گروگان سابق به دنبال شکایت از ایران

نویسنده

» مقاله نیویورک تایمز در باره پرونده بری روزن

کلاید هابرمن

عشق بری روزن به ایران از 1967 شروع شد؛ زمانی که از شهر خود بروکلین برای سفری ماجراجویانه به عنوان نیروهای پاسدار صلح به یک ماموریت دو ساله رفت. او به آموزش انگلیسی و آموختن زبان فارسی مشغول شد. او می گفت: “ایران، ازبسیاری جهات خانه دوم من است.”

ده سال بعد، آن خانه به دشمن بدل شد.

 آقای روزن بار دیگر به تهران رفت؛  این بار به عنوان وابسته مطبوعاتی  سفارت ایالات متحده آمریکا. در 4 نوامبر 1979 ، او یکی از 52 آمریکایی بود که به مدت 444 روزتوسط جنگجویان خشمگینی که پس ازرفتن شاه مخلوع ایران  برای درمان پزشکی به سفارت آمریکا راه داده شده بودند، زندانی شد. 

 برخی از گروگان های آمریکایی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. برخی نیز به محل اعدام های ساختگی برده شدند. آقای روزن می گوید: “ما اولین قربانیان تروریسم مدرن دولتی بودیم.”

بحران در ژانویه 1981 به پایان رسید؛ درست در لحظه ای که جیمی کارتر در حال واگذاری کاخ سفید به  رونالد ریگان رئیس مجهور جدید آمریکا بود. دقایقی پس از آنکه آقای ریگان سوگند یاد کرد، ایران  اسیران را آزاد کرد. آنها پس از چند روز به وطن باز گشتند و در آغوش خانواده و ملت خود، که آنها نیز احساس می کردند به گروگان گرفته شده بودند، قرار گرفتند.

آن خاطرات دور، اکنون با خیزش مردم مصر و این سئوال که آیا آنها نیز به برقراری رژیمی مشابه انقلاب اسلامی ایران، که شاه را بیرون راند و دیکتاتوری دینی را جایگزین آن کرد، خواهند پرداخت یا نه، دوباره زنده شده است.   

ضمنا کاریکی از گروگان های سابق در اینجا ناتمام مانده است. چهل نفر از آن 52 نفر زنده هستند. آنها سالها برای گرفتن حق خود در قالب پرداخت غرامت از سوی ایران  تلاش کرده اند. اما طرح دعوا از سوی آنها در دادگاه های آمریکا تا کنون راه به جایی نبرده است.

مانع اصلی در این مسیر توافقی است که میان ایالات متحده  و  ایران  معروف به قرارداد الجزایر، یک روز قبل از آزادی گروگان ها به امضا رسید. ایران در ازای آزادی گروگان ها،  واشنگتن را متعهد کرد که دارایی های ایران را که پس از  گروگان گیری ضبط شده بود آزاد کند و ضمنا ایران را از هرگونه شکایت حقوقی در زمینه گروگانگیری مصون بدارد.

 در دوره ریاست شش رئیس جمهورآمریکا، چه جمهوری خواه و چه دموکرات، موضع دولت آمریکا این بوده است که قرارداد یاد شده لازم الاجراست و نمی تواند توسط مصوبات کنگره در زمینه برخورد با دولت های حامی تروریسم تغییر کند.  دادگاه های فدرال نیزتا کنون  طرف دولت را گرفته اند، هر چند قرار است قضات واشنگتن  در سال جاری به این مساله رسیدگی کنند.

 قرارداد الجزایر در  واقع با گذاشتن تفنگ بر روی شقیقه های  آمریکا  از طرق مساله گروگان ها به امضا رسیده است. تاماس لانکفورد، وکیلی از ویرجینیا می گوید: “از اعلامیه های آن  زمان به روشنی واضح است که ایرانیان گفته اند که آنها را محاکمه، محکوم و اعدام خواهند کرد.” به نظر او این توافقنامه نوعی “باجگیری است.”

 حدود 150 آمریکایی اکنون بخشی ازاین طرح دعوا علیه ایران در دادگاه  های آمریکا هستند که شامل گروگان های بازمانده، وراث آنهایی که فوت کردند و برخی از بستگان آنهاست. آنها در مجموع درخواست غرامتی معادل 6.6 میلیارد دلار کرده اند ولی هیچ کس فکر نمی کند این رقم معقولی باشد.  هدف واقعی بسیاری از افراد، ازجمله آقای لانکفورد  اتخاذ موضعی محکم علیه تروریسم دولتی است، و منظور آن است که “هزینه این کار را آنقدر بالا ببرند که دولت ها از فکر انجام آن خودداری کنند.“ 

نظرآقای روزن هم همین است. او گفت: “ایرانی ها باید بدانند که نمی توانند از این کار ها انجام دهند و قوانین بین المللی را زیر پا بگذارند و وارد سفارت خانه شوند و مردم را گروگان بگیرند. آنها واقعا از بحران گروگانگیری درسی نیاموختند.”

او با این مساله که دولت و دادگاه های آمریکا از طرح دعوا علیه ایران سرباز می زنند به شدت مخالف است.  او گفت: “گویی دولت ایران و دولت آمریکا در این موضوع با هم همکاری دارند.”

 چند هفته پیش، در سی امین سالگرد  آزادی گروگان ها حدود 20 گروگان بازمانده مراسمی را در وست پوینت، جایی که آنها پس از بازگشت به خاک آمریکا اولین بار در آنجا فرود آمدند، برگزار کردند.  آقای روزن می گوید این مراسم شادی بود، اما در عین حال نوعی “ناامیدی نیز در مورد عدم امکان طرح دعوا در دادگاه” نیز وجود داشت.

 بدیهی است که هیچ یک از آنها در حال جوانتر شدن نیستند. آقای روزن 66 سال دارد و پدربزرگ چهار نوه است. پس از  ایران، او  به یک زندگی نسبتا آرام پناه برد. این روزها، او مسئول روابط عمومی و خارجی در کالج منهتن است.

 اما روح او برای ماجراجویی نمرده است. هشت سال پیش، او را به  افغانستان رفت؛ او همراه یک تیم بین المللی بود که هدفش بازسازی نظام آموزشی آن کشوراست. زبان اصلی مردم آنجا دری است که رابطه نزدیکی با زبان فارسی دارد.  او گفت: “از قضا آنها اینجا مرا مرد ایرانی صدا می کنند!”

 

منبع: نیویورک تایمز- 11 فوریه