شان مجلس

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یکی از شاعران بزرگ جهان عرب در دوره جاهلیت، زمانی که تعداد رسائی ها و کوچک زاده ها در عربستان زیاد بودند، می گفت: “من بزرگترین شاعر عربم.” یک آقایی به او گفت: “این را خودت نگو، بگذار بقیه بگویند.” آن شاعر هم گفت: “سی سال است منتظرم یکی بگوید، و هیچکس نمی گوید.” مشکل گاهی اوقات همین است. همین که آقای کوچک زاده دیروز بعد از گاز گرفتن کاظم جلالی و سنگ پرت کردن به علی لاریجانی، گفته: “شان مجلس رسیدگی به خرید و فروش سیب زمینی نیست.” البته من حدس می زنم برخلاف گفته کوچک زاده، شان مجلس کنونی در حد رسیدگی به فروش سیب زمینی باشد، یعنی در این حد قابلیت دارد و این نهایت کم لطفی ایشان به مجلس است. بالاخره آدمهایی مثل رسائی و کوچک زاده و بزن بهادرهای سبزه میدانی مجلس، اگر در سیاست خارجی، آموزش، نفت، سیاست داخلی، فرهنگ و مسائل مهم شعور رسیدگی ندارند، مطمئنم حداقل براساس شغل سابق اکثرشان که با سیب زمینی فروشی یا نگهبانی از مزارع و باغات، یا عضویت در کمیته اصناف روستاهای دوردست، رابطه داشته می توانند در امر مهم سیب زمینی مشارکت داشته باشند، منتهی در حد رسیدگی، ولی بهتر است بیشتر از این حد، مثلا تعیین قیمت یا سیاستگذاری برای کشت سیب زمینی در کار بزرگترها دخالت نکنند. بخاطر خودشان می گوئیم، وگرنه ما خودمان بلدیم چطوری به سیب زمینی های خودمان رسیدگی کنیم.

اما اگر آقای کوچک زاده و رسائی و بچه محل های این اراذل و اوباش مستقر در مجلس، فکر کنند که کاری بزرگتر از این می توانند بکنند، به نظرم این موضوع ناشی از توهم یا خود بزرگ بینی است. بالاخره مجلسی که خودش علیه خودش قانون تصویب کرده که نماینده مجلس مصونیت ندارد، یا نمایندگان مجلس خودشان قانون تصویب کردند که مجلس در صورتی که آقا امر بفرمایند باید حناق بگیرند و بشینند سر جای شان و حداقل بیش از هشتاد درصدشان اتهامات قضائی مانند دریافت رشوه و بورسیه و کیف و شیرینی و چیزهای دیگر دارند، بهتر است در کارهایی که صلاحیت ندارند، یا خودشان ممنوعیت برای خودشان ایجاد کردند، وارد نشوند. وقتی آقای رسائی با ۳۴۰ هزار رای و آقای کوچک زاده با ۳۵۸ هزار رای وارد مجلسی شدند که محمدرضا خاتمی با شش برابر رای آنها وارد مجلس شده بود، اگر محمدرضا خاتمی حق تصمیم گیری درباره سیاست خارجی داشته باشد، کوچک زاده با این رای حداکثر می تواند در مورد سیب زمینی تصمیم بگیرد.

اصلا من نمی فهمم شان مجلس یعنی چه؟ آقای کوچک زاده یا در حال لگد زدن به نماینده هاست، یا در حال فحاشی، سه روز پوزبندش را استفاده نکند نصف مجلس باید واکسن هاری بزنند، رسائی هم که دائم در حال انگولک کردن سایر نمایندگان و پشتک بالشتک بازی با آنهاست. هر دو ساعتی هم که وقت استراحت نمایندگان مجلس می شود، بلافاصله همه شان پیژامه پارتی راه می اندازند و روی موکت های مجلس خرغلت می زنند و انگشت به هم می رسانند و شوخی دستی می کنند. چنان می گویند شان مجلس، آدم فکر می کند خدای ناکرده با تعدادی آدم محترم طرف است، شان مجلس کجای کی بود؟ طرف فرق آژانس انرژی اتمی و آژانس تاکسی تلفنی را نمی داند، فرق ام ان تی پی را با پی اچ دی و بی ام و نمی داند، فرق فوتوشاپ و پی هوتوشاپ را نمی داند، دنبال شانش می گردند. شان کجا بود برادر؟

