۱- فکر میکنم رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی پیام خاصی داشته است: فکر پیروزی در انتخابات با ایجاد یک شور و موج اجتماعی توسط کاندیدایی که بتواند نماد مخالفت با وضع موجود باشد را از سر بیرون کنید. قرار نیست حماسه سیاسی شکل بگیرد که در آن پیروز انتخابات فردی همدل با معترضان و ناراضیان باشد. شاید این دیدگاه بدبینانه باشد اما شواهد برای تردید درباره سلامت انتخابات، بیش از شواهدی است که خلاف آنرا نشان دهد.
با این وجود اتفاق قابل تقدیری در این دوره انتخابات رخ داد و آن ائتلاف نامزدهای میانه رو ـ با از خودگذشتگی دکتر عارف ـ بود. معرفی نامزد ائتلافی اصلاح طلبان، موج امیدی برای پیروزی در میان بخشی از مردم ایجاد کرده است. با این وجود هنوز بخشی از ناراضیان ـ مانند صاحب این قلم ـ بدلیل تردید در سلامت انتخابات و زاویه داشتن با مواضع و دیدگاههای روشی و منشی نامزد ائتلاف، قانع نشده اند که به وی رای دهند.
۲- انتخابات فرصتی است که میتوان از آن برای اعتراض به وضع موجود استفاده کرد. در هفته های اخیر علیرغم سردی فضای عمومی، گردهمایی و حضور عمومی نامزدها، بستری برای طرح مطالبات و شعارهای سیاسی و مدنی فراهم کرد که در شرایط عادی امکان بروز نداشت. به همین دلیل فکر میکنم حضور اعتراضی در فضای عمومی و چشم در چشم شدن با حاکمیت بهتر از خانه نشینی است. در نتیجه با وجود اینکه قصد دادن “رای حمایتی” ندارم، میخواهم بر سر صندوق رای حاضر شوم و “رای اعتراضی” دهم.
معتقدم گاهی رای اعتراضی مفیدتر و فعالانه تر از رای ندادن است. البته با کسانیکه قصد دارند با “رای ندادن” اعتراض خود را نشان دهند همدل هستم و به انتخاب آنها احترام میگذارم. استدلال کسانی هم که امیدوارانه باور دارند با رای دادن به کاندیدای میانه رو میتوان از وخیم تر شدن شرایط جلوگیری کرد را درک میکنم و به انتخاب آنها نیز احترام میگذارم.
۳- دادن رای اعتراضی/باطله را عده ای از طرفداران «رای دادن» به تمسخر می گیرند. این افراد معمولا با تاریخ مبارزات مدنی در دنیا آشنایی کمی دارند. آنها کنش هایی را که با آن آشنایی نداشته باشند و برایشان بیگانه باشد، پس می زنند. پیش از انتخابات ۸۸ هم وقتی سخن از ضرورت شکل گیری جنبش مدنی ـ اعتراضی به میان می آمد، آنرا هم مسخره میکردند و میگفتند وظیفه شهروند فقط “رای دادن”است و نه به خیابان رفتن. بعد از حوادث سال ۸۸ بسیاری از آنها تبلور یک جنبش مدنی ـ اعتراضی را به چشم دیدند و به حضور در آن افتخار کردند. کسانیکه فقط با آرزوی پیروزی در انتخابات شرکت میکنند، حضور مدنی ـ اعتراضی در انتخابات را نمی توانند بپذیرند.
این درحالیست که طرفداران “رای دادن” باید از “رای اعتراضی” استقبال کنند چرا که حضور تعداد بیشتری از آرای باطله، مانع پیروزی نامزدهای رقیب میشود (اگر قرار باشد رای ها شمرده شود). در انتخابات پیش رو، با توجه به اینکه احتمال پیروزی نامزد ائتلاف اصلاح طلبان در دور اول ضعیف است، در نتیجه طرفداران رای دادن از هر کنشی که از شکست وی در دور اول جلوگیری می کند، باید استقبال کنند.
