بگو هشت سال که تورم کشور تا چهل و پنج درصد رفت و هزینه زندگی مردم سه برابر و قدرت خریدشان یک سوم شد، این همه منتقدان روحبخش یک کلمه حرف از دهانشان پخش شد؟ اصلا در تمام این سالها که شب اجاره خانه پونصد هزار تومان بود و صبح شده بود ششصد هزار تومان، دهان مادام هابیشام امت حزب الله باز شد که یک کلمه نطق کند؟ زمانی که میلیارد میلیارد پول فروش نفت را دکتر محمود می داد به رحیمی، رحیمی می داد به بقایی، بقایی می داد به مشائی، مشائی می داد به مرتضوی، مرتضوی می داد به زنجانی، زنجانی هم با امداد غیبی یک میلیارد دلار را چنان غیب می کرد که نه در مالزی از آن نشان بماند و نه در تاجیکستان، یک کلمه صدای شریعتمداری درآمد. اصلا این اراذل و اوباش جبهه پایداری که صبح راست افراطی می شوند برای استیضاح وزیر علوم، ظهر شق القمر می کنند برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش، شب هم در دو بستر با صدا و سیما یک رویای استیضاح ظریف را می بینند، یک بار در هشت سال گذشته فکر کردند که دولت احمدینژاد ۷۰۰ تخلف وحشتناک مالی داشته؟ حالا همهشان شدند منتقد و معترض و حامی حقوق امت شهید پرور، یعنی همان پسرخالهها و عموزادههایشان. کیهان شریعتمداری نوشت: “آقای رئیس جمهور چون در امور اقتصادی ناکام ماندهاید، با انتقاد از صدا و سیما فرافکنی میکنید؟” کاظم صدیقی امام جمعه عبور موقت تهران هم گفت: “مردم احساس میکنند همه چیز دارد گران میشود.” چنان از گرانی و مردم حرف میزنند انگار در نه سال گذشته در ایران هیچ مردمی وجود نداشتند و هیچ چیزی خرید و فروش نمیشد. البته اشکالی ندارد که کسی از گرانی انتقاد کند، اتفاقا خیلی هم خوب است، ولی آدمی که از تورم ۴۵ درصدی انتقاد نمیکرد، وقتی الآن از توقف تورم انتقاد میکند، و سردستهشان که کیهان شریعتمداری باشد مینویسد هفته دولت هست اما دولت دستاوردی نداشته که بنویسیم. مقصودش همان دستاوردهای دو میلیاردی است که چیزی به مالک دماوند نرسیده. خب راست هم میگه پدر آمرزیده این چه دولتی است که دستاورد نمیدهد. آدم دچار مشکلات درونی میشود والله. از همه اینها گذشته، بگو من کتک میزنم، جروواجر میدهم، پدر درمی آورم، اولدورم و بلدورم، چرا میگوئی من منتقد و معترضم. حداقل یک تپه آبیاری نشده برای منتقدین بگذارید که انتقادشان را بکنند.
روشنفکران دینی پرسشگر
خیلی اوقات آدم نمیفهمد افرادی مثل اکبر گنجی، یا مثلا حمید جلاییپور، یا دکتر سروش، یا آن یکی مجتهد شبستری آدم حسابی، یا یوسفی اشکوری اصلا به چه دلیل یا زندان رفتند، یا سالها ممنوع البیان، ممنوع الملاقات، ممنوع التدریس، ممنوع القلم، ممنوع البقیه چیزها شدند و الآن هر کدامشان یک گوشه دنیا مجبورند به دور از خودشان زندگی کنند، اصلا برای چه این همه تحت فشار قرار گرفتند؟ وقتی احمد خاتمی معاونت اجرایی کنت دراکولا در تهران با آن صدای ملیح و اعصاب خط خطی هفته قبل گفت که “روشنفکر دینی پرسشگر و روشنفکر دینی دگم است.” تازه فهمیدم چرا این روشنفکران دینی این همه اذیت و آزار شدند. معلوم است، وقتی کسی به جای اینکه سرش را بیاندازد پائین و هفتهای بیست و سه روز در مزایا و فواید دولت دینی عطرافشانی نکند، طبیعی است که یا برای نوشیدن آب خنک باید برود اوین، یا برود وین که در آنجا عربها پرتاب نی هم نمیکنند. اصلا برای چی سئوال میکنید؟ سئوال کردن را بگذار بعد از اینکه مرحوم شدی و رفتی خدمت نکیر و منکر.
