شد؟

در واقع هدف ما بیشتر تشویقی است. ما اصلاً هدف مان تفکیک جنسیتی نبوده و نیست، یعنی به هیچ عنوان اینطور ‏نیست که بخواهیم در ادبیات تفکیک جنسیتی قائل بشویم. چون این را می‌دانیم که اول از همه، تفکیک جنسیتی به ‏ضرر زن می‌شود. یعنی اگر ما بگوییم زن‌ها، فقط می‌توانند در این جایزه شرکت کنند و در جوایز دیگر نمی‌توانند ‏برنده بشوند یا مثلاً آثارشان در سطح آثار مردان نیست این به ضرر زنان هست. ما اصلاً به چنین چیزی اعتقاد ‏نداریم. ما می‌گوییم که این جایزه تشویقی است برای زنان و معرفی هرچه بیشترشان به جامعه‌ ادبی که ان‌شاء‌الله ‏در جوایز عمومی‌تر که برگزار می‌شود، آثارشان دیده شود، به سطح بالاتر برسد و برنده شود. یعنی به تفکیک ‏جنسیتی در ادبیات معتقد نیستیم. هدف ما فقط تشویق بوده و معرفی. یعنی دقیقاً همان اهدافی که در اساسنامه‌ جایزه ‏هم نوشتیم. در واقع تشویق زنان شاعر به حضور هرچه پررنگ‌تر و پردوام‌تر در عرصه‌ شعر که حالا این هدف ‏را بخواهم توضیح بدهم این است که ما مثلاً می‌دیدیم که ده سال پیش اگر مثلاً دختر خانمی در یک شهرستان شعر ‏می‌گفت ممکن بود خانواده‌ او مانع شوند که او برود و شعرهایش را در شب شعر ارائه بدهد. یعنی شاید از نظر ‏آن‌ها مشکلاتی بود و حتی اجازه نمی‌دادند کتاب شعرش را ارائه بدهد. بنابراین فعالیت‌های زنان به دلیل ‏محدودیت‌هایی که در کشور ما برای زنان وجود دارد در واقع خیلی محدودتر است و کمتر معرفی شده است و به ‏این دلیل این جایزه می‌تواند تشویقی باشد برای زنانی که آثارشان مهجور مانده و کمتر دیده شدند و آن‌ها تشویق ‏شوند که بیشتر در این عرصه فعالیت کنند و مثلاً فعالیت شعری‌شان تداوم داشته‌باشد. هدف دوم ما که یکی از ‏اهداف اصلی جایزه هست هم این بود که ما نگاه ناقدانه‌ زن را هم از طریق این جایزه معرفی کنیم و فقط صرفاً ‏تشویق شاعران زن نباشد و به همین دلیل تمام داوران مان را از شاعران و منتقدان برجسته‌ زن انتخاب کردیم که ‏این‌ها در بیانیه‌ هیأت داوران که در مراسم خوانده می‌شود تمام معیارهای گزینش آثارشان را آنجا بیان می‌کنند و ‏این باعث می‌شود شاعران مطلع شوند از اینکه یک شاعر زن چطور به شعر نگاه می‌کند. پس نگاه ناقدانه‌ زن هم از ‏طریق این جایزه معرفی می‌شود.‏

با توجه به اینکه تاریخ اعطای جوایز ادبی در ایران قدمت چندانی ندارد و خیلی از جوایزی هم که ‏برگزار شده‌اند دوران برگزاری‌شان خیلی کوتاه بوده، آیا شما جایزه‌ خاصی در ذهن تان هست که توانسته باشد در ‏مقطعی در شعر ایران جریان‌ساز و تأثیرگذار باشد؟

