بمب گذاری مهاباد و یک احتمال

سامان رسول پور
سامان رسول پور

در نتیجه انفجار مهیبی در مهاباد، دست کم 9 تن کشته و دهها تن مجروح شدند. این انفجار صبح روز گذشته و در حاشیه رژه نیروهای مسلح اتفاق افتاد. گفته می شود بیشتر قربانیان این حادثه تروریستی، زنان و کودکان بوده اند و به گفته رسانه های دولتی، آسیبی به نیروهای نظامی  وارد نشده است.
 پرسش این است: بمب گذاری از طرف چه جریانی و با چه هدفی صورت گرفته و چه پیامدهایی می تواند در منطقه به همراه بیاورد؟
مسئولان سیاسی و نظامی در نخستین  مصاحبه هایی که دقایقی بعد از وقوع انفجار داشته اند، انگشت اتهام را فورا به سوی “گروهک های ضد انقلاب” دراز کردند. یا به عبارتی، احزاب اپوزیسیون. اما واقعا عامل این بمب گذاری احزاب کرد بودند؟
برای پاسخ دادن به این سئوال باید استراتژی وتاکنیک  نظامی احزاب کرد در چند سال اخیر و دو دهه گذشته را اجمالا مورد بررسی قرار داد.
در سالهای گذشته، عمدتا دو گروه کرد در مناطق کردنشین فعالیت های مسلحانه داشته اند. حزب حیات آزاد کردستان و کومله زحمتکشان کردستان. شاخه نظامی پژاک همواره در خدمت شاخه تبلیغاتی این گروه بوده است. یعنی اعضای مسلح این گروه، با اهداف تبلیغاتی و با انگیزه ایجاد ارتباط با مردم شهرها و روستاها وارد خاک کردستان ایران شده اند. به عبارتی، حضور نیروهای مسلح پژاک در ایران، در بیشتر موارد با هدف ضربه زدن به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نبوده است. هرچند که پژاک بارها با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی درگیر شده؛ هم مورد حمله قرار گرفته و هم حمله کرده، اما موارد محدودی از این حملات، با اهداف انتقام جویانه بوده است. در مواردی هم که پژاک خواسته به نیروهای جمهوری اسلامی ضربه بزند، از روش های نسبتا مشخصی استفاده کرده. تقریبا همه این درگیریها خارج از شهرها، در مناطق مرزی، روستایی و یا در نزدیکی پاسگاههای میان جاده ای اتفاق افتاده است. همزمان، موردی از حمله نظامی پژاک به غیرنظامیان گزارش نشده است. بعلاوه، پژاک، مسئولیت درگیریها و حملاتی را که علیه نیروهای مسلح انجام داده، همواره پذیرفته است.
 نکته ای دیگری که در این میان وجود دارد، این است که پ ک ک، در ماههای گذشته چندین بار به شکل علنی، از رهبران پژاک انتقاد کرده  و خواستار توقف درگیریهای نظامی پژاک علیه جمهوری اسلامی شده بود؛ برای همین در چند ماه گذشته، موارد خیلی محدودی از درگیریهای نظامی پژاک و نیروهای مسلح ایران گزارش شده  و این حزب کرد تقریبا در حالت تدافعی قرار گرفته است. و بالاخره اینکه پژاک، امروز رسما حمله تروریستی مهاباد را محکوم و هرگونه ارتباط نیروهای خود با این بمب گذاری را شدیدا رد کرد. بنابر این، احتمال دست داشتن پژاک در این حادثه تقریبا خیلی ضعیف است.
 آنسوتر، کومله زحمتکشان کردستان هم در چند سال گذشته، درگیریهایی با نیروهای نظامی داشته اما هیچ گاه این درگیریها در مرکز یک شهر کردنشین و تا این حد کور  نبوده است. این حزب نیز امروز با انتشار بیانیه ای بمب گذاری مهاباد را محکوم کرد. سایر احزاب کرد، همچون حزب دموکرات یا کومله کردستان ایران حدود دو دهه است که مشی مسلحانه را کنار گذاشته اند و نشانه ای در خصوص ازسرگیری عملیات نظامی از سوی آنها دیده نمی شود. بخصوص اینکه همه این گروهها رسما این عملیات را “تروریستی” خوانده و شدیدا آن را محکوم کرده اند.
