کالبد شکافی یک بازی

نویسنده

alivaghefi.jpg

هجمه به جنبش دانشجویی اتفاق جدید و حتی عجیبی نیست. با روی کار آمدن دولت نهم با توجه به سوابق و ‏نگرش افراد دولت، حامیانش و نیز پدرخوانده‌های دولت، برخورد جدی با جنبش دانشجویی و تنگ نمودن ‏فضای دانشگاه به منظور تسلط یافتن بر آن دور از انتظار نبود. از همان ابتدا برخوردها باتشکل‌های مستقل ‏دانشجویی که انجمن‌های اسلامی دانشجویی شناخته شده‌ترین این تشکل‌ها هستند آغاز شد و دانشجویان بسیاری نه ‏تنها راهی کمیته انضباطی شدند که با احکام سنگین ترم‌ها محرومیت از تحصیل مواجه گشتند. آتش این ‏برخوردها دامان نشریات مستقل دانشجویی و فعالیت صنفی دانشجویی را نیز گرفت و نشان داد دانشجو موظف ‏است تنها در جاده یک طرفه‌ای تنگ، بی‌صدا حرکت کند. حتی گزینش‌ها نیز دوباره فعال شدند و با ستاره‌دار ‏کردن دانشجویان، حق تحصیل را از برخی دانشجویان سلب نمودند.‏

این برخوردها نسبتاً بی سر و صدا و نرم صورت می‌گرفت تا واقعه 22 اسفند 84 دانشگاه شریف پیش آمد. ‏علیرغم انتظار دولتیان و شاید حتی فعالین سیاسی- دانشجویی، دانشجویان شریفی که به آرام بودن شهره‌اند ‏واکنشی گسترده نسبت به آنچه تدفین پیکر شهدای گمنام در دانشگاه نام داشت نشان دادند. این واکنش در برابر ‏کسانی که حرمت شهدا را نیز وسیله‌ای جهت اجرای منویات خود علیرغم مخالفت اکثریت دانشجویان (طبق ‏نظرسنجی) قرار داده بودند در پی داشت که در نهایت به تدفین شهیدان همراه با ضرب و شتم دانشجویان منجر ‏شد. بازتاب وسیع ضرب و شتم دانشجویان و اجرای مصرانه منویات، حتی به قیمت هتک حرمت شهدا باعث شد ‏ستاد تدفین شهدا بنا به اعلامیه‌ای خبر از توقف طرح تدفین شهدا در دانشگاه‌ها بدهد. این اولین شکست بزرگ ‏دولتیان در دانشگاه بود که عقب نشینی واضحی را نیز در پی داشت. تجمعات گسترده اعتراضی بهار 85 در ‏دانشگاه‌های تهران و پلی‌تکنیک که در فضای ایجاد شده به دنبال شکست پیشین دولتیان اتفاق افتاد تحرک و پویایی ‏را به دانشگاه بازگرداند. مهر و آبان 85 در مقاومتی آرام سپری شد تا به تجمع گسترده 16 آذر در دانشگاه ‏تهران با دعوت علنی از سوی دفتر تحکیم وحدت رسید. برگزاری این تجمع در فضای بسته و امنیتی دانشگاه با ‏اعلام رسمی و شرکت گروههای مختلف دانشجویی زنده بودن دانشگاه را بر همگان روشن کرد. این نیز شکست ‏بزرگ دیگری برای محدود کننده‌های فضای دانشگاه بود. ‏

