گفت و گوی روز

محمد صفریان
محمد صفریان

گفت و گو با فخری نیکزاد

نقصان معیاری برای سنجش فارسی درست…

چهره اش آشناست و صدایش آشنا تر. “ فخری نیکزاد ” گوینده ی رادیو و تلویزیون ایران، سالهاست که جلای وطن کرده و مردمی را با نوستالژی صدایش تنها گذاشته. “ خانم نیکزاد ” گوینده ی ثابت بنیاد توس است و در جملگی برنامه های این کانون با عنوان گوینده ی فارسی همکاری داشته است. در حاشیه ی برنامه ی “ راه ابریشم ” به سراغ خانم نیکزاد رفتم تا با او از زبان فارسی بگویم و شیوه ی درست ادای کلمات…

گپ و گفت مان از سالهای دورشروع شد. از دوران فعالیت حرفه ای او و آن زمان که نرخ بی سوادی و کم سوادی در ایران به مراتب بیش تر از اندازه ی امروز بود. از زمانی که رادیو و تلویزیون تا حدودی مراجع فارسی درست به حساب می آمدند و گویندگان خواهی نخواهی معلمینی بودند برای آموختن این زبان به قشر عظیمی از مردم طبقات میانی جامعه…

 

برای شکل گرفتن و آغاز گفت و گو، پرسیدم که خود او فارسی درست را از کجا و با چه معیاری آموخته… او هم با زبان عامیانه مردم و به قول خودش با لهجه ی بی لهجه ی تهرانی گفت:

”…، من والا نمی تونم بهتون بگم زبون فارسی رو، درستش رو، صحیحش رو از کجا یاد گرفتم. من هم مث همه ی محصلینی که تو مدرسه ها هستن و درس می خونن بودم، منتها چیزی که برای من همیشه مهم بود، علاقه ام به شعر بود. من همیشه علاقه مند بودم که شعر بخونم و یکی از چیزهای که اهمیت می دادم خیلی بهش این بود که شعر رو اول خودم بفهمم بعد بخونمش، نمی دونم منظور من رو متوجه می شید یا نه… “

 

گفتم بله؛ معنای درست کلمه، بی شک شیوه ی درست بیان ش رو مشخص می کنه و ادامه دادم، یعنی شما هم با درک درست از معنی لغات شیوه ی تلفظشون رو تعیین می کردید…

و او گفت:

” بله. من فکر می کردم اگر خود من این شعر رو نفهمم، مسلما دیگری هم از زبان من نخواهد فهمید. در نتیجه روی علاقه مندی ای که داشتم به این مسأله دقت می کردم. یادم می آد، زمانی که وارد تلویزیون شدم برای ورود به کار تست گویندگی دادم و زمانی که منتظر جواب بودم که ببینم من رو پذیرفتن یا نه، همان تست رو از تلویزیون پخش کردن. یعنی کاملا قابل پخش بود…. “

 

در ادامه از پیچیدگی های بیان گفتیم و فقدان مرجعی مطمئن برای شیوه ی صحیح نگارش و بیان کلمه. از او پرسیدم که روال کار در آن سالها چطور بوده و مرجع و مهر تایید کدام ها بوده اند…

” در زبان فارسی مرسوم کلمات عربی زیاد هست و اینها به زیر و زبر احتیاج دارند و اگر نباشد گاهی معانی کلمه ها عوض می شن. خود لغات فارسی هم؛ بسیاری از لغات فارسی هم به زیر و زبر احتیاج دارند. برای این موضوع هم ما همیشه یک تهییه کننده داشتیم که اینها معمولا تحصیل کرده های ادبیات فارسی بودند. یعنی اگر اشکالی داشتیم در این زمینه ها با آنها در میان می گذاشتیم… “

 

خانم نیکزاد همچین درباره ی اعمال سلیقه های شخصی گویندگان هم این طور توضیح داد:

” من اگر می خواستم شعری رو بخونم، روی احساس خودم کشش ها رو در نظر می گرفتم؛ یعنی اینکه فکر می کنم این یک نوع سلیقه ی خاص خود من بود که این حروف با چه کشش هایی قشنگ تر می شن. دیگران هم سلیقه های دیگری داشتند. کما اینکه اگر دقت کرده باشید همه ی گوینده ها مثل هم نمی خواندند. یعنی درست می خواندند ولی از لحاظ کشش حروف یا تاکید روی یک کلمه ی به خصوص بیشتر سلیقه ی شخصی بود.”

 

در ادامه ی کلام، باب “ لهجه ” های متفاوت زبان فارسی گفتیم و لهجه ی مورد قبول رادیو و تلویزیون در زمان فعالیت خانم نیکزاد.

 او گفت:

” زبان دقیق، همه فهم و بدون لهجه ی فارسی زبانی بود که ترجیح می دادند در تلویزیون استفاده شود. اصولا زبان رایج هر ملتی یک نوع زبان عامیانه است و زبان همه ی مردم. در اینجا هم همین طور است. زبانی که در تلویزیون و رادیو استفاده می شود زبان عامیانه است. فقط وقتی اخبار می گن، از زبان آکادمیک و لهجه ی درست استفاده می کنند. در ایران هم تقریبا همین جور بود. در نتیجه زبان رادیو و تلویزیون به خصوص برای برنامه های ادبی، زبان درست فارسی و لهجه ی تهرانی بود. البته من نمی خواهم لهجه های دیگر را تحقیر کنم، نه، منظورم از لهجه ی تهرانی، در واقع فارسی بی لهجه و همه فهم است. “

 

از او درباره ی رادیو و تلویزیون کنونی که به صدا و سیما تغییر نام داده هم پرسیدم و او خیلی صادقانه گفت که هیچ اطلاعی از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ندارد… :

” متاسفانه هیچ اطلاعی ندارم. چون من دو سال بعد از انقلاب از ایران بیرون آمدم و آن دو سال هم طبیعتا در رادیو تلویزیون نبودم… “

 

از رادیو و تلویزیون های این ور آب هم پرسیدم و این طور شنیدم:

” من البته خودم ماهواره ندارم. گه گاه خانه ی دوستان که هستم می بینم و می شنوم ولی متاسفانه غلط زیاد دارند. بسیار بسیار غلط توی حرفهاشون هست. البته کاری ش هم نمی شه کرد. هم امکاناتشون کمه هم دسترسی به منابع ندارند و اگر هم داشته باشند انگار زیاد توجهی نمی کنند… “

 

سرآخر، از بنیاد توس پرسیدم و دیگر شوهای زنده ای که در اروپا و آمریکا به روی صحنه می رود . خانم نیکزاد در این باره گفت:

” ببینید این برنامه هایی که در اینجا تهییه می شه، حتی بنیاد توس که از نظر من بهترینشون هست و می تونم بگم که تو برنامه های زنده به نظر من قابل مقایسه نیست با بقیه، اما با این وجود حتی این برنامه ها هم قابل قیاس نیست با برنامه هایی که در ایران انجام می شد. چون امکانات کمتری هست اینجا و دسترسی به منابع کمتر است و از هر نظر بخواهید مقایسه کنید کار بسیار دشوار تر است. با این وجود اما به نظر من با توجه به این امکانات، برنامه های بنیاد توس از باقی برنامه های زنده بهتر از آب در آمده است. “