استقلال دانشجویان مطلوب حاکمیت نیست

نویسنده

noshabehamiri.jpg

نوشابه امیری

همزمان با دستگیری ده ها دانشجو، متعلق به جناح “چپ” در دانشگاه های مختلف کشور، وزارت اطلاعات جمهوری ‏اسلامی در روز 16 آذر با انتشار اطلاعیه ای از دستگیری”تعدادی اخلال گر” و “معاندین نظام” خبر داد که قصد ‏داشتند “فضای علمی و فرهنگی دانشگاه را به آشوب و اغتشاش بکشانند.” درمورد این اتهامات با ناصر زرافشان، ‏وکیل این دانشجویان گفت و گو کرده ایم. ناصر زرافشان با تاکید بر دانشجو بودن دستگیر شدگان، می گوید: “امیدوارم ‏این مورد هم از آن مواردی نباشد که ابتدا لباس را خیلی گشاد دوخته اند و بعد سعی می کنند تن را برای اینکه با لباس ‏بخواند، چاق و لاغر کنند.” ‏

naserzarafshanj.jpg

زرافشان که خود به علت وکالت پرونده “قتل های زنجیره ای” سال های زیادی را در زندان گذرانده، در مصاحبه با ‏روز با تاکید بر عزم راسخ اش بر دنبال کردن این پرونده، از “استقلال جنبش دانشجویی” از بخشی از جریانات وابسته ‏به حکومت نیز گفته و همچنین اینکه: “این تغییر نگرش برای برخی هامطلوب نبوده؛ و علت تفاوت نوع برخورد امسال ‏با دانشجویان به این تحول درونی جنبش دانشجویی باز می گردد.“متن مصاحبه در پی می آید. ‏

نظر ناصر زرافشان در مورد دستگیر شدگان تجمع دانشجویی 16 آذر که می گوید برگزار کنندگان آن”دانشجویان ‏آزادی خواه و برابری طلب” بودند، این است: “همه دانشجو هستند. نام دانشکده ها، سال تحصیلی و مشخصات دقیق ‏همه آنها را داریم.تعداد بازداشت شدگان حدود 32 نفر است؛ که البته در مورد اسامی یکی دو نفر تردیدهایی وجود دارد ‏و قطعیت اینکه دستگیر شده باشند، مشخص نیست. به غیر از این هویت بقیه کاملا مشخص است؛ به همین علت من نمی ‏دانم منظور از “مشتی آشوب طلب” و یا “با کارت مجعول” چیست. البته اسمی در بیانیه وزارت اطلاعات نیامده؛ ولی ‏اگر منظورشان، جریان دانشگاه است باید بگویم دستگیرشدگان مصداق هیچکدام از این موارد نیستند. همه دانشجو هستند ‏و دیروز و پریروز هم دانشجو نشده اند. تقریبا هویت همه آنها در فعالیت های دانشجویی، روشن است. به همین دلیل ‏امیدوارم این مورد هم از آن مواردی نباشد که ابتدا لباس را خیلی گشاد دوخته اند و بعد سعی می کنند برای اینکه تن با ‏آن لباس بخواند، آن را چاق و لاغر کنند. در واقع تند رفته اند و حالا با این عناوین غلاظ و شداد می خواهند برخوردی ‏را که با این جریان شده، توجیه کنند”.‏

‎ ‎از زرافشان در مورد علت این انکارها، بخصوص در مورد جریانی به وضوح دانشگاه، می پرسم. پاسخ ‏وی این است:‏‎ ‎

نظر شخصی من این است که ظرف یک سال و نیم گذشته به دنبال سرخوردگی ها از الگوها و وعده های قبلی، ‏بخصوص در میان جماعت دانشجویی که این مسئله زودتر از دیگر جریان های اجتماعی خود را در آن نشان داد، ‏مقداری تغییر نگرش نسبت به مسائل به وجود آمد. یعنی جریان دانشجویی متوجه شد که به بالا نگاه کردن و منتظر ‏تحول ماندن در در برخورد قدرت ها، دیگر کافیست. باید یک مقداری پایین آمد و به خواسته های مردم و سازماندهی ‏مردم، حول این خواسته ها و همچنین پایگاه مردمی، فکر و در مورد آن کار کرد. این تغییر نگرش ظاهرا برای برخی ‏ها مطلوب نیست و دلیل تفاوت نوع برخورد امسال با دانشجویان هم به این تغییر و تحول بر می گردد. در واقع برخورد ‏امسال نسبت به سال های قبل بی سابقه بود. بخصوص که 16 آذر، نماد مقاومت جریان دانشجویی در برابر دیکتاتوری ‏رژیم گذشته و سلطه بیگانه است. لذا من نمی دانم این عناد آشکار با 16 آذر و جریان دانشجویی را چطور می توان ‏توجیه کرد.‏