نایب رئیس مجلس هم گفته “هیچ نماینده ای حق اهانت به نماینده دیگر را ندارد.” البته این حرف درستی است، ولی اهانت معنی دارد. اگر بنده به اصغر قاتل بگویم اراذل و اوباش که اهانت نیست، اصغر قاتل مصداق بارز اراذل و اوباش است. من اگر به پری بلنده بگویم فاحشه که این اهانت نیست، بالاخره شغل طرف همین است. برای آدمهای محترم این حرف ها ممکن است اهانت باشد، ولی نه برای نماینده مجلس. فرض کنید کسی به نماینده مجلس کنونی کشور بگوید بی شعور، دزد، فاسد، احمق، بی سواد، دیکتاتور، ابله، روانی، دیوانه… اینها که اهانت نیست، همه اینها در عرض سه دقیقا در هر محکمه قضائی قابل اثبات است. باور کنید راست می گویم، قضیه خیلی ساده تر از این چیزهاست.

 

فعالیت های مربوط به خودش

علی سعیدلو، یکی از دوازده مرد خبیث کابینه محمود، که اخیرا برای رسیدگی به خودش به سفر رفته است، درباره این سفر توضیحاتی داد که چون پاسخ های او از پرسش های دیگران خیلی زیباتر و باارزش تر است، در مورد آن توضیحاتی می دهیم.

آقای سعیدلو که در کابینه احمدی نژاد صلاحیتش برای وزارت راه و ترابری، نفت، آموزش و پرورش، ورزش، صنایع سنگین، کشاورزی، وزارت دفاع، و چند وزارتخانه دیگر تائید شده بود، در مصاحبه ای که درباره سفرش کرده است، توضیح داد: شایعه خروج مرا رسانه ای دامن زده بود که مسئولانش در ایران نیستند.

ما: پس سفر شما شایعه بود…

سعیدلو: بله، شایعه ساخته بودند درباره سفر من به خارج…

ما: پس شما به سفر نرفته بودید؟

سعیدلو: چرا، من به سفر رفته بودم و الآن هم در سفر هستم، ولی این شایعه درست نیست…

ما: یعنی سفر رفتید، ولی این شایعه که به سفر رفتید درست نیست؟

سعیدلو: دقیقا، چون من همیشه به سفر می روم…

ما: پس شما به سفر رفتید؟

سعیدلو: بله، من الآن در سفر هستم…

ما: پس اینکه خبرش منتشر شده که شما به سفر رفتید شایعه نیست؟ و واقعا به سفر رفتید؟

سعیدلو: من همیشه به سفر می روم

ما: یعنی اگر شما همیشه به سفر بروید و کسی خبرش را بنویسد، این خبر شایعه است…

سعیدلو: بله، حتی وقتی آقای رحیمی زندانی شده بود، مطبوعات شایع کردند که ایشان زندانی شده

ما: در حالی که ایشان زندانی نشده بود؟ یا شده بود؟

سعیدلو: بله، شده بود، منظورم این است که شایعه درست می کنند.

ما: بله، صحیح می فرمائید که وقتی شما به سفر می روید نباید شایع کنند که شما به سفر رفته اید…

سعیدلو: بله، این درست نیست، چون من همیشه سفر می روم.

ما: پس یعنی اگر کسی همیشه سفر برود و خبرش را یک رسانه ای منتشر کند که مسئولانش در ایران نباشند، این می شود شایعه؟ حالا لطفا بفرمائید که شما برای چی به سفر رفتید؟

سعیدلو: این مسافرت ها مربوط به فعالیت های خود من است.

ما: مگر سفرهای دیگران مربوط به فعالیت های خودشان نیست؟

سعیدلو: بله، مثلا خیلی از سفرهای آقای احمدی نژاد مربوط به فعالیت های خودشان بود، نه به فعالیت های من، در حالی که سفر من مربوط به فعالیت های خودم است نه فعالیت های آقای احمدی نژاد.

ما: یعنی منظورتان این است که افرادی سفرهایی می کنند که مربوط به فعالیت خودشان نیست.

سعیدلو: نه، من تا حالا ندیدم که کسی سفری بکند که به فعالیت خودش نباشد، مگر افرادی که مثلا خلبان هواپیما هستند و تازه آنها هم بخاطر فعالیت خودشان سفر می کنند.

ما: یعنی شما الآن می خواهید چه چیزی را توضیح بدهید؟

سعیدلو: من می خواهم تاکید کنم که من به سفر زیاد می روم، برای همین آن رسانه ها شایع نکنند که من به سفر رفتم، و تاکید هم می کنم که من برای فعالیت های خودم به سفر رفتم، نه فعالیت های آقای مشائی، چون آقای مشائی مدتی قبل خودش برای فعالیت های خودش به سفر رفته بود، ولی شایعه نبود.

خبرنگار ما دچار سردرد شدید شده و این گفتگو ادامه پیدا نکرد.