به نظرم جایزه‌ شعر کارنامه جایزه‌ خیلی خوبی بود که مثلاً به تعطیلی کشیده‌شد، به خصوص در دوره‌های اولش ‏واقعاً جایزه‌ خوبی بود و به شکل بسیار حرفه‌ای برگزار می‌شد و می‌شود گفت که آن نادیده گرفتن زنان که در ‏جوایز دیگر تقریباً دیده می‌شود، در جایزه‌ کارنامه کمتر بود. مثلاً ما دو تا جایزه‌ خصوصی شعر دیگر داریم که ‏برگزار می‌شود، تمام داوران هر دوی آن‌ها مرد هستند. وقتی همه‌ داوران مرد باشند احتمال این‌که آثار برگزیده هم ‏از آثار مردان باشند خیلی زیاد است. مثلاً یکی از جوایز هست که فکر می‌کنم 15 تا داور دارد و همه‌ داورها مرد ‏هستند. انگار شاعر یا منتقد زنی که در حد داوری باشد از نظر این‌ها وجود ندارد، درحالی که زنان در این عرصه ‏این همه فعالیت می‌کنند و مطرح هستند و عجیب است که نادیده گرفته می‌شوند ولی جایزه‌ کارنامه تا آنجایی که من ‏یادم هست خیلی از این نظر منصفانه برخورد می‌کرد. مثلاً در دوره‌ اول خانم گراناز موسوی یکی از برندگانش ‏بود، یا در دوره‌ دوم تعدادی از شاعران زن جزو برندگانش بودند. یعنی به شکل منصفانه با زن و مرد برخورد ‏می‌شد. من نمی گویم که در جوایز دیگر قصد و غرضی هست اما به شکل ناخودآگاه زنان را نادیده می‌گیرند، فقط ‏هم فکر می‌کنم دلیلش مهجور ماندن فعالیت‌های زنان باشد. شاید فقط یکی دو دهه است که زنان دارند بیشتر در ‏اجتماع وارد می‌شوند و آثارشان بیشتر دیده می‌شود. پیش از آن ما فعالیت گسترده‌ای از زنان نمی‌دیدیم. حتی در ‏دهه‌ 40 و 50 ما چندتا شاعر زن مطرح داشتیم، ولی الآن چند تا داریم. یعنی الآن تعدادش خیلی بیشتر دارد ‏می‌شود. می‌توان گفت با توجه به اینکه تمام جهان دارد در این زمینه جلوتر می‌رود و زنان بیشتر در عرصه‌های ‏اجتماعی و فرهنگی فعالیت می‌کنند در ایران هم به همین ترتیب ما می‌بینیم که زن‌ها دارند کم کم حقوق خودشان را ‏می‌شناسند. احساس می‌کنند آن‌ها هم باید پا به پای مردان شاغل باشند و در اجتماع تأثیرگذار باشند، حالا در ‏عرصه‌های فرهنگی هم به همچنین و سعی می‌کنند که با وجود همه‌ موانع وارد این عرصه‌ها بشوند و موفقیت‌هایی ‏را هم دارند کسب می‌کنند. ولی متأسفانه خیلی وقت‌ها این موفقیت‌ها از سمت کل جامعه‌ ادبی ما نادیده گرفته ‏می‌شود. حالا این جایزه می‌تواند سعی‌ای باشد در جهت اینکه این موفقیت‌ها بیشتر دیده شود.‏

فکر می‌کنید این جایزه به طور خاص، چه تأثیری در جایگاه شعر زنان و به طور کلی در جامعه‌ ادبی ‏می‌تواند داشته باشد؟

