ما را انتخابات نکنید

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

روز به روز داریم پیشرفت می کنیم. قبلا به جای ما رای می دادند، حالا بی خبر کاندیدمان می کنند. امروز یک لیست منتشر شده از نامزدهای اصلاح طلبان برای تهران. البته لیست خوبی است و به نظرم اگر بنا باشد در یک انتخابات آزاد بخواهیم شرکت بکنیم، همین لیست را با نود درصد تغییر می توان استفاده کرد، ولی حداقل یک خبری به خود نامزدها بدهید که برای ثبت نام آمادگی داشته باشند، یک دفعه نرفته باشند شمال، یا وسط سرمای زمستان ماشین شان توی کوه گیر نکند. بالاخره اتفاق است، می افتد دیگر! یکی از نامزدها ضمن تشکر از اینکه نامش در لیست آمده، درخواست کرد “ حالا که نامزدمان کردید، ولی محض رضای خدا به جای ما رای ندهید.” من فکر کنم آخر کار سرمان را کلاه می گذارند و اصلاح طلبان را نامزد می کنند و به جای آنها ستاد تبلیغاتی تشکیل می دهند و رای هم به جای شان می دهند و یک دفعه دیدی شوخی شوخی انتخاب شان هم کردند. آن وقت می خواهیم چه کنیم؟ البته فعلا که همه اصلاح طلبان گفته اند که طبق شرایط خاتمی در انتخابات حاضرند شرکت کنند. به نظر من حکومت حاضر است همه آن شرایط را یک به یک اجرا کند، ولی اعلام نمی کند که شرطی را می پذیرد. امیرارجمند سخنگوی موسوی گفته است که “ انتخابات آزاد را گدایی نخواهیم کرد.” خیال می کند دست خودش است. یک دفعه می ریزند سرت و قبل از اینکه خودت بفهمی پرت ات می کنند توی مجلس، درش را هم قفل می کنند نتوانی بروی بیرون. دلت خوش است! فکر کردی هر چیزی تو بخواهی می شود؟ اصولا صنعت انتخابات دارد پیشرفت عجیبی می کند، در کره شمالی دیروز انتخابات برگزار کردند، البته نمی دانم دیروز است یا ده سال قبل، چون در داخل کره کسی خبر ندارد که چه اتفاقی چه زمانی رخ می دهد. فقط کشف جالبی که کره ای ها کردند، این بود که اسامی منتخبین را هم روی برگه انتخابات چاپ کردند. این جوری در تبلیغات و شمارش آرا هم صرفه جویی می شود. یک کار جدیدی هم که صورت گرفته این است که صد درصد مردم به نامزدهای مورد نظر رای دادند. صدام حسین و حسنی مبارک  تا 99 درصد جلو آمده بودند، کره ای ها رکورد زدند و تمام. آن وقت بگوئید ما نمی خواهیم پیشرفت کنیم. ببینید دنیا به کجا رسیده، یاد بگیرید!

 

وایتکس ها دوباره برمی گردند

 

