مصاحبه ای با رئیس جمهور ایران‏

نویسنده

» گزارش آ ب ث نیوز از سفری به تهران ‏

جورج استفانوپلوس ‏

بعد از اجرای برنامه “این هفته” در روز یکشنبه و پس از پنج سال انتظار، دفتر حفاظت از منافع ایران در آمریکا از ‏موافقت محمود احمدی نژاد با انجام مصاحبه با من خبر داد.‏

هرچند تنها تا چهارشنبه فرصت داشتم تا خودم را به تهران برسانم، اما این فرصتی بود که نباید از دست می دادم.‏
اولین پرواز دوشنبه شب بود و من ساعت 2:30 صبح سه شنبه به تهران رسیدم. چند ساعتی را صرف استراحت در ‏قسمتی از پاویون فرودگاه کردم که “به تجار مهم” اختصاص داشت.‏

بعد از گذر از انگشت نگاری رایانه ای، ساعت 5:00 صبح وارد مهمانسرا شدم. ‏
ساعت 8:00 صبح، جلوی در با مشاور مطبوعاتی آقای احمدی نژاد ملاقات کردم. علی اکبر جوانفکر، یک مرد خنده ‏رو با ریش های سفیدرنگ بود. ‏

جوانفکر می خواست بداند قصد دارم در باره چه چیزهائی با رئیس جمهور صحبت کنم. ‏
نشستیم و ضمن صرف چای، حدود یکساعت درباره روابط ایران و آمریکا صحبت کردیم. چیزی که باعث شگفتی من ‏شد، تردیدهای سخنگوی مطبوعاتی دربارۀ علل حملات 11 سپتامبر بود. ‏

کافی است بگویم تئوری توطئه در بالاترین حد مورد قبول دولت ایران است. این موضع هم مانند هولوکاست، به بحث ‏ها و مطالعات دیگری نیاز دارد. ‏

درحالیکه افراد، مشغول مرتب کردن وسایل در فضای خارج از ساختمان برای انجام مصاحبه بودند، من به گردش ‏کوتاهی در محوطه سبز آنجا پرداختم. مسؤولان زیادی برای سرکشی اوضاع در رفت و آمد بودند. کمی از ظهر گذشته ‏بود که رئیس جمهور برای مصاحبه بیرون آمد. ‏

ما یکبار در جریان حضور او در نیویورک در میزگرد با خبرنگاران دیدار کرده بودیم و او گفت مرا به خاطر دارد. ‏شاید به این دلیل که جثه ما یک اندازه است. ‏

سپس به گفتگو دربارۀ باراک اوباما و دورنمای وی از “آغازی تازه” در روابط ایران و آمریکا پرداختیم. ‏
جریان این مصاحبه در برنامه “این هفته” شبکه آ ب ث در روز یکشنبه آینده پخش خواهد شد. این گفتگو شامل بحث ‏دربارۀ مذاکرات هسته ای، هولوکاست و صحبت درباره اینکه چه کسی مسؤول تیرگی روابط دو کشور است، می شد. ‏
به نظر می رسد رئیس جمهور ایران که در خرداد ماه با انتخابات ریاست جمهوری روبرو است، افکاری دوگانه دارد. ‏از یکطرف با خواست خود برای برقراری روابط جدید با آمریکا دست و پنجه نرم می کند، و از سوی دیگر نباید از ‏هیچ موضع مهمی عقب نشینی کند. ‏

البته ما درباره رکسانا صابری، خبرنگاری آمریکائی در بند هم صحبت کردیم. من از رئیس جمهور پرسیدم آیا صداقت ‏سخن اوباما دربارۀ اینکه صابری جاسوس نیست را می پذیرد و اینکه آیا به من اجازه دیدار با صابری داده می شود؟‏
او توضیح داد که از نظرش اشکالی ندارد اما وی در این مورد تصمیم گیرنده نیست. ‏

احمدی نژاد به من گفت: “باید ببینیم اگر قوه قضائیه اجازه این کار می دهد، در اینصورت حتماً می توانید. اما اگر اجازه ‏ندادند، متأسفانه نمی توانید او را ببینید.“‏

او من را به قوه قضائیه حواله کرد. ما بلافاصله به صورت تلفنی درخواست کردیم و حتی برای ارائه درخواست به ‏محل دادگستری رفتیم. اما آنها اجازه گذشتن از در ورودی را به ما ندادند. ‏

در عوض، من به سوی آپارتمان صابری در شمال تهران حرکت کردم. رضا صابری پدر رکسانا که محقق، شاعر و ‏استاد دانشگاه است و نیز مادرش- آکیکو صابری- که متخصص آسیب شناسی (پاتولوژیست) است، از زمان ورود به ‏تهران در این خانه مستقر شده اند. ‏

مادرش برای اولین بار درباره نحوه بازداشت صابری در آپارتمانش- که در طبقه پنجم یک ساختمان کوچک در کوچه ‏ای خلوت واقع شده- صحبت کرد. مادر رکسانا گفت پلیس شبانه به خانه اش آمده و وسائلش را بازرسی کرده و سپس او ‏را برده است. ‏

مادر و پدر صابری در شرایط روحی خوبی به سر می بردند. شاید به این دلیل که دوشنبه این هفته با رکسانا ملاقات ‏داشتند و او از مادرش خواسته بود نگران نباشد.‏

والدین صابری گفتند او ضعیف شده و وزن کم کرده است اما روحیه خوبی داشت. ضمناً به آنها گفته بود از فردا دست ‏به اعتصاب غذا خواهد زد. پدر و مادرش سعی کردند او را از این کار منصرف کنند، اما او این بار قبول نکرده است.‏
رضا صابری به من گفت: “سعی کردم او را منصرف کنم، اما او گفت این بار منصرف نمی شوم. او تصمیم گرفته ‏دست به اعتصاب غذا بزند چون می گوید کاری نکرده که به خاطرش در زندان باشد، او هیچ کار اشتباهی نکرده است. ‏او نباید در زندان باشد.“‏

اولین بار بود که پدرش دربارۀ جزئیات “اعتراف” رکسانا صحبت می کرد. رکسانا به پدرش گفته مجبور به اعتراف ‏شده و آنها رکسانا را با تهدید ترسانده اند، از جمله اینکه او را تهدید به مرگ کرده اند. ‏

رضا صابری گفت: “رکسانا گفت او را مجبور کرده اند، آنها او را ترسانده اند که اگر برگه اعتراف را امضأ نکند، به ‏داخل سلول می روند و او را می کشند.“‏

او گفت دخترش تنها وقتی برگه اعتراف را امضأ کرده که به او گفتند پس از امضای برگه آزاد خواهد شد. پدرش در ‏ضمن گفت این برگه هیچ اعتباری ندارد زیرا وکیل رکسانا آنجا حاضر نبوده است. رکسانا بعداً در حضور وکیلش و در ‏داگاه، اعترافات را پس گرفته است.‏

پدر و مادر رکسانا با احتیاط به این نقطه رسیده اند که وکیلشان در نتیجه درخواست تجدیدنظر می تواند موفقیت بیشتری ‏به دست آورد.‏

اما نگرانی آنها از این است که به دلایل سیاسی، دخترش را مجبور به اعتراف کرده باشند و یا اینکه بخواهند از او برای ‏تبادل زندانی با آمریکا استفاده کنند. ‏

منبع: آ ب ث نیوز- 23 آوریل ‏