من در هدف‌هایمان هم تعریف کردم که ما با معرفی نگاه منتقدانه‌ زن و منتقدان برجسته‌ زن می توانیم تأثیرگذار ‏باشیم. برای اینکه معیارهای خوب تا حدودی شناخته شود و شاعران زنی که الآن دارند در عرصه‌ شعر فعالیت ‏می‌کنند، با توجه به این معیارها سطح شعرشان را ارتقاء بدهند. این هدف ماست اما معلوم نیست ما تا چه حد ‏بتوانیم به این هدف دست پیدا کنیم. فکر می‌کنم حداقل باید دوـ سه دوره این جایزه برگزار شود و ما ببینیم که سطح ‏آثار چطور هست. خوشبختانه امسال با وجود ممیزی که تعداد آثار چاپ شده کم‌تر از سال گذشته بود، فکر ‏می‌کردیم ممکن است ما نتوانیم کتاب شعر خوبی پیدا کنیم که بخواهیم جایزه بدهیم، با این حال شانس جایزه‌ ما این ‏بود که در دوره‌ اول واقعاً کتاب‌های خوبی هم دیدیم که در سال 86 چاپ شده و آن‌ها را جزو آن هفت نفر نهایی ‏برگزیدگان مان معرفی کردیم. من فکر می‌کنم انتخاب‌های صحیح و بیان معیارهای مشخص برای هر جایزه‌ ادبی ‏باعث می‌شود بعد از دو ـ سه دوره این جایزه اعتبار و جایگاه خاص خودش را بین جوایز ادبی پیدا کند و اعتماد ‏مخاطب را به انتخاب‌هایش جلب کند. این موضوع در معرفی هر چه بیشتر آن شاعر برگزیده خیلی تأثیر خواهد ‏داشت و فکر می‌کنم این حرکت تشویقی باعث شود دیگران هم ترغیب شوند که سطح کار خودشان را با توجه به ‏آن معیارهایی که در بیانه‌های هیأت داوران بیان می‌شود، ارتقاء بدهند.‏

داوران این جایزه با چه معیاری انتخاب شدند؟

داوران را هم خود من انتخاب کردم و سعی کردم که از نسل‌های مختلف شعر ایران باشند. خانم بنفشه حجازی در ‏واقع ارشد داوران ما هستند و سابقه کارشان در زمینه‌ شعر از همه بیشتر است. بعد از ایشان خانم آزیتا قهرمان ‏هستند که با خانم حجازی تقریباً هم‌نسلند ولی یک مقدار متأخرتر. بعد از ایشان خانم رؤیا تفتی هستند. بعد خانم ‏مهری جعفری را داریم و خانم پگاه احمدی. یعنی به ترتیب طبق سابقه‌ فعالیت این‌ها در زمینه‌ شعر می‌شود گفت ‏هر کدام متعلق به یک نسل شعری و یک سلیقه‌ شعری هستند و با هم تفاوت دارند. من سعی کردم به این شکل داورها ‏را انتخاب کنم، که وقتی برنده‌ای هم انتخاب می‌شود این برنده فقط یک سلیقه‌ خاص را مشخص نکرده باشد. سلایق ‏مختلف او را انتخاب کرده باشند و همچنین نگاه‌های مختلف از نسل های مختلف شعری.‏

