سواد یا بی‌سوادی؛ مساله این است

نویسنده
مریم کاشانی

» انتقاد از سکوت دانشگاهیان درباره توافق ژنو

حسن روحانی اواسط بهمن گذشته در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و پژوهشی گفت: “چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده کم‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند، اما بزرگان،‌ دانشگاهیان و اساتید ما سکوت می‌کنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بین‌المللی رخ می‌دهد،‌ اساتید نامه خصوصی به رئیس‌جمهور می‌نویسند؟ چرا فریاد نمی‌زنید؟ چرا وارد میدان نمی‌شوید؟ ما روحیه سقراط ‌وار می‌خواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو،‌ مذاکره کردند نیز از دانشگاه‌ها هستند و از اساتید دانشگاه‌های ما به حساب می‌آیند.” او اضافه کرد: “همین توافق ژنو، اولین گشایش برای دانشگاه و پول دانشجویان بود. چرا فقط یک عده معدود که از جای معدودی تغذیه می‌شوند، صبحت می‌کنند؟ البته نمی‌گوییم آنها حرف نزنند ولی فقط چرا آنها صحبت می‌کنند؟ چرا فقط یک عده کم سواد صحبت کنند و اساتید دانشمند و بزرگان دانشگاه ما خصوصی حرف می‌زنند؟”سخنان حسن روحانی اعتراض‌های گسترده‌ای را در میان مخالفان توافق ژنو برانگیخت که همچنان ادامه دارد.

 

سابقه بی سوادی

چند روز بعد، روزنامه اعتماد در گزارشی از اعتراض‌ها، در گزارشی با عنوان “چه کسی بی‌سواد است؟”، نوشت: “سابقه نسبت دادن «کم‌سوادی» به مخالفان ژنو مربوط به زمانی می‌شود که گروه ۱+۵ برای نخستین بار ایران را جهت استمرار فعالیت‌های هسته‌یی ملزم به رعایت قوانین ان.پی.تی (NPT) کرده بود و این در حالی بود که بعضی از مخالفان مذاکره با گروه ۱+۵ در اکثر مصاحبه‌ها و انتقادها، این قوانین را ‌ام‌پی‌تی (MPT) می‌خواندند و خود را مدافع منافع ملی و مردمی می‌دانستند.”

 چند روز پیش از آن حجت الاسلام محسن غرویان از شاگردان سابق آیت‌الله مصبح‌یزدی، طی گفتگویی با سایت انتخاب ضمن انتقاد شدید از افرادی که به خاطر توافق ژنو، پیام تسلیت می‌دهند، گفته بود: “این افراد اساساً فهم درک توافق ژنو را ندارند. اینها همان‌هایی هستند که فرق MPT را با NPT نمی‌دانند.”

ماجرای ام‌پی‌تی و ان‌پی‌تی مربوط به پائیز گذشته است. اواخر آبان ماه گروهی از نمایندگان طرحی دوفوریتی برای الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌ای تهیه کردند که جنجال‌برانگیز شد. یکی از سایت‌های نزدیک به دولت متن این طرح را که گویا توسط جواد کریمی‌قدوسی نماینده مشهد نوشته بود، منتشر کرد که در آن نوشته بود: “هر گونه موافقت با خواسته‌های طرف مقابل نباید خارج از معاهده MPT باشد.” این اشتباه چندبار در متن و حتی در تیتر طرح تکرار شده بود. سایت مزبور در آن زمان نوشت: “کریمی‌قدوسی از جمله نمایندگانی است که از مدت‌ها پیش با این ادعا که اشرافی کامل به مسایل سیاست خارجی دارد، مخالف هرگونه مذاکره ثمربخش با ۱+۵ بر سر مساله هسته‌ای کشورمان بوده است. کسی که اکنون با این طرح مشخص شده است که حتی نام درست مهمترین پیمان‌نامه هسته‌ای در دنیا را نمی‌داند.”

بعد از سخنان رئیس‌جمهوری اسلامی مبنی بر کم‌سوادی مخالفان توافق ژنو، گروهی از نمایندگان وابسته به جبهه پایداری از جمله جواد کریمی‌قدوسی به سخنان روحانی اعتراض کردند و تذکر کتبی دادند. آنان معتقد بودند که روحانی به مخالفان اهانت کرده است.