‎ ‎شاید در این شرایط عناد زیاد با آمریکا مطلوب نباشد…‏‎ ‎

ظاهرا نتیجه ای غیر از این نمی شود گرفت.برخوردها و حرکاتی که شد، هیچ توجیه قانونی ندارد. در همین ارتباط دو ‏تن از دانشجویان برای صحبت در مورد وضعیت دوستان دستگیر شده شان و اعلام وکالت آنها پیش من آمده بودند. من ‏چون در منزل فرم وکالت نامه نداشتم برای تنظیم وکالت نامه همراه آنان به طرف دفترم راه افتادیم. اما در نیمه راه در ‏محاصره چند اتومبیل قرار گرفتیم. آنها ابتدا آن دو دانشجو را از من جدا کردند و بعد در حالیکه مرا نمی شناختند وارد ‏منزل من شدند. هر چه نوشته، ترجمه و چیزهایی از این دست ـ حتی دفاتر تلفن ـ بود را جمع کردند و بردند. در حالیکه ‏برای بازرسی خانه، دستور قضایی لازم است و برای دستور قضایی هم باید پرونده ای وجود داشته باشد و اتهامی ‏متوجه شخص باشد؛ تازه مقدمه طبیعی همه اینها این است که هویت فرد روشن و محرز باشد؛ اما آنها تا زمانی که وارد ‏منزل من شدند، نمی دانستند هویت من چیست.اینها همه قانون شکنی است. البته بعد از اینکه صورت جلسه کردند در ‏میانه راه به آنها گفتند بردن من منتفی است. آنها هم به من گفتند شما برگردید، اگر ضروری بود خبرتان می کنیم ولی ‏وسایلم را بردند. این برخوردها با کدام معیار و با کجای آیین دادرسی کیفری می خواند؟‏

‎ ‎به این ترتیب زرافشان چگونه انتظار دارد از این دانشجویان که احتمالا به آنها دسترسی هم نخواهد داشت، ‏دفاع کند؟ پاسخ وی این است:‏‎ ‎

کار من وکالت است. این وظیفه من است. اینها هم موکل من هستند؛ در نتیجه من به وظیفه قانونی خود عمل می کنم؛ ‏ضمن اینکه در هر حال ما هیچ کاری را به شرط موفقیت قطعی که انجام نمی دهیم. انجام وظیفه می کنیم. من اعلام ‏وکالت کرده ام و در اولین لحظه ای هم که بتوانم آن را ثبت می کنم.‏

‎ ‎ولی این نوع برخوردها، رابطه حکومت و مردم را به چه سمت می برد؟‏‎ ‎

به همان سمتی که اخیرا در بعضی نشریات شاهدش بودیم؛ نشریاتی که روزگاری داعیه اصلاح طلبی هم داشتند، نشسته ‏اند و علیه جریانات اجتماعی خط و گرا و نشانی می دهند. آن هم در شرایطی که آنچه اتفاق افتاده و شیوه عملکرد ‏جماعت، بی سابقه بوده است. رفتن به داخل دانشگاه و دستگیری دانشجویان در داخل دانشگاه ها!به این ترتیب، تضادها ‏رو به تشدید می رود.‏

‎ ‎شکل گیری گروه های مختلف در درون دانشگاه از دید ناصر زرافشان، چنین تحلیلی دارد:‏‎ ‎

وجود گروه های مختلف در دانشگاه خود یکی از دلایل فروپاشی وضع سابق است؛ وضعیتی که جریان تحکیم وحدت، ‏در واقع اسب سواری بخشی از خود حاکمیت بود. اما اینک این وضع تغییر کرده، آن توهم از بین رفته و تنوع گروه ها ‏هم از نتایج این وضعیت است. در واقع دانشگاه به سمتی می رود که اقتضائات جامعه ایجاب می کند.این مفهوم، ‏مفهومی است قدرتمند که عمل هم می کند. مهم نیست که به لحاظ کمی، هر کس در فلان روز می تواند چند نفر را دور ‏خود جمع کند، مهم این است که جریان دانشجویی که زمانی مرکب بخشی از حاکمیت بود که از آن بار می کشید و به آن ‏می خندید ـ همان هایی که حالا بعضی از آنها به مسئولین خط می دهند که اینها چنین اند و آنها چنان و باید کوبیدشان ـ ‏امروز حساب خود را با اینها تسویه کرده و به اقتضائات جامعه توجه پیدا کرده است. سمت آینده، این سمت است.‏

‎ ‎و سئوال آخر:به جنبش مستقل دانشجویی امید دارید؟‎ ‎

من به جامعه و مردم امید دارم. ‏

 

‏ ‏