این شکستها باعث شد تا احمدی‌نژاد به دانشگاه پلی تکنیک رود و با برگزاری مراسم روز دانشجو در قلب جنبش ‏دانشجویی اقتدار خود را نشان دهد. تجمع بسیار گسترده اعتراضی دانشجویان این دانشگاه روز قبل از مراسم ‏نیز مانع از حضور احمدی‌نژاد در پلی‌تکنیک نشد. 20 آذر 85 احمدی‌نژاد در پلی تکنیک حضور یافت اما نه ‏صرفاً در جمع دانشجویان پلی‌تکنیک که پیش از او دانشجویان خاصی از برخی دانشگاهها (به طور برنامه‌ریزی ‏شده و با اتوبوس‌هایی) در سالن سخنرانی حاضر بودند و خیل عظیم دانشجویان پلی‌تکنیک بیرون سالن معترض! ‏عزم کم نظیر دانشجویان پلی‌تکنیک باعث شد عده‌ای از معترضین بتوانند به سالن راه یابند و با اعتراض خود ‏نمایش تبلیغاتی اقتدار دولت در دانشگاه را به صحنه شکست دولت در دانشگاه بدل سازند. این حضور رئیس ‏دولت نه تنها نتوانست التیامی بر زخم شکست‌های پیشین باشد بلکه خود دردی بی‌درمان شد.‏

دولت احمدی‌نژاد که دولتی کم‌نظیر در توجه به هواداران خود (افرادی خاص) است ناخشنودی و یأس هواداران ‏را که این دولت آمال و آرزویشان بود واضح می‌دید. به علاوه این واقعه اوج مخالفت‌های داخلی را با رئیس ‏دولت اقلیت ایران (تنها رئیس دولت ایران که نتوانست در دور اول اکثریت آرای مردم را کسب کند و در دور ‏دوم در برابر رقیب نه چندان خوشنام خود به ناچاری از سوی عده‌ای از مردم برگزیده شد) در فضای بین‌المللی ‏به تصویر کشید. پس از این واقعه برخورد با دانشگاه وارد فاز دیگری شد که دیگر نرم نبود. علاوه بر شدت ‏گرفتن برخوردها به شیوه پیشین، برخوردهای سخت دیگری نیز آغاز شد.‏

در پی تجمع صنفی اردیبهشت ماه دانشجویان دانشگاه مازندران 15 نفر از دانشجویان معترض بازداشت شدند. ‏واکنشهای گسترده به این بازداشتها از سوی دانشجویان دیگر دانشگاه‌ها و بازتاب این اعتراضات باعث شد ‏برخورد جدی با بازداشت‌شدگان صورت نگیرد و پس از روزهایی آزاد شوند. پس از این ماجرا تجمع اعتراضی ‏صنفی خودجوش دانشگاه شیراز نیز نشان داد که نارضایتی دانشجویان جدی است و این نارضایتی صرفاً ‏سیاسی نیست و تنها برخورد با فعالین شاخص دانشجویی نمی تواند اعتراضات را خاموش کند.‏

در تمام اعتراضات، هوشیاری، و پختگی دانشجویان و ایفای نقش دفتر تحکیم وحدت به عنوان حلقه ارتباطی ‏دانشگاه‌های مختلف و بازتاب خبری اعتراضات، نقش بسزایی در نتیجه داشت. همین هوشیاری و پختگی میان ‏اعتراضات پلی‌تکنیک نیز هویدا بود؛ دانشجویان پلی‌تکنیک در اعتراض به رویه اعمال شده در دانشگاه با چند ‏روز تجمع و تحسن کاملاً آرام و مدنی آماده برگزاری آرام و باشکوه انتخابات انجمن اسلامی خود و به رسمیت ‏قانونی شناختن این انجمن از سوی دولتیان دانشگاه بودند. انجمنی که سال گذشته با وجود شرکت 2800 ‏دانشجوی پلی‌تکنیک در انتخاباتش غیرقانونی اعلام و ساختمانش شبانه تخریب شده بود. حربه برپا کردن انجمن ‏موازی نیز با مقاومت و هوشیاری خاص دانشجویان پلی‌تکنیک ناکام مانده بود. در این شرایط و در حالی که همه ‏چیز به سوی برگزاری باشکوه انتخابات انجمن اسلامی پیش می‌رفت به ناگاه واقعه‌ای عجیب اتفاق افتاد. ‏دانشجویان متوجه شدند که عده‌ای خاص در ساختمان ریاست دانشگاه تجمع کرده‌اند. پس از مدتی معلوم شد ‏چهار نشریه نزدیک به انجمن اسلامی دانشجویان که 3 تن از مدیران مسئول این نشریات کاندیدای انتخاب آتی ‏انجمن نیز بودند با مطالبی موهن به تعداد محدودی در دانشگاه پلی‌تکنیک و حتی در برخی دانشگاههای دیگر نیز ‏توزیع شده است.‏

