افشین هاشمی متولد سال 1354 در تهران است. ابتدا در رشته شیمی از دانشگاه آبادان فارغ التحصیل شد، اما علاقه اش به نمایش وی را به این سمت کشاند و هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد نمایش است. هاشمی در این سال ها حضوری پررنگ در عالم نمایش و در کنار آن سینما داشته است. در نمایش های افرا، پنجره ها، رقصی چنین، بی شیرو شکر به عنوان بازیگر حضور داشته و چند نمایش را نیز کارگردانی کرده که حسن و دیو راه باریک پشت کوه یکی از آنهاست.
حسن و دیو راه باریک پشت کوه
نویسنده، طراح، کارگردان و موسیقی : افشین هاشمی. بازیگران، خوانندگان و نوازندگان: هدایت هاشمی، علیرضا ناصحی، میثم یوسفی، افشین هاشمی، ستاره امینیان.
حسن برای آزادی چهل گیس از دست دیو می بایست سفری را آغاز کند. او وادی به وادی می رود تا طلسم نابودی دیو را بیابد.
حکایت های کهن
افشین هاشمی یکی از چهره های جوان نمایش در کشور در سال های اخیر بوده است. تقریبا نمی توان فصلی را در نظر گرفت که او به شیوه ای روی صحنه نبوده باشد. ابتدا با خبرنگاری شروع کرد و از این راه به درون گروه های نمایشی نفوذ کرد. بعدها بازیگری را آزمود و سرانجام کارگردانی چند نمایش را بر عهده گرفت.
از همان زمان آغاز کار علاقه وافر هاشمی به اجرای نمایش های سنتی ایرانی در کارهایش مشهود بود. چون کمانچه کش قابلی نیز بود و این ساز را با تبحر می نواخت، موسیقی ایرانی را هم در نمایش های سنتی خود به کار گرفت تا بدین وسیله به عرصه های تازه ای دست یابد. از آخرین حضور هاشمی بر صحنه نمایش یعنی بازی به یاد ماندنی اش در افرا به کارگردانی بهرام بیضایی مدت زمان طولانی نمی گذرد و می توان گفت بلافاصله پس از این نمایش حسن و دیو راه باریک پشت کوه را به صحنه آورده است. این نمایش پیش تردر سیزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های سنتی آیینی تهران و جشنواره بین المللی تئاتر فجر نیز روی صحنه رفته بود.
نمایش حسن و دیو….. بر اساس موسیقی ساخته شده است. یعنی بار اصلی درام و داستان پردازی این نمایش بر دوش موسیقی است. هاشمی در این نمایش چندین ریتم و قطعه آشنا را کنار هم چیده و داستان خود را بر اساس حرف و بیان موسیقایی این قطعه ها بیان می کند. به طور مثال هنگام ورود تماشاگران رنگ دشتی از ساخته های علی اصغر بهاری به اجرا در می آید. گفت و گوی حسن و چهل گیس هم بر پایه آواز دشتی، دستگاه همایون و دستگاه چهارگاه است و این داستان تا انتهای نمایش ادامه پیدا می کند که ما به آزادی می رسیم که بر اساس تصنیف در قفس ابوالحسن صبا نگاشته شده است.
هاشمی در این نمایش فرصت می یابد با سفر ادیسه وار شخصیت اصلی خود؛دستگاه های مختلف موسیقی ایرانی را- با انتخاب های درست- در یک ساعت مرور کند. جدا از موسیقی که حجم عمده ای از اجرا را در بر می گیرد، دیگر نکته ای که در برخورد با این نمایش توجه را به خود جلب می کند حضور بارز فرهنگ عامه در شیوه نگارش متن است. اینکه خود داستان بر اساس کهن الگوهای داستانگویی در ایران نگاشته شده یک سو و شیوه نگارش دیالوگ ها و اصولا همسویی آن با استفاده از ترفند های نمایش های ایرانی از سوی دیگر به نویسنده و کارگردان این اثر کمک کرده که برخی زوایای پنهان فرهنگ عامه ایران را به مخاطب یاد آوری کند. این نمایش درحالی که سعی دارد بر کهن الگو های روایت های ایرانی وفادار بماند اما نمی توان نقش الگوی روایتی غربی داستان های پریان را نیز در آن نادیده انگاشت. این شیوه روایت به نویسنده کمک می کند تا بنابر اصولی معین پای دیو ها، فرشتگان و… را به نمایش باز کند.
مقبولیتِ این اثر را نمی توان بدون اجرای خوب بازیگران این گروه در نظر گرفت. بی شک کسی توقع ندارد بازیگران تیپهای قصههای پریان را درونی کنند و بازی کنند. از همین رو بازی بیرونی و پرانرژی بازیگران، برای این اجرا امتیاز شمرده میشود. ضمن اینکه شناختِ تمام بازیگران از موسیقی و تبحّر در اجرای آن، امکانِ ایجاد یک نمایش موزیکال را فراهم آورده است.
نمایش حسن و دیو راه باریک پشت کوه اگرچه بنابر ریتمی که موسیقی در کار ایجاد می کند اندکی بالا و پایین می شود اما با درایت کارگردان می تواند تماشاگر خود را در طول نمایش سرگرم کند. به خصوص زمان سفر حسن اشعار و موسیقی به گونه ای انتخاب شده اند که تماشاگررا در دستیابی با اهداف حسن کاملا با او هم راستا می سازد.
این نکته را نیز نمی توان از نظر دور داشت که نمایش به سبک و سیاق دیگر نمایش های کهن ایرانی متلک پرانی هایی نیز به سیستم سیاسی و اجتماعی دارد که در این میان تماشاگران بیشترین واکنش ها را به این تکه پرانی ها نشان می دهند .
با توجه به اینکه اکثر کارگردان های جوان ایرانی در اولین اجرا ها متوسل به متن های خارجی می شوند تا نوعی تجربه گرایی آفت بار را عملی کنند، تلاش هاشمی برای تمسک به نمایش های کهن ایرانی و احیای ژانر های فراموش شده آن قابل تقدیر است.