sepidehjadiri2.jpg

به غیر از این‌ها نامزدهای دیگری برای داوری داشتید؟

بله. ما شاعران برجسته‌ای در بین زنان داریم که امیدوارم در سال‌های بعد بتوانیم از حضورشان استفاده کنیم. خانم ‏خاطره حجازی خواهر بنفشه حجازی. ایشان واقعاً یکی از شاعران برجسته هستند که در مقطعی که من به دنبال ‏انتخاب داور بودم، خارج از کشور بودند و چون در ایران تشریف نداشتند نتوانستم پیدایشان کنم. خانم فرشته ‏ساری که از شاعران پیشکسوت هستند و کارشان واقعاً درخشان بوده، ایشان اصولاً داوری جوایز را قبول ‏نمی‌کنند، البته خیلی مشوق من بودند ولی اصولاً علاقه‌مند به داوری در زمینه‌ ادبیات نیستند. فکر می‌کنم فقط یک ‏بار داوری یک جایزه را در زمینه‌ داستان قبول کردند. خانم سیمین بهبهانی که پیشکسوت همه‌ ما هستند ولی من ‏خودم سعی کردم حال ایشان را رعایت کنم که شاید مطالعه‌ این همه کتاب برایشان شاید دشوار باشد و خیلی ‏نخواستم مزاحم شان شوم. اما بین همه‌ شاعران زن برجسته‌ترین، تأثیرگذارترین و باسابقه‌ترین شاعر هستند. ضمن ‏اینکه ایشان یک مقاله‌ تشویقی برای جایزه‌ ما نوشتند که در روزنامه‌ اعتماد ملی چاپ شد. یعنی شاعران مطرحی که ‏بتوانند در زمینه‌ داوری به ما کمک کنند واقعاً زیاد هستند. انشاء‌الله در سال‌های بعد حتماً دوستان دیگری را به ‏داوری دعوت می‌کنیم. ولی خوشبختانه من با توجه به همین کادر داوری هم از نتیجه راضی بودم. با اینکه داوران ‏این دوره هیچ ارتباطی با هم نداشتند و سلایق شان با هم متفاوت بود برای من خیلی جالب بود که زمانی که ‏خواستند کتاب برگزیده را انتخاب کنند واقعاً به شعریت اثر اهمیت دادند و نتیجه‌ آرائشان در واقع به هم نزدیک بود. ‏یعنی این کتاب برگزیده آنقدر کتاب خوبی بود که تمام سلایق را توانست جذب کند. این برای خود من جالب بود و ‏داوران ما بدون هرگونه تبعیض‌گذاری فقط به مسئله شعر و ادبیات اهمیت دادند و این کتاب‌ها را خیلی دقیق ‏مطالعه کردند و در زمانی هم که تعیین کرده‌بودیم به من جواب دادند. خیلی خوشحالم و باعث افتخار من بود که با ‏ما همکاری کردند و امیدوارم در سال‌های بعد هم بتوانیم از حضورشان استفاده کنیم.‏

پس با توجه به صحبت‌های شما هیأت داوران این جایزه ثابت نیست و در سال‌های آینده ممکن است ‏تغییر کنند.

من خودم خیلی دوست دارم این دوستان همچنان در کنار ما تشریف داشته باشند و با ما همکاری کنند ولی ما در ‏اساسنامه‌ جایزه هم تعریف کردیم که اگر داور یا حتی خود من و حامیان مالی در یک سال کتاب شعری داشته باشند ‏که قرار باشد در جایزه داوری شود، یا باید کتاب شعرشان را شرکت ندهند یا به‌عنوان دست‌اندکار جایزه در آن ‏سال حضور نداشته‌باشند. مثلاً خود من که در سال 86 کتاب شعر داشتم اما در جایزه شرکت ندادم چون طبق ‏اساسنامه‌ جایزه و کلاً از نظر اخلاقی درست نیست یک جایزه‌ای که دارد برگزار می‌شود بیاید و به دست‌اندرکاران ‏خودش جایزه بدهد، در صورتی که در جوایز دولتی ما این را می‌بینیم که داورها یک کادر مشخصی هستند و برای ‏من خیلی جالب است که برندگان باز هم از بین همان داورها هستند. این اصلاً چیز جالبی نیست و از نظر نگاه ‏بیرونی هم شاید خیلی جالب نباشد. من این قانون را در اساسنامه تعریف کردم که چه بنیان‌گذار جایزه، دبیر جایزه، ‏حامیان مالی جایزه و داوران اگر در سالی کتابی داشتند در آن سال نمی‌توانند این کتاب را در جایزه شرکت بدهند. ‏بنابراین اگر مثلاً داوری در سال 87 کتاب داشته‌باشد می توانند طبق خواسته‌ خودش بگوید من در سال 88 داوری ‏انجام نمی‌دهم که کتابش در آن سال در جایزه شرکت داده شود. اگر هم خواست که داوری را انجام بدهد کتابش را ‏کنار می‌گذارد. به همین دلیل ممکن است این کادر تغییر کند.‏

نحوه‌ اطلاع‌رسانی به شاعران در این دوره در ابتدا چگونه بود؟

ما در مطبوعات کثیرالانتشار و خبرگزاری‌ها فراخوان دادیم. در خرداد ماه بود که گفتیم تا آخر تیر ماه فرصت ‏است شاعران زن از سراسر ایران کتاب‌هایشان را برای ما بفرستند. البته علاوه بر آن با ناشرهایی که در سال 86 ‏کتاب شعر از زنان چاپ کردند تماس گرفتیم و درخواست کردیم که کتاب‌های شعر زنان را برای ما بفرستند و به ‏همین ترتیب شد که 64 عنوان کتاب شعر را برای اولین دوره‌ جایزه‌ شعر زنان ایران دریافت کردیم. ‏