انکار انتشار چنان مطالبی از سوی مدیران مسئول این نشریات و درخواست توقیف و جمع آوری آنها نیز اثری ‏نداشت بلکه فردای روز انتشار نشریات، این مطالب در دانشگاه پلی‌تکنیک و حتی برخی دانشگاههای دیگر به ‏طور وسیعی توسط مخالفین دانشجویان معترض، منتشر گشت. در شرایطی که می‌رفت تا دولتیان شکست ‏دیگری را در دانشگاه متحمل شوند و انجمن اسلامی منتخب و مقبول دانشجویان پلی‌تکنیک تثبیت و تقویت شود ‏این واقعه شرایط را تغییر داد. پارچه‌های سیاه از صندوقچه‌ها بیرون آمد و بر در و دیوار دانشگاه‌ها آویزان ‏گشت و عده‌ای خاص (که عمدتاً بسیجی بودند) از تمام دانشگاه‌ها مقابل دانشگاه پلی‌تکنیک تجمع کرده و خواستار ‏برخورد با عاملان انتشار این نشریات شدند و انگشت اتهام را سوی دانشجویان معترض پلی‌تکنیک نشانه رفتند.‏

محکوم نمودن این مطالب و نیز جعلی خواندن این نشریات و توطئه دانستن این عمل توسط بخشهای مختلف ‏جنبش دانشجویی و انجمن‌های اسلامی دانشگاههای مختلف، تحول خواهان و برخی اصلاح‌طلبان و نیز انعکاس ‏فریاد اعتراض و انکار مدیران مسئول این نشریات باعث شد غوغای نخستین که انگشت اتهام را سوی ‏دانشجویان معترض نشانه رفته بود چندان نتواند پیراهن علم کند و قوه قضائیه خبر از دستگیری عده‌ای غیر ‏دانشجو داد. مدتی گذشت و بناگاه مدیران مسئول که نشریات را بارها جعلی خوانده بودند و مطالبش را محکوم ‏کرده بودند بازداشت شدند. به دنبال بازداشت مدیران مسئول نشریات، چند تن از افراد شاخص و برجسته انجمن ‏اسلامی پلی‌تکنیک نیز بازداشت شدند و از سوی مسئولان پرونده اعلام شد: “انتشار توسط خود دانشجویان بوده ‏است ولی دانشجویان هنوز انکار می‌کنند”! با منتسب کردن یکی از افراد برجسته انجمن پلی‌تکنیک به حلقه ‏مفقوده پرونده، بلافاصله پس از بازداشت، جهت سیر پرونده مشخص شد. بیش از دو ماه از بازداشت دانشجویان ‏گذشته بود و هنوز دانشجویان در سلولهای انفرادی نگهداری می شدند. اعتراضات به بازداشت دانشجویان و ‏نامه‌نگاری و مذاکرات با برخی مسئولان نیز نتیجه ای نداده بود. در این شرایط اتفاق جدیدی رخ داد؛ اعضای ‏شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سحرگاه 18 تیرماه در اعتراض به ادامه بازداشت دانشجویان مقابل ‏دانشگاه پلی‌تکنیک تحصن آرامی را آغاز نمودند. این تحصن آرام 6 نفره که در همان آغاز، بازتاب خبری یافته ‏بود با بازداشت متحصنین توسط ماموران امنیتی مواجه گشت و سپس در همان روز حمله به دفتر ادوار تحکیم ‏وحدت و بازداشت دانشجویانی دیگر نیز رخ داد. سیاستهای دولت در قبال دانشگاه باز هم فاجعه آفریده بود و ‏شکست دیگری را متوجه دولتیان کرده بود. 18 تیرماه که چند سال بود بی سر و صدایی قابل اعتنا می گذشت ‏بار دیگر خبرساز شده و در کانون توجه قرار گرفته بود. بازتاب گسترده این بازداشت‌ها و اعتراضات بدان از ‏سویی و یادآوری واقعه 18 تیرماه به واسطه این ماجرا از دیگر سو باعث شد پس از 1 ماه جز 3 دانشجوی ‏پلی‌تکنیک سایر دانشجویان از بند آزاد شوند.‏