یکی از احتمالات دیگری که مطرح است، دست داشتن سلفی های تندرو در این بمب گذاری است. این احتمال چندان قوی نیست. به این دلیل که سلفی ها عمدتا در شهرهای جنوبی کردستان و در شهرهایی نظیر سنندج، مریوان و جوانرود سازماندهی دارند و در سالهای گذشته، مهاباد، یکی از شهرهایی بوده که سلفی ها کمترین میزان نفوذ و سازماندهی را در آنجا داشته و هیچ گاه تهدیدی جدی محسوب نشده اند.
اما احتمال سومی هم هست. احتمالی که پذیرفتن آن، برای عموم شاید دشوار باشد: احتمال دست داشتن بخش هایی از گردانندگان دحکومت اسلامی در این انفجار!  برای اینکه این احتمال از قالب یک اتهام صرف خارج شود می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مهاباد، به نوعی سیاسی ترین شهر کردستان ایران است. این شهر از لحاظ تاریخی و سیاسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هم، جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد، در این منطقه شکل گرفت، هم  حزب دموکرات کردستان ایران به عنوان یکی از قدیمی ترین احزاب ایرانی در مهاباد تاسیس شد و هم اینکه در بیشتر جنبش ها، اعتراضات و کنشهای صورت گرفته از سوی کردها، مهاباد نقش راهبردی داشته است. مهار مهاباد، به نوعی مقدمه ای برای مهار کردستان بوده است. خیزش در مهاباد هم مقدمه ای برای خیزش و اعتراض در شهرهای دیگر. آخرین نمونه اش، کشته شدن شوانه قادری در این شهر در سال 1384 بود که منجر به آغاز اعتراضات زنجیره ای شد. اول از مهاباد آغاز شد و به مرور به کرمانشاه رسید.
 انتخاب مهاباد، برای چنین عملیاتی حائز اهمیت است. بخصوص اینکه در دو دهه گذشته هیچ عملیات مشابهی در این شهر صورت نگرفته است.
اگر مهاباد پایگاه اصلی بسیاری از احزاب کرد بوده، همزمان، پایگاه اصلی تعداد زیادی از شبه نظامیان کرد وابسته به حکومت هم بوده است. عشیره “منگور” در سه دهه گذشته، نقش مهمی در سرکوب اعتراضات کردها و نیز مقابله مسلحانه با احزاب کرد داشته است. “منگورها” عمدتا در مهاباد و روستاهای اطراف مهاباد ساکن هستند. بیشتر آنها مسلح هستند و بیشتر آنها از اعضای فعال بسیج و نیروی زمینی سپاه به شمار می روند. هر چند، در بین منگورها هم افرادی هستند که مخالف حاکمیت اند، اما این افراد در اقلیت هستند. در سه دهه گذشته، حاکمیت به بهترین شکل ممکن توانسته منگورها را علیه احزاب کرد به کار بگیرد و در بیشتر درگیرهایی که مابین نیروهای کرد و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی صورت گرفته، منگورها در صف مقدم جنگیده اند.
نکته ای که وجود دارد، این است که انفجار دیروز مهاباد، دقیقا مقابل محوطه منگورها صورت گرفته است. جایی در مرکز شهر مهاباد که خانه های سازمانی منگورها در آنجا واقع شده است. بر طبق گزارشها، تعداد زیادی از کشته شدگان یا مجروحین روز گذشته هم زنان و کودکان منگور بوده اند.
چرا باید زنان و کودکان و در کل غیرنظامیان هدف قرار بگیرند؟ در مجموع  اگر این فرضیه را که لایه هایی از حاکمیت در این انفجار نقش داشته، در نظر بگیریم، این انگیزه ها می تواند مطرح باشد:
- حاکمیت همیشه این نگرانی را داشته و دارد که منگورها، در شرایط خاصی، دست از همکاری با جمهوری اسلامی بردارند. این بمب گذاری، منگورها را تحریک می کند تا یک بار دیگر، همکاری نظامی خود را به نفع حاکمیت و علیه گروهها و جریانات کرد،« آپدیت» کنند.
- قربانی شدن زنان و کودکان با واکنش منفی و با همدردی مردم عادی مهاباد و شهرهای دیگرکردنشین همراه بوده و خواهد بود و در این بین، حاکمیت سعی می کند این را القا کند که احزاب کرد در این ماجرا نقش داشته اند و در شهری که احزاب کرد پایگاه نسبتا زیادی در آنجا دارند، دست به تحریک احساسات مردم علیه احزاب کرد بزند.