می توانیم بگوییم با شرکت این تعداد کتاب، این استقبال خوبی از اولین دوره‌ این جایزه ‏بود؟

نسبت به تعداد کتاب‌هایی که چاپ شد با توجه به وضعیت ممیزی صد در صد خوب بوده. مثلاً اگر چاپ همه‌ ‏کتاب‌ها در ایران آزاد بود و ممیزی‌ای انجام نمی‌شد ممکن بود 2000 جلد کتاب از زنان چاپ شود. آن وقت 64 ‏عنوان نسبت به 2000 تا خیلی کم بود. اما من آن‌طور که در لیست‌های کتاب‌های شعر زنان که منتشر شده نگاه ‏کردم، فکر می‌کنم حداکثر 80 عنوان کتاب شعر از زنان در سال 86 چاپ شد. نسبت به 80 عنوان کتاب منتشر ‏شده، 64 عنوانی که به دست ما رسیده خیلی خوب بود.‏

علاوه بر شاعران زن مستقلی که کتاب‌هایشان را در جایزه شرکت می دهند ما شاعران زنی هم داریم ‏که موضع‌گیری‌های خاصی دارند و در جشنواره‌های دولتی شرکت می‌کنند. استقبال آن دسته از شاعران چطور ‏بود، آیا در آثاری که به دست شما رسید کتابی از آن دسته از شاعران هم حضور داشت؟

بله. ما لیست آثار رسیده را روی سایت گذاشتیم. ما بر خلاف جوایز دولتی که در اهدای جایزه موضع‌گیری‌هایی ‏دارند هیچ گونه تبعیضی قائل نشدیم، چون ما هیچ موضع‌گیری سیاسی نداریم. برای ما مسئله این است که یک اثر ‏از نظر معیارهای شعری و کلیت اثر، شعر باشد. فرقی نمی‌کند کسی که دارد این شعر را می‌گوید متعلق به چه ‏جناحی باشد و در جشنواره‌ دولتی برنده شده‌باشد یا نشده‌باشد و…. در این جایزه کتاب‌هایی که در جشنواره‌های ‏شعر دولتی هم شرکت کرده‌بودند و برنده شده بودند هم شرکت کردند. در مرحله‌ داوری‌مان ما 17 اثر را به مرحله‌ ‏داوری رساندیم که دو تا اثر از این دست داشتیم که یکی‌شان حتی از انتشارات ارزش‌های دفاع مقدس بود ولی ‏کتاب شعر از دید یک زن به مسئله‌ جنگ پرداخته بود که خیلی جالب بود. آن کتاب به مرحله‌ داوری ما رسید یعنی ‏جزو آن 17 اثر بود. اما در مرحله‌ نهایی اگر که این آثار راه پیدا نکردند این‌ها دیگر معیارهای داورهای ما بود.‏

با توجه به این که بعد از هر داوری، ممکن است افرادی هم به داوری معترض شوند، شما چطور ‏می‌توانید بی‌طرفی هیأت داوران را اثبات کنید؟ یا اصلاً چه معیاری هست برای اینکه بگوییم داوری، داوری ‏منصفانه‌ای بود.

