اختلاف اصولگرایان را می توان بر اثر دلایل متعددی دانست. خود آنها دلایلی را عنوان می کنند و در مقابل نیز دلایل دیگری مطرح می شود. هر کس از نگاهی می تواند پاسخگوی این سوال باشد که منشاء اختلاف اصولگرایان چیست اما من معتقدم مهم ترین عامل اختلاف اصولگرایان در حال حاضر دعوا بر سر غنیمت است نه دعوا برای خدمت به مردم. این حالت زمانی تشدید شد که اصولگرایان هم مجلس را در اختیار گرفتند و هم دولت را. وقتی آنها به قدرت رسیدند، اختلافات نیز بروز کرد و بیش از پیش جدی شد.
طبیعی است وقتی پای قدرت در میان باشد، اختلاف بر سر تقسیم منابع و غنایم نیز بروز می کند. از همین منظر من معتقد بودم و هستم اصلاح طلبان نباید در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نامزد مستقلی داشته باشند، تا اختلافات بین اصولگرایان بیشتر جلوه کند. تمام اتفاقاتی که در ماجرای استیضاح آقای کردان صورت گرفت، بر اثر همین اختلافات بود. از این رو اگر این جریان ادامه یابد اختلافات بین اصولگرایان فاحش تر خواهد بود و رسوایی های بیشتری را برملا می سازد. همین جریانات که امروز شاهد آن هستیم، شدت بیشتری می یابد.
اخیراً خودشان عنوان کرده اند مدرک آقای توکلی هم جعلی است. آقای توکلی هم در مقابل گفته است. مدرک آقای رحیمی قلابی است. این روند اگر ادامه یابد، خیلی از حقایق روشن می شود. اما اگر اصولگرایان احساس کنند در مقابل یک خطر واحد قرار دارند از اعلام تمام این موارد اختلافی صرف نظر می کنند به همین دلیل جریان اصلاح طلب باید با هوشیاری بیشتری در مقابل جریان فعلی اصولگرا قرار گیرد.
بزرگان اصولگرا هم تلاش فراوانی دارند تا اختلافات به وجود آمده میان آنان را برطرف کنند یا خفیف جلوه دهند اما من بعید می دانم این هشیارهای و هشدارها موثر واقع شود. زیرا تا زمانی که بحث قدرت و تقسیم غنایم مطرح است، این دلسوزی ها حتی اگر از جانب بزرگان و شیوخ اصولگرایان هم باشد، به نتیجه یی نمی رسد و موثر نخواهد بود. ولی تنها زمانی می تواند این سفارش ها و پندها مفید واقع شود که عموم اصولگرایان به این نتیجه برسند که قوه مجریه در خطر است و هر لحظه امکان دارد از دست اصولگرایان خارج شود و به دست اصلاح طلبان بیفتد.
اما از سویی دیگر احمدی نژاد و اطرافیان وی نمی گذارند این اختلافات هم برطرف شود. لذا اصولگرایان در وضعیتی دوگانه به سر می برند، از سویی اصولگرایان مجلس با اصولگرایان دولت با اختلافاتی جدی مواجه شده اند و از سویی دیگر اصولگرایان نمی دانند در شرایطی که احمدی نژاد نباشد چه پیش می آید و سرانجام انتخابات ریاست جمهوری چگونه خواهد بود؟ تنها امید اصولگرایان در حال حاضر احمدی نژاد است زیرا او با حرف هایی عوام پسندانه می تواند بخشی از جامعه را با خود همراه کند و رای ها را در انتخابات به نفع اصولگرایان تغییر دهد. دولت نهم با اقداماتی همچون نقدی کردن یارانه ها احتمال پیروزی اصولگرایان را افزایش داده است.
اما در مقابل اختلافات رئیس جمهور و رئیس مجلس فعلی از مواردی است که می تواند احتمال پیروزی آنها را کاهش دهد زیرا اختلافات آنها هم حل شدنی نیست. تنها احساس خطر مشترک اختلافات آنها را نه آنکه حل کند بلکه مدتی به تاخیر می اندازد. چرا که کسی که در راس قدرت قرار می گیرد علاقه دارد دیگران نیز مطیع او باشند. اگر رئیس دولت باشد خواه ناخواه مایل است نمایندگان مجلس هم پیرو او باشند و اگر تقاضای رئیس مجلس را بپرسی، او نیز مایل است وزرا و مدیران اجرایی نیز کاملاً مقید به تصمیمات و دستورات مجلس باشند. البته عده یی معتقدند بسیاری از این اختلافات به واسطه احتمال کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری است. اما من بعید می دانم ایشان ریاست مجلس را رها کنند و به فکر ریاست جمهوری باشند.
در مجموع قدرت هایی از بیرون سعی دارند تمام اختلافات اصولگرایان را جمع کنند و به هر شکل آن را سامان دهند. این قدرت ها نیز تنها از یک حربه می توانند استفاده کنند و آن القای وحشت از جانب اصلاح طلبان برای اصولگرایان است. آنها چنین القا می کنند که اصلاح طلبان می خواهند شما نباشید و در پی عزل اصولگرایان هستند. مانند ماجرای امبیرکبیر و ناصرالدین شاه که عده یی از خارج مرتب در گوش ناصرالدین شاه تکرار می کردند که امیرکبیر قصد دارد سلطنت را حذف کند و خود جای سلطان بنشیند.
متاسفانه توهم توطئه همیشه در جامعه ایرانی وجود داشته است و این توهم در مورد امبیرکبیر تا جایی پیش رفت که سرانجام تصمیم به قتل او گرفتند که با موافقت ناصرالدین شاه نیز همراه بود. اصولگرایان و سایر نیروهای در قدرت نیز از این توهم جدا نیستند و مدام فکر می کنند اصلاح طلبان آمده اند تا همه چیز را در اختیار خود قرار دهند و آنها را از کل حکومت و قدرت اخراج کنند. اصلاح طلبان در شرایط حاضر نیز راهی جز ائتلاف و اتحاد ندارند. اساساً اصلاح طلبان چیزی ندارند که بخواهند بر سر آن اختلاف کنند لذا وجود یکسری اختلافات بین اصلاح طلبان همان اندک سرمایه معنوی را هم که در اختیار دارند از بین می برد.
اختلاف اصلاح طلبان اختلافی بیهوده و بی معنا است. اصلاح طلبان باید قدرت و سرمایه معنوی خود را در راه خدمت به مردم قرار دهند تا بتوانند مجدد مورد استقبال مردم قرار گیرند. اصلاح طلبان باید کلنگ را از کسانی که در حال تخریب خانه هستند بگیرند و مانع اقداماتی شوند که در حال رخ دادن است. اختلاف اصولگرایان برخلاف اختلاف اصلاح طلبان صورتی دیگر دارد و همان طور که مطرح شد بر سر قدرت بیشتر است. اختلاف اصولگرایان جدی تر از اختلاف اصلاح طلبان است.
منبع: اعتماد، یازده آذر