از طرفی روزنامه کیهان در خبری با عنوان “نرمش با دشمن و پرخاش با منتقدان اقتضای عقل و اعتدال است؟” نوشت: “روحانی در حالی منتقدان توافق ژنو را بی‌سواد‌انی که پول می‌گیرند، حرف می‌زنند، خواند که باراک اوباما را با وجود تهدید به حمله نظامی، «مودب» خوانده بود.”

 این روزنامه در یادداشتی دیگر آورد: “متأسفانه برخلاف فرمایش آقا که ضمن خوشبینی نسبت به تیم مذاکره‌کننده [گفت] راه نقد باز است و علی‌رغم دعوت به اظهارنظر از سوی حضرتعالی، آن را برنتابیدید و آنها و دیگر منتقدان را عده‌ای معدود کم‌سواد که از جای خاص تغذیه می‌شوند!!! نامیدید. اکنون این سوال مطرح است که مرکز هوشمند نظارت بر باسوادی و بی‌سوادی منتقدین و همراهان و هم‌رأی‌های حضرتعالی کجاست؟”

دعوای سواد وبی‌سوادی مسئولان جمهوری اسلامی، از جمله مسائلی است که هرچند وقت یکبار به موضوع روز تبدیل می‌شود. حتی آیت‌الله خامنه‌ای هم متهم است که یک‌شبه آیت‌الله شده است!

 در زمان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری حسن روحانی متهم شد که مدرک دکترای جعلی دارد. سایت محافظه‌کار جهان‌نیوز در آن زمان نوشته بود: “مستند تلویزیونی حسن روحانی،‌محل تحصیل وی را دانشگاه Glasgow Caledonian عنوان کرد. اما ظاهرا آقای روحانی در حالی مدرک خود را در دهه ۷۰ میلادی گرفته است که دانشگاه Glasgow Caledonian در سال ۱۹۹۳ افتتاح شده است![…]آقای روحانی شاید نه سرهنگ است نه حقوقدان.”

 البته هواداران حسن روحانی کوشیدند تا شائبه‌های مطرح شده درباره مدرک تحصیلی وی را رفع کنند. زمانی به سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور پیشین هم دکتر گفته می‌شد. بعدها مشخص شد که او هم مدرک دکترا ندارد و به همین دلیل عنوان مزبور کنار گذاشته شد.

در دوره احمدی‌نژاد و همان زمان که افشا شد مدرک دکترای علی کردان، وزیر کشور پیشین تقلبی است، درباره مدرک دکترای محمود احمدی‌نژاد نیز تردیدهایی مطرح شد. گفته می‌شد که “احمدی‌نژاد در جلسه‌ی دفاع از پایان‌نامه‌ دکترایش اصلا حضور نداشته است.” و دوره دکترای او در دانشگاه علم و صنعت زمانی بوده که استاندار اردبیل بود و اساسا امکان حضور در دانشگاه را نداشت.

در مردادماه ۱۳۸۸ هم یکی از نمایندگان مجلس افشا کرد که علی لاریجانی مدرک دکترای خود را در زمان ریاست صدا و سیما همراه با فشار و تهدید گرفته است. او گفته بود که پایان‌نامه دکتری لاریجانی در مرکز پژوهش‌های مجلس نوشته شده است و افزوده بود: “پس از دفاع لاریجانی از پایان‌نامه‌اش، اساتید مربوط به آن ایراد گرفته و پایان‌نامه را نپذیرفتند. ظاهراً این اساتید فشارهای زیادی را هم به علت رد کردن پایان‌نامه تحمل کرده بودند. بعد از این ماجرا، پایان‌نامه مردودی لاریجانی به مرکز پژوهش‌های مجلس بازگردانده شد و این بار علاوه بر اطلاعات موجود در این مرکز، از اطلاعات و اسناد موجود در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم استفاده شد تا اینکه بالاخره پایان‌نامه دکترای آقای علی لاریجانی پذیرفته شد.”