در شرایطی چنین، احمدی نژاد در جمع دانشجویان دانشگاه کلمبیا حضور یافت. اهانت رئیس دانشگاه کلمبیا به ‏او این امکان را داد که نمایش تحمل مخالف را در برابر سئوالات اعتراضی دانشجویان کلمبیا بهتر اجرا کند. ‏رویه و سخنان پیشین رئیس دولت نشان می‌دهد که وی اهمیت چندانی به مخالفتهای جهانی نمی‌دهد و بیشتر در ‏پی حفظ هواداران داخلی خود است، وگرنه برای نمونه مکرراً بر افسانه خواندن واقعه هولوکاست تاکید نمی‌کرد. ‏واضح بود که پاسخ ندادن درست و واضح به سئوالات دانشجویان کلمبیا و مطرح کردن ادعاهایی چند، ‏نمی‌توانست موقعیت یا وجهه‌ای برای وی در صحنه بین‌المللی به ارمغان آورد اما با انعکاس گزینشی و غیر ‏شفاف این برنامه توسط رسانه‌های داخلی می‌توانست نمایش تحمل مخالف، آزاد اندیشی، حضور و سخنانی ‏شجاعانه از رئیس دولت را در داخل و به خصوص در جمع هواداران، به تصویر بکشد. به خصوص که اهانت ‏رئیس دانشگاه کلمبیا به وی باعث شده بود جناح منتقدش در حاکمیت نیز در حمایتش به صحنه آید. برای نمونه ‏حتی علیرغم برخی عقب‌نشینی‌ها از مواضع پیشین در سخنانش (از جمله در قبال اسرائیل)، تبلیغات داخلی ‏حاکی از بیان شجاعانه مواضع انقلابی بود. اینگونه تبلیغات جهت تهییج هواداران و آماده کردنشان برای حمایت ‏جان برکفانه از کسی که شجاعانه و مظلومانه در برابر سلطه طلبان دنیا! قرار گرفته به خصوص در شرایطی ‏که شعارهای محرومیت زدایی و عدالت‌گستری در اثر ناتوانی رنگ باخته است می‌تواند بسیارمفید واقع شود. ‏حضور در دانشگاه تهران می توانست این پرونده را تکمیل کند و اقتدار دولت در دانشگاه ونیز آزادی در ‏دانشگاه را به نمایش بگذارد. با هزینه‌های تحمیل شده به دانشگاه به نظر می‌رسید این نمایش با سرعت عمل ‏بتواند به روی صحنه رود. خیلی کم سر و صدا یکی دو روز قبل از برنامه، اعلام شد رئیس دولت قرار است به ‏دانشگاه تهران برود. اما به ناگاه نامه‌ای سرگشاده از تحکیم وحدت که ادعاهای بیان شده در دانشگاه کلمبیا را به ‏چالش می‌کشید و درخواست حضور تنها یک نماینده جهت سؤال از احمدی نژاد را داشت، همه چیز را بر هم زد. ‏سرعت عمل در واکنش دفتر تحکیم وحدت باعث شد تنها چند ساعت پس از انتشار نامه به دلایل اعلام نشده، این ‏سخنرانی لغو شود. این شکست سریع باعث شد هفته بعد رئیس دولت قصد سخنرانی در دانشگاه تهران را البته ‏این بار با فراهم آوردن شرایط جدید و تدابیر شدید امنیتی عملی کند.‏

