نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

افشین هاشمی متولد سال 1354 در تهران است. ابتدا در رشته شیمی از دانشگاه آبادان فارغ التحصیل شد، اما علاقه اش ‏به نمایش وی را به این سمت کشاند و هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد نمایش است. هاشمی در این سال ها حضوری ‏پررنگ در عالم نمایش و در کنار آن سینما داشته است. در نمایش های افرا، پنجره ها، رقصی چنین، بی شیرو شکر به ‏عنوان بازیگر حضور داشته و چند نمایش را نیز کارگردانی کرده که حسن و دیو راه باریک پشت کوه یکی از آنهاست.‏

namayeshrooz697_1.jpg

‎ ‎حسن و دیو راه باریک پشت کوه‏‎ ‎

نویسنده، طراح، کارگردان و موسیقی : افشین هاشمی. بازیگران، خوانندگان و نوازندگان: هدایت هاشمی، علیرضا ‏ناصحی، میثم یوسفی، افشین هاشمی، ستاره امینیان.‏

حسن برای آزادی چهل گیس از دست دیو می بایست سفری را آغاز کند. او وادی به وادی می رود تا طلسم نابودی دیو ‏را بیابد.‏

‎ ‎حکایت های کهن‏‎ ‎

افشین هاشمی یکی از چهره های جوان نمایش در کشور در سال های اخیر بوده است. تقریبا نمی توان فصلی را در نظر ‏گرفت که او به شیوه ای روی صحنه نبوده باشد. ابتدا با خبرنگاری شروع کرد و از این راه به درون گروه های نمایشی ‏نفوذ کرد. بعدها بازیگری را آزمود و سرانجام کارگردانی چند نمایش را بر عهده گرفت. ‏

از همان زمان آغاز کار علاقه وافر هاشمی به اجرای نمایش های سنتی ایرانی در کارهایش مشهود بود. چون کمانچه ‏کش قابلی نیز بود و این ساز را با تبحر می نواخت، موسیقی ایرانی را هم در نمایش های سنتی خود به کار گرفت تا ‏بدین وسیله به عرصه های تازه ای دست یابد. از آخرین حضور هاشمی بر صحنه نمایش یعنی بازی به یاد ماندنی اش ‏در افرا به کارگردانی بهرام بیضایی مدت زمان طولانی نمی گذرد و می توان گفت بلافاصله پس از این نمایش حسن و ‏دیو راه باریک پشت کوه را به صحنه آورده است. این نمایش پیش تردر سیزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های ‏سنتی آیینی تهران و جشنواره بین المللی تئاتر فجر نیز روی صحنه رفته بود.‏

namayeshrooz697_2.jpg

نمایش حسن و دیو….. بر اساس موسیقی ساخته شده است. یعنی بار اصلی درام و داستان پردازی این نمایش بر دوش ‏موسیقی است. هاشمی در این نمایش چندین ریتم و قطعه آشنا را کنار هم چیده و داستان خود را بر اساس حرف و بیان ‏موسیقایی این قطعه ها بیان می کند. به طور مثال هنگام ورود تماشاگران رنگ دشتی از ساخته های علی اصغر بهاری ‏به اجرا در می آید. گفت و گوی حسن و چهل گیس هم بر پایه آواز دشتی، دستگاه همایون و دستگاه چهارگاه است و این ‏داستان تا انتهای نمایش ادامه پیدا می کند که ما به آزادی می رسیم که بر اساس تصنیف در قفس ابوالحسن صبا نگاشته ‏شده است.‏

هاشمی در این نمایش فرصت می یابد با سفر ادیسه وار شخصیت اصلی خود؛دستگاه های مختلف موسیقی ایرانی را- با ‏انتخاب های درست- در یک ساعت مرور کند. جدا از موسیقی که حجم عمده ای از اجرا را در بر می گیرد، دیگر نکته ‏ای که در برخورد با این نمایش توجه را به خود جلب می کند حضور بارز فرهنگ عامه در شیوه نگارش متن است. ‏اینکه خود داستان بر اساس کهن الگوهای داستانگویی در ایران نگاشته شده یک سو و شیوه نگارش دیالوگ ها و اصولا ‏همسویی آن با استفاده از ترفند های نمایش های ایرانی از سوی دیگر به نویسنده و کارگردان این اثر کمک کرده که ‏برخی زوایای پنهان فرهنگ عامه ایران را به مخاطب یاد آوری کند. این نمایش درحالی که سعی دارد بر کهن الگو های ‏روایت های ایرانی وفادار بماند اما نمی توان نقش الگوی روایتی غربی داستان های پریان را نیز در آن نادیده انگاشت. ‏این شیوه روایت به نویسنده کمک می کند تا بنابر اصولی معین پای دیو ها، فرشتگان و… را به نمایش باز کند.‏

مقبولیتِ این اثر را نمی توان بدون اجرای خوب بازیگران این گروه در نظر گرفت. بی شک کسی توقع ندارد بازیگران ‏تیپ‌های قصه‌های پریان را درونی کنند و بازی کنند. از همین رو بازی بیرونی و پرانرژی بازیگران، برای این اجرا ‏امتیاز شمرده می‌شود. ضمن این‌که شناختِ تمام بازیگران از موسیقی و تبحّر در اجرای آن، امکانِ ایجاد یک نمایش ‏موزیکال را فراهم آورده است. ‏

namayeshrooz697_3.jpg

نمایش حسن و دیو راه باریک پشت کوه اگرچه بنابر ریتمی که موسیقی در کار ایجاد می کند اندکی بالا و پایین می شود ‏اما با درایت کارگردان می تواند تماشاگر خود را در طول نمایش سرگرم کند. به خصوص زمان سفر حسن اشعار و ‏موسیقی به گونه ای انتخاب شده اند که تماشاگررا در دستیابی با اهداف حسن کاملا با او هم راستا می سازد.‏

این نکته را نیز نمی توان از نظر دور داشت که نمایش به سبک و سیاق دیگر نمایش های کهن ایرانی متلک پرانی هایی ‏نیز به سیستم سیاسی و اجتماعی دارد که در این میان تماشاگران بیشترین واکنش ها را به این تکه پرانی ها نشان می ‏دهند .‏

با توجه به اینکه اکثر کارگردان های جوان ایرانی در اولین اجرا ها متوسل به متن های خارجی می شوند تا نوعی ‏تجربه گرایی آفت بار را عملی کنند، تلاش هاشمی برای تمسک به نمایش های کهن ایرانی و احیای ژانر های فراموش ‏شده آن قابل تقدیر است.‏