۴- دادن رای اعتراضی/باطله را عده ای از طرفداران “رای ندادن” هم به تمسخر می گیرند. آنها می گویند که هر شکلی از رای دادن در جمهوری اسلامی تایید نظام است و باعث مشروعیت بخشی به ساختار ناعادلانه می شود. من با این تعبیر موافق نیستم چرا که رای به خاتمی در سال ۷۶ و رای به موسوی و کروبی در سال ۸۸ (و حتی رای به روحانی در سال ۹۲) برای عده زیادی شکلی از رای اعتراضی بوده (است). با هیچ منطقی پذیرفتنی نیست که کسی نوشتن واژه “انتخابات آزاد” یا نوشتن نام زندانیان سیاسی بر روی برگه رای را به معنای تایید نظام بداند.
بعضی از طرفداران تحریم استدلال میکنند که رای باطله فقط میزان آرا را بالا میبرد. استدلال من این است که میزان آرا اگر با آرای اعتراضی/باطله بالا رود مطلوب است و تبلور یک کنش اعتراضی است. اگر رای ها قرار است شمرده شود و درست اعلام شود، میزان آرای اعتراضی/باطله پیام واضحی دارد. اما اگر رای ها قرار است شمرده نشود و هر چه میخواهد اعلام شود، دیگر رای دادن و ندادن و رای اعتراضی فرقی ندارد. به هر حال اگر قرار بر مهندسی انتخابات باشد، رای اعتراضی/ باطله ایجاد “مزاحمت مدنی” برای مهندسان انتخابات کرده و زحمت و هزینه آنها را بیشتر می سازد.
۵- رای باطله گزینه کسانیست که هم با دلایل طرفداران “رای ندادن” و هم با دلایل طرفداران “رای دادن” همدلی دارند و ترجیح میدهند به جای جدل سلبی با هر یک، کنشی ایجابی داشته باشند. دادن رای باطله ترکیبی است از “تحریم فعال” و “مشارکت اعتراضی”. اگر انتخابات از سلامت نسبی برخوردار باشد، افزایش آرای باطله باعث میشود که انتخابات دو مرحله ای شده و از شکست نامزد ائتلاف در دور اول جلوگیری شود. کسانیکه در دور اول انتخابات رای باطله میدهند، در دور دوم انتخابات نقش تعیین کننده ای خواهند داشت. اگر همانطور که اکثر نظرسنجی ها نشان میدهد، نامزد ائتلاف اصلاح طلبان به دور دوم راه یابد، شاید طرفداران رای اعتراضی به سلامت نسبی انتخابات اعتماد کرده و حاضر شوند در دور دوم رای حمایتی دهند.
۶- میخواهم در انتخابات پیش رو به کسی (کسانی) رای دهم که در یک انتخابات آزاد هم به او (آنها) رای خواهم داد. “نام بعضی نفرات روشنم میدارد” و میخواهم روز انتخابات بار دیگر از آنها یاد کنم. نام کسانیکه برای دفاع از حق مردم چهار سال است ایستادگی کرده اند و آزادی خودشان را به خاطر آزادی مردم از دست داده اند. این بار نمیخواهم فقط به یاد آنها “دیوار نویسی” مجازی کنم بلکه میخواهم بر روی برگه رای رسمی، نام آنهایی را بنویسم که جمهوری اسلامی میخواهد نامشان برده و دیده نشود: نام نسرین ستوده ها، نام مجید توکلی ها، نام احمد زیدآبادی ها، نام حصرشدگان و حبس شدگان.
رای اعتراضی هر نفر، حداقل توسط چهار نفر در هنگام خواندن رای ها دیده میشود (شمارندگان رای و ناظران). مهم نیست اگر برگزار کنندگان انتخابات این برگه ها را نخوانند و حتی آنها را از بین ببرند؛ من از برگه رای خود عکس خواهم انداخت و آنرا حفظ خواهم کرد. من رویایی دارم که روزی در یک انتخابات آزاد نام این افراد را روی برگه های رای گیری خواهم نوشت و این رویا را در مقابل چشم کسانی قرار میدهم که میخواهند رویای ما محقق نشود.