- جمهوری اسلامی شدیدا نگران همکاری و ارتباط احزاب کرد با آمریکا است. بخصوص اگر قرار باشد جنگی در منطقه اتفاق بیافتد. آمریکا، احتمالا حاضر نیست با گروههایی که “زنان” و “کودکان” را می کشند، رسما وارد مذاکره و یا همکاری بشود. حتی هنگام مواجهه با ایران. همزمان، آمریکا چند ساعت بعد از وقوع این انفجار، فورا آن را محکوم کرد.
- جمهوری اسلامی به بهانه این بمب گذاری، فشارش را بر حکومت اقلیم کردستان بیشتر خواهد کرد تا آنان مانع از ورود اعضای احزاب کرد به ایران شوند و رهبری احزاب کرد را تحت فشار قرار دهند.
همزمان با این موارد، یک احتمال دیگر هم مطرح است. نیروهای امنیتی و نظامی در کردستان، همواره، مرکز را تحت فشار قرار می دهند تا اختیارات، امکانات و ابتکار عمل خود را در کردستان بیشتر کنند. در پاره ای موارد مسئولان در مرکز، به دلیل مصالح و یا نگرانی از پیامدهای احتمالی، شدت برخوردها را کنترل می کنند. این بمب گذاری یکی از اثراتش این خواهد بود که ابتکار عمل  در کردستان به دست نیروهای نظامی و امنیتی بیفتد. بعید نیست که به زودی موجی از بازداشت ها به راه بیافتاد. این احتمال هم هست که عده ای بازداشت و فورا به اعدام محکوم شوند. دقیقا مثل اتفاقی که در شیراز و یا بارها در زاهدان  و اهواز افتاده است. این انفجار بزرگترین امتیاز برای بخش های تندروی نظامی و امنیتی در کردستان خواهد بود تا در کردستان فرمانروایی کنند.
در مجموع به نظر می رسد بخش هایی از حاکمیت در صدد است اوضاع کردستان را “زاهدانیزه” کند. در چنین فضایی، نه مجالی برای فعالیت های مدنی هست و نه دفاع از متهمان و محکومان کار آسانی خواهد بود.
پیامدی که این سیاست می تواند در پی داشته باشد، محتاط شدن فعالان سایر بخش ها نسبت به اوضاع کردستان است. وقتی که ترور کور در میان باشد، قطعا دفاع از متهمان  و محکومان کار آسانی نخواهد بود. حاکمیت، از اعدام پنج فعال کرد، درس گرفته است. هم محکوم شدن آنها برای حاکمیت هزینه داشت و هم اعدام آنها، اعتراضات گسترده ای را به همراه داشت. تکرار این روند و این اعتراضات به نفع حاکمیت نیست. بنابر این شاید پیش گیری از اعتراضات آتی بهترین راه باشد. شاید حاکمیت بر این باور است که بهترین راه پیشگیری، تروریزه کردن کردستان است.
نکته ای که در آخر باید به آن اشاره کرد، اختلافات وزارت اطلاعات و سپاه در کردستان بر سر مسائل امنیتی در این منطقه است. بر خلاف تصور عمومی، سپاه و وزارت اطلاعات در موارد بسیاری، روش هایی متفاوت از هم و گاها مخالف هم دارند. بخصوص در فضای کردستان. سپاه  معمولا بی پرده و بدون حوصله، خواستار سرکوب و برخورد است و بارها، در پرونده هایی که مدیریت آنها برعهده وزارت اطلاعات است، دخالت کرده. انفجار دیروز، حاکمیت سپاه در کردستان را بیش از پیش تقویت می کند و دست سپاه را برای اقدامات خشن تر وسرکوب های گسترده تر بازتر می کند.
آنچیزی که مسلم است این است که بمب گذاری از طرف هر جریانی، و با هر انگیزه ای صورت گرفته باشد، یک نتیجه واحد در پی خواهد داشت: محدودیت بیشتر، سرکوب بیشتر، احکام سنگین تر و اصرار بر صدور و اجرای احکام اعدام. و البته، قدرتمندتر شدن نظامیان در کردستان.