کاپیتان در قلعه حسن خان
کاپیتان، خلبان، خوش تیپ، مدیر محبوب، امیرکبیر تهران، صاحب عینک دودی، پوشنده کت و شلوارهای ناناز و هم خوشگل و هم موبور یعنی قالیباف قبل از انتخابات، و بسیجی گمنام، تفکیک کننده زنان و مردان، تعطیل کننده کنسرت خوانندگان، قاتل دستفروشان، فروشنده شهرتهران به سپاه، یعنی قالیباف بعد از انتخابات، هر روز دسته گل جدیدی را ارائه میدهد. شنبه صبح ماموران شهرداری به کودکان کار در قلعه حسن خان یعنی همان شهرک قدس سابق که مثل فلسطین تحت حملات دائم زمینی، هوایی، دریایی است حمله کردند و چادرهای بچههای دوره گرد را آتش زدند و وسایل زندگیشان را دزدیدند و به مکان نامعلومی بردند. شهرداری بارها به این کودکان حمله کرده است. این کودکان کار که اغلبشان دستفروشی میکنند و با زدن ساز در خیابانها زندگیشان را ادامه میدهند، تمام وسایلشان از بین رفته است. شهرداری هم با اینکه میداند این بچهها بلوچهای ایرانی هستند، به آنها میگوید پاکستانی هستید. به سپاه قدس پیشنهاد میشود به جای مسلح کردن کرانه باختری لطف کنند و قالیباف را از پریز بیرون بکشند و مانع ادامه حملات شهرداری تهران به کودکان کار قلعه حسن خان تهران شوند.
دیدید، دیدید، دیدید گفتیم
همان اوایل که دکتر محمود از توئیتر ظریف رفت به زبالهدان تاریخ، حسینیان و بسیاری از حامیانش شروع کردند قرم قرم که حالا اصلاح طلبان خواهند گفت “دیدید میگفتیم، دیدید حرف ما درست بود.” و اصرار عجیبی داشتند که کسی نگوید ما درست میگفتیم و حق با ماست. البته کاملا درست است که وقتی زمانی گذشت، ما نباید و نمیشود که هر مشکلی رخ میدهد فورا برگردیم به گذشته و مشکلات امروز را دایورت کنیم به تاریخ قبل. اما این هم درست است که وقتی هشتاد استاد دانشگاه، دهها روشنفکر و متفکر و اندیشمند، تمام اتفاقات اقتصادی در زمان معجزه سوم وضعیت امروز کشور را مو به مو و ریز به ریز پیش بینی کردند و بخاطر همان پیش بینیها هم رفتند زندان و مشکل پیدا کردند، نه تنها هر هفته میگوئیم «دیدید گفتیم» تا وقتی از آن گذشته دفاع کنند ما هم ناچار همه آن گذشته را میزنیم توی سرشان. همان گذشتهای که باعث شده که امروز و فردایمان نابود شود.
آقایی به نام کاظم پالیزدار، مسئول دبیرخانه ستاد هماهنگی با مفاسد اقتصادی که هیچ ربطی به آن یکی عباس پالیزدار ندارد و رابطهاش با او مثل رابطه محمد خاتمی و احمد خاتمی است، درباره پروژه غیب شدن ۲۲ میلیارد ارز کشور توضیح داد.
ظاهرا این جوری بوده که بانک مرکزی ۲۲ میلیارد ارز را منتقل کرد به صرافان خارج از کشور که آن را بیرون ایران بفروشند که تعادل ارزی در تهران ایجاد شود. حالا اینکه تعادل ارزی چه ربطی دارد به اینکه ارز ایران در بازار امارات و ترکیه و عراق فروخته شود، کسی خبری ندارد. بعدا این ارز با نرخ مرجع داده شد به بعضی شرکت کنندهها که با آن کالاهای اساسی وارد کنند. که بعدا معلوم شد که این شرکتها به جای کالاهای اساسی با آن فراری و پورشه و خوردوهای گران قیمت وارد کردند. بعدا که بیشتر جستجو شد معلوم شد اغلب این شرکتها و موسسات وجود خارجی ندارند. تعدادی افراد دلار را به قیمت ۱۲۲۶ تومان میگرفتند و با آن کالا میخریدند و همان را در تهران با ارز بازار آزاد میفروختند. یعنی در هر فروش این افراد بیش از صددرصد سود میبردند. ارزی که از این طریق در اختیار این افراد بود ۲۲ میلیارد دلار بود. یعنی این افراد خیلی ساده معادل ۲۲ میلیارد دلار از همین کار درآمد داشتند. اصلا فکر میکردید یک دزدگیر در ابعاد فیزیکی، شیمیایی و روحی روانی احمدینژاد بتواند به همین سادگی در عرض دوسال نصف ثروت بیل گیتس را دربیاورد؟ واقعا که “آلکاپون هستهای حمایتت میکنند.” حالا دیدید دیدید دیدید دیدیددیدید میگفتیم. بقول زندانیها “اونی که میگفتی رینگ لاستیک ماشین بابام شمش طلاست، بیا جیره دولتی تو بگیر!”