ما کلیه‌ معیارهای داوری را از طریق بیانیه‌ هیأت داوران عنوان کردیم. یعنی معیارها کاملاً شفاف هست و من فکر ‏می‌کنم خود اثر برگزیده این را ثابت می‌کند. یعنی وقتی یک اثر بین پنج داور جایزه که سلایق شان کاملاً با هم فرق ‏دارد، هیچ ارتباطی با هم ندارند و حتی یکی از آن‌ها در سوئد هست و شاعرانی هستند از نسل‌های مختلف برگزیده ‏می‌شود و این اثر چهار رأی می‌آورد، شما فکر کنید که این اثر چقدر می‌تواند برجسته باشد که چهار رأی را از ‏پنج رأی آورده و داور پنجم هم گفته من با برنده شدن این اثر موافقم، من خودم واقعاً خیلی خوشحال شدم وقتی این ‏رأی‌های مشترک را دیدم و گفتم این نشان می‌دهد این اثر وقتی که به عنوان برنده اعلام شود واقعاً آبروی جایزه‌ ما ‏را حفظ می‌کند. ولی به نظر خودم هم که آن را خواندم با سلیقه‌ خود من که مستقل از سلیقه‌ داوران هست از نظر ‏معیارهای شعری کاملاً اصولی انتخاب شده و من فکر می‌کنم همین مردم که مخاطبان و منتقدان شعر هستند وقتی ‏اثر برگزیده را ببینند متوجه خواهند شد که کاملاً بی‌طرفانه بود و داوران فقط به شعر بودن اثر رأی داده‌اند.‏

حامیان مالی چطور در کنار شما قرار گرفتند؟

قبل از اینکه فراخوان جایزه را بدهیم، خواستم برای پیدا کردن حامی مالی اطلاع‌رسانی کنم. با جمعی آشنا هستم که ‏همه آن‌ها فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف دانشگاه جندی‌شاپور اهواز هستند و گهگاه دور هم جمع می‌شوند. من ‏در یکی از دوره‌های آن ها شرکت کردم و گفتم ما یک چنین جایزه‌ای را داریم راه می‌اندازیم و جالب بود که سه نفر ‏از بانوان پذیرفتند و خودشان داوطلبانه آمدند و گفتند برای حمایت مالی از این جایزه، ما هستیم و جالب اینجاست ‏که هیچ کدام رشته‌ تخصصی‌شان ادبیات نیست بلکه علاقمند به ادبیات هستند. دو تن از آن‌ها جزو پزشکان ‏برجسته‌اند و یک نفر هم دبیر بازنشسته آموزش و پرورش در رشته‌ زیست‌شناسی هست. برای ما ارزشمند بود که ‏این‌ها آمدند تا به نوبه‌ خودشان در این حرکت تشویقی که برای زنان انجام می‌شود سهمی داشته‌باشند.‏

چه مشکلات و موانعی برای برگزاری این جایزه داشتید؟

خوشبختانه ما در مسیرمان به مانعی برخورد نکردیم، چون معمولاً جوایز با موانع و مشکلاتی که برخورد می‌کنند ‏همان حمایت مالی هست و دومین قضیه که می‌تواند مانع ایجاد کند، پیدا کردن سالن برای برگزاری مراسم هست ‏که معمولاً به جوایز خصوصی خیلی سخت سالن می‌دهند. ما سالن را به کمک حامیان مالی‌مان برای مراسم اجاره ‏کردیم اما چون وضعیت در ایران قابل پیش‌بینی نیست ما تا روز برگزاری این جایزه این نگرانی را داشتیم که ‏بتوانیم مراسم مان را در همان سالنی که اجاره کردیم برگزار کنیم. بزرگ‌ترین مانعی که ممکن است برای جوایز ‏خصوصی در ایران ایجاد شود، همان پیدا نکردن تالار یا سالن برگزاری مراسم هست. اکثر جوایز خصوصی با ‏این مشکل روبه‌رو هستند. من هم خیلی نگران بودم که چنین مشکلی پیش بیاید. ما در سال‌های قبل دیده بودیم و ‏خیلی پیش می‌آمد که دو روز قبل از برگزاری مراسم از طرف سالنی که اجاره شده‌بود با برگزارکنندگان تماس ‏می‌گرفتند و مراسم را لغو می‌کردند. این مشکلات هست و من دلیلش را نمی‌دانم. اما ما کاملاً تبیین کردیم که جایزه‌ ‏ما هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد و کاملاً به ادبیات تعلق می‌گیرد و هدفمان ادبیات است. ما هیچگونه ‏موضع‌گیری سیاسی نداریم و در مرحله‌ داوری هم این را نشان دادیم.‏

