درست پنج ماه پیش (28 شهریور87) نگارندهی این یادداشت، در مطلبی در روز، یکی از مشکلات مهم سیدمحمد خاتمی را در انتخابات آتی، “فقدان روزنامهای” دانست که -در آن هنگام- “بهصراحت خواهان حضور خاتمی در انتخابات آتی شود” و البته “در گامهای بعد، مبلغ و مروج او و دیدگاههایش برای ادارهی کشور باشد و بر سرنوشت انتخابات اثری تعیینکننده گذارد.” اینک، و با تاکیدی مضاعف، این نکته از منظری دیگر، مورد توجه قرار میگیرد.
ضمیمهی هفتگی روزنامه اعتماد ملی، در مطلبی با اشاره به ماجرای نامزدی خاتمی در هفتهی گذشته، نگاشته است: “حضور خاتمی البته آنچنان شوقی که تصور میشد، پدید نیاورد. از میان روزنامهها فقط دو روزنامه اعتماد و سرمایه به این موضوع پرداختند و او را عکس اول خود قرار دادند. باقی، خبر کوتاهی از او دادند…“
صرفنظر از مضمون تحلیل فوق (پدید نیامدن شوق در قبال اعلام نامزدی خاتمی)، که نگارنده ارزیابی و نظری کاملا” متفاوت با وی دارد؛ باید به نکتهی مهمی که ایشان به آن اشاره کرده است، نگاهی دقیق و همهجانبه افکند.
متاسفانه - به علل و دلایل متعدد که بر همه آشکار است- خاتمی نامزدی بدون روزنامه است. خبر اعلام آمادگی او را برای حضور در رقابت انتخابات 88 تقریباً تنها همان دو روزنامه (اعتماد و سرمایه) تیتر کردند و با عکس منتشر نمودند.
اعتماد، روزنامهای به مدیرمسئولی الیاس حضرتی است که از اعضای شورای مرکزی حزب اعتمادملی محسوب میشود. بدنهی تحریریهی این روزنامه، بهگونهای قابل پیشبینی به خاتمی گرایش دارد؛ اما بدیهی است که مدیرمسئول، حداکثر حضور توامان خاتمی و کروبی را بپذیرد (و با اضافه شدن میرحسین موسوی، او را نیز).
سرمایه، وضعی به کل متفاوت دارد؛ روزنامهای اقتصادی با تیراژ محدودتر از روزنامههای سیاسی، که ناچار است برخی ملاحظات را بهصورتی جدیتر رعایت کند (از جمله اینکه بیش از آنچه که تحمل “آقایان” است، به عرصهی سیاست پا ننهد).
سهم خاتمی، که هشت سال رییسجمهور ایران بوده است، از مطبوعات کنونی کشور، تقریبا” همین است؛ البته یکی دو روزنامهی کمتیراژ دیگر نیز هستند که علیالحساب ذیل گفتمان خاتمی و اصلاحطلبان همراهش، ارزیابی نمیشوند (مانند آفتاب یزد).
توقعی از کیهان و خورشید و ایران و همشهری و جامجم و وطن امروز و رسالت، نبود که در صفحهی اول نه تیتری از آمدن خاتمی داشتند و نه عکسی؛ اما جالب آن که روزنامهی اعتمادملی در روزی که خاتمی نامزدی خود را بهطور قطعی اعلام کرد، حتی یکی از تیترهای فرعی صفحهی نخست خود را نیز به این رویداد مهم، اختصاص نداد. اعتمادملی ترجیح داد در روز 21بهمن عکس احمد توکلی را عکس یک خود کند و حتی تصویر مرتضی طلایی، رییس پلیس سابق و عضو شورای شهر پایتخت را درج نماید تا عکسی از خاتمی را… قابل توجه است که همین دیروز (شنبه 26 بهمن) تیتر یک اعتمادملی “حضور موسوی جدیتر شد” بود و البته عکس اصلی صفحهی نخست این روزنامه نیز، تصویری از میرحسین… آشکار است که مسئولان ارشد ارگان حزب اعتمادملی -هرچند که بدنهی تحریریهاش اغلب به خاتمی گرایش داشته باشند- مایل نیستند خاتمی را حتی همطراز با کروبی مطرح نماید.
در شرایطی اینچنین، خاتمی - و گروه همفکرانش در ستاد وی- باید بیش از پیش در اندیشهی فعالسازی یک روزنامه و داشتن نشریهای همسو، برآیند. هرچند ویژگیهای خاتمی (دیدگاهها و ادبیات کاملاً متفاوت او با دیگر نامزدها) بهقدر لازم او را برای رسانهها جذاب، و غیرقابل حذف، میسازد؛ اما صرفنظر کردن از یک روزنامه، قابل توجیه نیست.
چنان که ذکر شد، محدودیتها در این عرصه (مطبوعات)، اظهر من الشمس است؛ ولی از آن سو نیز باید پذیرفت که سایتهای اینترنتی نیز مخاطبان خاص و محدود خود را دارند و به تمامی، جایگزین روزنامه و رسانهی مکتوب نمیشوند. حکایت رادیوها و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای هم که مشخص است؛ آنها سیاستها و پروژههای خود را دارند و اغلب آنها متعلق به مخالفان جدی خاتمی هستند یا حداکثر، در عملکردی حرفهای، رویکردی نسبتا” بیطرفانه را نسبت به نامزدها اتخاذ میکنند.
اگرچه در روزهایی که کیهان، بدون تعارف و اجمال، احتمال ترور خاتمی را به تفسیر و تحلیل مینشیند، سخن گفتن از مشکلی چون محروم بودن خاتمی از نشریه، به طنز بیشتر شبیه است؛ اما حضور موفق در رقابت مهم سال آتی، نیازمند توجه به تمامی قطعات “پازل انتخابات88” است؛ این قطعات از “ارائهی برنامهای واقعبینانه، جذاب، غیرشعاری، و همهجانبه” تا “صیانت از آرای مردم” و از توجه به “تبلیغات رسانه ملی” و “جنگ روانی تمامیتخواهان” تا محدودیتها و مشکلاتی چون “نداشتن روزنامه” و… را دربرمیگیرد.