هر وقت این پیشانی نقدی را می بینم، بوی کباب احساس می کنم، فکر کنم می خواهد بپرد وسط تنور انتخابات. پنج سال قبل طرف می خواست اسرائیل را از صحنه روزگار محو کند، حالا کم کم دارد یکی یکی معاونان و مشاورانش از اتاقش محو می شوند، حالا یکی دیگر وارد صحنه شده و وایتکس به دست، چفیه به گردن، هی نقشه را نگاه می کند ببیند باید کدام طرفش را پاک کند. یک جوری حرف می زنند، آدم توهم می زند که نکند می توانند کاری بکنند و نمی کنند. سردار نقدی گفت “ برای تامین امنیت کشور چاره ای جز محو کردن رژیم صهیونیستی نداریم.” البته فعلا که نظام مالیاتی کشور لنگ در هواست و هر کسی هر چه می خواهد می گوید، ولی فرض کنیم کسی باشد و سووال کند و انتظار جوابی هم داشته باشد. مثلا همین که یک سال قبل بنده خدا مسعود علیمحمدی که تا همان دو هفته قبل از ترورش به نفع جنبش سبز سخنرانی کرده بود، در تهران کشته شد. وزارت اطلاعات هم فهمید که این ماجرا توسط اسرائیل انجام گرفته. یک سال بعد هم که یک استاد دیگر فیزیک کشته شد و خوشبختانه فریدون عباسی زنده ماند. دو روز قبل هم یک استاد یا شاگرد  فیزیک کشته شد. کسی نیست از برادرانی که یک فیلمساز را که قصد دارد بعدا یک فیلم در دفاع از جنبش سبز بسازد، قبل از هرگونه تصمیم گیری دستگیر و زندانی می کنند، سووال کند، شما که اینقدر خوب دستگیر می کنید و جاسوس را یک ساعت بعد از جاسوسی می گیرید، مگر نمی دانید استادان فیزیک هسته ای را ترور می کنند؟ مگر این استادان برای شما نقش حیاتی ندارند؟ مگر همه این استادان در تهران نیستند؟ مگر تا روز دستگیری رهبران اپوزیسیون یعنی آقای موسوی و کروبی برای آنها محافظ نگذاشتید؟ چطور نمی توانید از ده تا استاد فیزیک که هر کدام شان فارغ از برنامه فعلی شان برای این کشور ارزش استراتژیک دارند، حفاظت کنید؟ البته من مطمئنم که آقای نقدی براحتی می تواند اسرائیل را از روی نقشه حذف کند. کاری که ندارد. نقشه را می گیری، پاره می کنی. نه فقط حذف می شود، بلکه جر می خورد. حالا استادان فیزیک هیچ، مگر نه اینکه تجاوز دسته جمعی به زنان در جاهای مختلف کشور توطئه صهیونیست های یافت آباد و خاک سفید و خمینی شهر بود؟ مگر نه اینکه مرحوم داداشی را عوامل موساد کشتند؟ مگر نه اینکه عوامل موساد هر روز در خیابان های تهران قمه کشی می کنند و شبها پارتی راه می اندازند؟ شما که مراسم دعای کمیل را هفتاد تا هفتاد تا دستگیر می کنید، لازم نیست تل آویو را نابود کنید، همین خاک سفید و مفت آباد و یافت آباد را کنترل کنید. ما به همه می گوئیم شما اسرائیل را نابود کردید.

 

طرح حذف دو صفر از سن جنتی

 

البته این هم طرح مفیدی است، ممکن است دو تا صفر از جلوی سن جنتی حذف کنند، یک چیزی شبیه نود سالگی الویس پریسلی بشود. ولی از اینها گذشته نمی دانم چه چیزی اتفاق افتاده که اعضای شورای نگهبان یا سخنگویش یا نماینده های مجلس این روزها از هر چیزی حرف می زنند، نصف اش درباره این است که شورای نگهبان اشتباهات گذشته را دیگر تکرار نخواهد کرد. امروز جنتی هشت تا جمله گفت که در آن چهار بار به اشتباهات قبلی شورای نگهبان اشاره شده بود. البته وقتی جنتی می گوید قبلا، آدم نمی فهمد منظورش دو روز قبل است، دو سال قبل است، بیست سال قبل است، دو قرن قبل است یا دوهزار سال قبل.

 

یک بستر و یک کابوس

 

این روزنامه ها و وب سایت های عزیز دولتی هم مثل رولپلاک وقتی گیر می کنند، یا گیر می دهند، واقعا تا دسته گیر می دهند. گیر داده به موسوی لاری در مورد انتخابات. البته طبیعی است که خبرنگار سووال می کند، ولی معمولا مهم این است که چه جوابی می شنود.

 

موسوی لاری در گفت‌وگو با خبرنگار فارس و در پاسخ به این سؤال که آیا اصلاح‌طلبان قصد حضور در انتخابات آینده را دارند، اظهار داشت: باید منتظر شرایط بود.
خبرنگار فارس: آیا اصلاح طلبان شرایط خاصی دارند؟
موسوی لاری: منظور بنده شرایط انتخابات است.
خبرنگار فارس: آیا اصولا اصلاح طلبان حق دارند برای نظام شرط تعیین کنند و اگر شرط تعیین کنند، همین الآن پدرشان را درمی آوریم، پس شرطی ندارند، درست است؟
موسوی لاری: انتخابات خودش شرایطی دارد؛ چه اصلاح‌طلبان بگویند و چه نگویند.