تا آنجایی که من می‌دانم جوایز خصوصی دیگر‌ی هم که دارد برگزار می شود چه در زمینه‌ داستان و چه در زمینه‌ ‏شعر هدف سیاسی ندارند. همه‌ آن‌ها هدفشان ادبیات است. واقعیت هم همین است. درستش هم همین است. نباید ‏مسائل را با هم مخلوط کرد یعنی فرض کنید درست است که اسم جایزه ما جایزه‌ شعر زنان هست اما واقعاً در ‏معیارهای داوران مان هم بیان شده که به شعری که به شعار و شعارزدگی رسیده باشد چه در زمینه‌ حقوق زنان، ‏چه در مورد هر مشکلی که برای زنان وجود دارد، داوران ما رأی ندادند چرا که شعر با شعار فرق می‌کند. حالا ‏ممکن است در یک شعر به شکل درست حس‌های زنانه هم مطرح شده باشد و آن حس‌های زنانه به شعریت رسیده ‏باشد. آن اثر صد در صد برنده خواهدشد. اما اینکه ما بیاییم و فقط مشکلات زنان را در نظر بگیریم و اینجور ‏مسائل را در شعر بیاوریم یا یک نفر آمده باشد شعر ضدمرد گفته باشد و شعارهای ضدمرد داده باشد این اصلاً ‏معیار انتخاب ما نبود. در واقع شعر زنان برگزیده‌ ما هست نه شعر زنانه و این‌ها خیلی با هم تفاوت دارد.‏

با توجه به اینکه جوایز شعر مستقل همیشه با مشکلات این چنینی مواجه هستند و با تعطیلی روبه‌رو ‏می‌شوند، خود شما چه آینده‌ای را می‌توانید برای جایزه شعر زنان ایران (خورشید) پیش‌بینی کنید؟

همان‌طور که خدمت تان عرض کردم دو مانعی که برای برگزاری جوایز هست حامی مالی و محل برگزاری ‏مراسم است. از نظر شخص خود من حتی اگر محلی تعلق نگیرد ما اگر بتوانیم مراسم را در خانه هم برگزار کنیم ‏مشکلی نیست، یعنی به هر حال آن مراسم باید برگزار شود. چون هدف از برگزاری مراسم جایزه اصلاً معرفی ‏هرچه بیشتر آن برنده است. اینکه فقط بیاییم اسم برنده را در مطبوعات بزنیم به اندازه‌ کافی معرفی نمی‌شود در ‏صورتی که یک جایزه باید این تأثیر را داشته باشد که برنده‌ خودش را به بهترین شکل معرفی کند. در مراسم از ‏شاعران برجسته، منتقدان برجسته، داستان‌نویسان برجسته و… دعوت می‌شود و شاعر برگزیده علاوه بر ‏خبرنگاران به همه‌ آن‌ها نیز معرفی می‌شود و بنابراین برنده به جامعه‌ ادبی معرفی شود. مراسم هر جایزه‌ای به ‏نظر من حتماً باید برگزار شود و جوایزی که مراسم برگزار نمی‌کنند برنده‌شان به اندازه‌ کافی معرفی نمی‌شود. پس ‏ما می‌توانیم حتی شده این مراسم را در خانه هم برگزار کنیم. اما مسئله‌ حامی مالی مسئله‌ مهمی است و امیدوارم ‏جایزه‌ ما به چنین مشکلی برخورد نکند. خوشبختانه در دوره‌ اول این حامیان مالی داوطلب شدند، حالا من فکر ‏می‌کنم اگر این جایزه بتواند به شکل خوبی برگزار شود و در برگزاری موفق باشد فکر می‌کنم ما بتونیم حامیان ‏مالی دیگر‌ی را هم در سال‌های آینده پیدا کنیم و اصلاً این جایزه را گسترش هم بدهیم. امیدوارم این اتفاق بیفتد ولی ‏هیچ چیز در ایران قابل پیش‌بینی نیست.‏