نامه سرگشاده دوم و مطرح کردن 20 سؤال در زمینه‌های مختلف که شعارهای پیشین دولت در محرومیت ‏زدایی، مقابله با فساد و آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم را نیز علاوه بر مطالبات پیشین دانشجویی دربرداشت ‏و اصرار بر درخواست حضور حتی یک نماینده جهت سؤال از رئیس دولت، شکست دیگری را برای وی در ‏عرصه داخلی این بار هم در دانشگاه رقم زد و پروژه دانشگاه کلمبیا به سرانجام نرسید. از سوی دیگر نادرست ‏بودن ادعاهای مطرح شده را نیز آشکار ساخت. به دنبال این شکست شاید لااقل انتظار می رفت با پیش گرفتن ‏رویه‌ای مشابه سال گذشته پلی تکنیک از سوی دانشجویان، این بار با تدابیر شدید امنیتی اتخاذ شده، برخورد ‏سنگین با دانشجویان به عنوان تعدادی انگشت شمار دل سپرده بیگانه و هوچی صورت گیرد تا لااقل با نشان ‏دادن اقتدار دولت و مظلوم‌نمایی دوباره دلی از هواداران به دست آید، شکست پیشین به فراموشی سپرده شود و ‏دانشجویان معترض در کنار رئیس دانشگاه صهیونیستی بیگانه معرفی ‌شوند. اما این بار نیز هوشیاری ‏دانشجویان مانع از پیروزی شد. چرا که دانشجویان نه با انفعال و عدم اعتراض صحنه را برای برپایی نمایش ‏بازگذاردند و نه دست به عملی تند زدند که امکان برخورد جدی فراهم آید. بازتاب این برنامه و نیز واکنش ‏دانشجویان در رسانه‌های حامی دولت به خصوص سرمقاله کیهان دو روز بعد از برنامه به قلم حسین ‏شریعتمداری نشان می‌دهد تمام کلمات برای بازتاب واقعه‌ای آماده بود که امکان تحقق نیافت. حال دانشجویان تنها ‏برهم زنندگان بازی و دانشگاه تنها عرصه شکست دیده می‌شود.‏

رویه های اتخاذ شده پیشین در قبال دانشگاه نتیجه کافی نداشته است چرا که هنوز دانشگاه زنده است و حاضر ‏در برهم زدن بازی! حال باید هجمه‌ای همه جانبه و شدید به دانشگاه وارد شود و همزمان، با دیگر فعالان احیاناً ‏حامی نیز برخورد شود؛ چرا که برخورد موردی، ناهمزمان و منفرد با دانشگاه نتیجه نمی‌دهد. بازداشت ‏عمادالدین باقی به عنوان فعال مؤثر حقوق بشر و هادی قابل به عنوان اصلاح‌طلب نامعامله‌گر به همراه احکام ‏سنگین سه دانشجوی در بند پلی‌تکنیک مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری نشان از شرایط جدیدی ‏می‌دهد. به خصوص که محاکمه بی صدا و فوری قابل، اجرای بی‌درنگ احکام سه دانشجویان در بند و انتخاب ‏باقی (به عنوان فردی تأثیرگذار) بی‌توجه به بازتابی که در این شرایط کشور بازداشت چهره‌ای شناخته شده چون ‏او در عرصه بین‌المللی در پی خواهد داشت، کم نظیر است.‏

آیا این بار نیز عرصه داخلی، صحنه شکست خواهد بود؟