خبرنگار فارس: پس شما معتقدید که آقای خاتمی غلط کرده و دیگر از این حرف ها نخواهد زد و شما و کلیه خانواده از وی اعلام برائت نموده و اعدام باید گردد، آیا صحیح است؟

موسوی لاری: اگر لازم باشد هر کس لازم بداند در انتخابات شرکت می کند یا نمی کند.

خبرنگار فارس: پس می توان نتیجه گرفت که شما و سایر اصلاح طلبان از جمله آقای عسگراولادی و اصولگرایان و حزب الله لبنان با اظهارات خاتمی مخالفند؟

موسوی لاری: پام درد گرفت، پاتو از روی پام بردار.

خبرنگار فارس: پس شما قطعا در انتخابات شرکت کرده و مشت محکمی به دهان خاتمی و یاوه گویان خواهید زد؟

موسوی لاری: آقا! این قدر میکروفونت رو تو چشمم نکن، بکش عقب، اگر شرایط انتخابات محقق باشد، شرکت خواهیم کرد.
خبرنگار فارس: بطور مشخص بگوئید شروط خاتمی را چرا نادرست می دانید و اصولا به چه دلیل معتقدید ایشان هیچ حقی ندارد و اصلا برای چی شرط تعیین کرده، صحیح است؟

موسوی لاری: خاتمی گفته که برای برگزاری انتخابات چه بستری لازم است. ضمنا اینقدر خودتو به من نچسبون و آب دهن تو نپاش تو صورتم.
خبرنگار فارس: پس شما بیشتر معتقدید که باید بستر انتخابات آماده باشد و بستر برای این است که اگر اصلاح طلبان خواب شان آمد بخوابند و هیچ شرطی هیچ کس برای نظام نگذاشته وگرنه همین قمه رو می کنم تو شکمت، آیا قبول دارید؟

موسوی لاری: بنده این مسائل را شرط‌گذاری برای نظام نمی‌دانم، بلکه ایشان شرایطی را مطرح کرده که باید حاصل شود، وگرنه خبری نیست.

خبرنگار فارس، در حالی که میکروفون را تا وسط معده موسوی لاری فرو کرده است: خیلی ممنون از اینکه سعی می کنم هر چیزی دوست دارم بنویسم.

 

دیکتاتور معتدل

 

دوباره شر راه افتاد. یک جمله نوشتم که “ خامنه ای قبل از اینکه دیکتاتور بشود معتدل ترین فرد در میان کسانی بود که ممکن بود، رهبر بشوند.” کیهان همین را تغییر داد و نوشت “ ابراهیم نبوی نوشته خامنه ای معتدل ترین فرد در میان نیروهای سیاسی کشور است.” جمله ای که من نوشتم معقول به نظرم می رسد، جمله کیهان هم طبیعی است. کیهان اصولا واقعیت را آن طور می نویسد که دوست دارد. اما آنچه غیرطبیعی بود، این بود که جنجالی راه افتاد که نگو و نپرس، ده مقاله در این مورد نوشته شد، کلی عبارات مخالف و منتقدانه در این مورد بیان شد و خیلی چیزهای دیگر. اما اینها مهم نبود. مهم این بود که روزنامه کیهان جشنی به پا کرده بود که فلانی گفته است که خامنه ای قبلا معتدل بود. ببین نامبروان دچار چه مکافاتی است که افتخار کیهان این می شود که نویسنده معمولی گفته است این رهبر از شکم مادرش دیکتاتور به دنیا نیامده است. این هم از داستان ما. جالب این است که بخش اعظم کسانی که در بالاترین به من بدوبیراه گفته بودند، بعد از سی تا فحش و بیست تا تهمت، رفتند و اصل مقاله را خواندند و بعدا چند تایی شان عذرخواستند که ما مقاله اصلی را نخوانده بودیم، بعضی هم اصلا نه عذرخواهی بلدند نه قبل از پرتاب نارنجک عادت دارند بخوانند و بشنوند. البته من از کیهان تشکر می کنم که باعث می شود خیلی از کسانی که همینجوری مخالف چیزی هستند، بروند همه مطالب آدم را بخوانند. دستت درد نکند آقای شریعتمداری. الهی دستت به همان “ زری” برسد که دست حسن آقا بهش رسید. راستی قبلا می خواستم یک چیزهایی راجع به نویسندگان پیرو ولایت بخصوص در کیهان بنویسم، باید یک فال بگیرم، ببینم اگر خوب آمد شروع کنم.