احمدینژاد کذب محض است
بعضی اوقات اخباری میخوانم که از تیتر خبر تا آخرش دروغ محض است. “دانشگاه ایرانیان گفته که خبر منتشره در برخی جراید و رسانهها در خصوص فعالیت احمدینژاد برای مجلس بعدی کذب محض بوده و عاری از حقیقت است.” اول اینکه در ۲۴ ساعت گذشته که هیچ، در ۲۴ روز گذشته هیچ خبری مبنی بر فعالیت احمدینژاد برای مجلس بعدی منتشر نشده، اگر منتشر شده بود، حتما به عنوان یک فاجعه احتمالی خبرش را خوانده بودیم. دوم اینکه به فرض چنین خبری منتشر شده باشد، خبر فعالیت انتخاباتی احمدینژاد به کجای دانشگاه مربوط است؟ سوم اینکه این دانشگاه که اصلا مجوز فعالیت ندارد، برای چه چنین اطلاعیه داده، چهارم اینکه کلا “وجود احمدینژاد خودش کذب محض است و عاری از حقیقت.” اصلا مگر طرف هنوز زنده است؟ البته خودش هم زنده نباشد آثارش در قهوهای سازی تاریخ ایران تا یک قرن خواهد ماند. اعلام شد که ۷۰۰ پرونده تخلف احمدینژاد تحت بررسی است. حالا بیاید فوق بررسی احتمالا یک میلیارد سال طول میکشد.
اون به آمریکا سیلی می زند
یعنی عشق طرف این است که رئیس جمهور ایران برود اجلاس سازمان ملل، بعد توی سالن جلوی شونصد تا دوربین تلویزیونی نانچو را از جیبش در بیاورد و اوباما را چپ و راست چنان بزند که با کاردک هم نتوانند از روی زمین جمعش کنند. تصورات دیپلماتیک سردار نقدی براساس دکترین “اصغرقاتل در سبزه میدان” در این زمینه هماهنگ شده است. سردار نقدی چهره جدید طنز معاصر ایران گفته: “منتظریم که روحانی در اجلاس سال آینده سازمان ملل سیلی به گوش آمریکا بنوازد.” البته یک پیشنهاد عملیاتی هم این است که روحانی در اجلاس بعدی سازمان ملل، تیغی از جیبش دربیاورد و چپ و راست دو تا خط روی صورت اوباما بیاندازد که تا ابد آثار غیرت اسلامی روی چهره آمریکا بماند که بماند که بماند. واقعا که ببین با کی ها شدیم هشتاد میلیون.
ایران عملیات بدون محدودیت می کند
حالا این که کربلا و نجف خط قرمز ایران است یا نه، موضوع دیگری است. ولی این که ایران سیگنال داده برای داعش که بقول روحانی « کربلا و نجف خط قرمز ماست، در این مورد هیچ محدودیتی در عملیات نخواهیم داشت.» و این واکنش خوب است. به نفع ایران و منافع ملی و وضعیت منطقه است که نیروهای نظامی ایران با داعش درگیر بشوند و نگذارند که مرز طولانی ایران با عراق تبدیل به یک خط طولانی بحران برای کشور شود. نه فقط لازم است ایران ژاندارم خلیج فارس بشود، بلکه در توافق با جهان ایران لازم است که داعش را کنترل کند. هر چه ایران قدرتمند تر باشد، منافع ملی کشور بیشتر تامین خواهد شد. لحن روحانی در این مورد به نظرم خوب بود. اصولا به نظرم حسن دارد حالش جا می آید. حسن! خطرناک نیست، بری عقب تموم میشه.