در آن زمان مشکل مربوط به مدارک تقلبی گسترش یافته بود، و حتی کامران دانشجو، وزیر وقت علوم هم متهم به سرقت علمی و داشتن دکترای تقلبی شد.

از علایق خاص مسئولان جمهوری‌اسلامی یکی هم مدرک تحصیلی دانشگاهی است. عشق و کینه همزمان به دانشگاه و آرزوی کسب جایگاه علمی در میان مسئولان حکومتی، از جمله مشکلات دانشگاه‌ها است. چندی پیش دکتر مجتبی صدیقی رئیس سازمان امور دانشجویان اعلام کرد که در زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بیش از سه هزار نفر بدون برگزاری آزمون و طی مراحل قانونی بورسیه دکترا شده‌اند. گفته شد که این افراد وابستگان فکری و یا حتی سببی و نسبی مسئولان “نظام اسلامی” هستند. حتی مخالفت نمایندگان محافظه‌کار مجلس با فرجی‌دانا وزیر جدید علوم، به دلیل لغو بخشی از این امکانات تلقی شد.

 ورود افراد وابسته به حکومت در دانشگاه‌ها و فراهم شدن زمینه دریافت مدرک دانشگاهی برای مسئولان جمهوری اسلامی ایران ماجرایی تازه نیست.البته ممکن است حجم آن افزایش یافته باشد، اما این رویه پس از حادثه موسوم به انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها شکل گرفت و در هر دوره گروهی از مسئولان حکومتی را شامل شد. برای نمونه محسن میردامادی، دکترای روابط بین‌الملل خود را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه کمبریج انگلستان گرفت. حمیدرضا جلایی‌پور در سال ۱۳۷۶ از دانشگاه لندن فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی شد. احمد توکلی نیز در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه ناتینگهام دکترای اقتصاد گرفت. همه آنان از جمله مسئولین حکومتی بودند که با استفاده از بورس دولتی در خارج از ایران تحصیل کردند.

گروهی از مسئولان حکومتی نیز در دانشگاه‌های داخل به دنبال مدرک دکترا رفتند. محسن رضایی در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفت در حالیکه گفته می شد در هیچ یک از جلسات شرکت نکرده است. محمد باقر قالیباف دکترا در رشتهٔ جغرافیای سیاسی گرفت و دانشیار گروه جغرافیای انسانی دانشکدهٔ جغرافیا دانشگاه تهران شد. سعید جلیلی هم دکترای معارف اسلامی از دانشگاه امام صادق گرفته است. حتی حسین الله‌کرم، از سرکردگان انصار حزب‌الله تهران، از دانشگاه تهران در رشته ی علوم سیاسی مدرک دکتری دارد. همه این افراد علاقه خاصی به استفاده از عنوان “دکتر” هم دارند. حسن عباسی که یکی از چهره‌های تلویزیونی انصار حزب‌الله است و خود را رئیس “مرکز بررسیهای دکترینال” می‌نامد، مدعی داشتن مدرک دکترا است. البته چند سال پیش حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنور درباره وی که خود را “کیسینجر دنیای اسلام” می‌داند، گفته بود: “برادرم آقای عباسی دکتر نیستند. ایشان در رشته فلسفه مقطع کارشناسی مشغول تحصیل هستند.” البته از آنجا که این مشکل می‌تواند با گرفتن یک مدرک دکترا به سادگی حل شود در تلویزیون ایران او را دکتر حسن عباسی معرفی می‌کنند.

مشخص نیست در حالیکه حکومت دانشگاه را سمبل غربگرایی می‌داند، علاقه به مدرک دانشگاهی در “نظام اسلامی” چگونه گسترش یافته است. چندی پیش آیت‌الله محی‌الدین حائری‌شیرازی٬ عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: “[غربی‌ها] در اولین اقدام خود دانشگاه را بر مبنای براندازی علم از جهان اسلام راه‌اندازی کردند.” آیت‌الله علم الهدی، دیگر نماینده خبرگان و امام جمعه مشهد نیز معتقد است: “انگلستان دانشگاه را برای مقابله با حوزه ایجاد کرد.”