باتوم به دستان امروز، قاضیان فردا

نویسنده

nilofargolkar.jpg

فرمانده نیروی انتظامی روز گذشته خواستار افزایش اختیارات این نیرو و از جمله واگذاری ‏اختیار‎ ‎‏”داوری” و ‏‏”قضاوت” به ماموران تحت امرش شد.‏ ‏


و ‏اضافه کرد: “افزایش‎ ‎اختیارات پلیس و اعطاء نقش داوری به آن در بسیاری از منازعات به ویژه ‏منازعات حقوقی و‎ ‎‎خانوادگی می‌تواند ضمن قضا زدایی و کاهش دامنه جرم، افزایش قانون مداری ‏و توسعه‎ ‎فرهنگ نظم و انضباط در ‏جامعه شود”.‏


رئیس مجلس هفتم نیز طی سخنانی در جمع فرماندهان نیروی انتظامی از افزایش اختیارات نیروی ‏انتظامی استقبال کرد ‏و با اشاره به صحبت‌های سردار احمدی‌مقدم‎ ‎در خصوص افزایش اختیارات ‏نیروی انتظامی به وی توصیه کرد در این ‏زمینه با قوه قضائییه هماهنگی های لازم را به عمل ‏آورد.‏

آیا نیروی انتظامی به موارد بی شمار تخلفات خویش و شکایاتی که علیه این ارگان صورت گرفته پاسخ گفته است که ‏حال به دنبال اعطای حق داوری و قضاوت نیز هست؟!

ماجرای قتل دکتر زهرا بنی یعقوب، موارد تجاوز در بازداشت گاه ها، خشونت ماموران گشت ارشاد با زنان، خشونت ‏ماموران نیروی انتظامی در برخورد با فعالین اجتماعی و اکنون نیز ماجرای بازداشت سردار زارعی با اتهام فساد ‏اخلاقی که خود یکی از بانیان طرح امنیت اجتماعی بود و… موارد بسیاری که هر بار علیه این خشونت در لباس قانون ‏شکایتی هم شد، بی پاسخ ماند.

اسماعیل احمدی مقدم دیروز همزمان با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم در ‏سیزدهمین همایش سراسری ‏فرماندهان نیروی انتظامی با اشاره به اینکه “اختیار و اعتماد دو ابزار ‏ضروری برای ایفای نقش پلیس در حل و فصل ‏منازعات و دعاوی است” از وی خواست تا برای ‏افزایش اختیارات نیروی انتظامی تلاش کند.‏ ‏


از اولین اصول مدیریت این است که وظیفه و نظارت یا همان اختیار و اعتماد را همیشه از هم جدا نگه داریم تا در ‏سازمان ها فرصت سوء استفاده به حداقل کاهش یابد. حال که نظارتی نیست که اگر باشد اسمی است، نه عینی، نهایت ‏اجحاف به مردم است که وظیفه ی داوری!!! را هم به نیروی انتظامی که خود در بسیاری موارد نشان داده که قانون ‏مدار نیست بسپاریم. به خصوص در حوزه خانواده که درصد بالایی از قربا نیان آن را زنان تشکیل می دهند و در دادگاه ‏ها با وجود وکیل و اگر شد مشاور و غیره, با مواجهه با قوانین تبعیض آمیز شدیدترین بی عدالتی ها را تحمل می کنند و ‏آقای احمدی مقدم به خصوص خواهان داوری در این حوزه هستند. چه می شود اگر داوری به دست یکی از ارگان ها ‏یی باشد که موارد بسیار تخلف در برابر زنان را در پرونده خود دارد که می تواند نشانه نگرش کلی زن ستیزانه در ‏مسائل حقوقی هم باشد. ‏


آقای حداد راست گفته اند احتمالا مشکلات حل خواهد شد اما نه به مدد قانون به مدد باطومی که همزمان در دست ‏قاضیان سبز پوش هم هست که اجازه دارند در صورت لزوم از آن استفاده کنند و حال که داوری با خودشان است ‏تشخیص لزوم می تواند تنها اعتراض ساده محکوم به حکم قاضیان سبز پوش باشد. آن چه که معمولا رخ داده و باعث ‏شکایت به مراجع موسوم به داوری شده. حال اگر داور خودش باشد دیگر شکایت هم نمی توان کرد ولو این که بدانی بی ‏جواب می ماند. ‏


باید به طرح این گونه مسائل نیز اعتراض کرد زیرا مسائلی هستند که می توانند به سادگی حداقل حقوق شهروندی را ‏نیز از بین ببرند. فرصتها به شدت نابرابر تر می شوند و آزادی به شدت محدود, موقعیتی را در نظر بگیرید که در یک ‏طرف شهروندی است عادی بی هیچ حقی و در طرف دیگر نیروی انتظامی که همزمان اختیار قدرت، اعمال قدرت و ‏قضاوت را داراست. تنها نتیجه اش نظمی نظامی در سایه ی سرکوب است نه عدالت. اگر عامل نظم زور بود که تمام ‏دنیا را نیرو های انتظامی بر می داشت. عامل نظم در جامعه، رفاه اقتصادی و اجتماعی و آزادی های اجتماعی و فردی ‏و برابری حقوقی و… است. حال که روز به روز حداقل ها ی هر کدام از این موارد از بین می رود انواع ارتش های ‏مسلح با طرح های جدید و اختیارات بیشتر وارد خیابان می شوند. به ازای هر درصد که تورم بالا می رود گویا نیروی ‏نظامی جدیدی در غالب طرحی زیر مجموعه امنیت اجتماعی وارد خیابان ها می شود. ‏


نظارت بر کار مسئولین برای درست انجام دادن کار است که نظم می آورد نه دادن حق قضاوت به باطوم به دست برای ‏نظارت بر عکس العمل مردم در برابر مشکلاتی که یکی از اصلی ترین دلایل وجودش متخصص نبودن افراد در ‏مشاغل است.‏

منبع: ادوار نیوز