در این چند وقت، ساخت و ساز مرقد آیتالله خمینی مورد انتقادات بسیاری قرارگرفته و جوابهای عجیبغریبی هم از جانب دستاندرکاراناش به آنها داده شدهاست. به گزارش روز انتشار چند عکس از رواقها و شبستانهای بسیار مجلل مقبره خمینی در اطراف بهشت زهرای تهران، موجب شد تا همزمان با سالگرد مرگ او، دفتر تنظیم و نشر آثارش که توسط حسن خمینی اداره می شود، با موجی از اعتراض نسبت به ریخت و پاش و آنچه که “اشرافی گری” خوانده شده، مواجه شود. این اعتراضات که حتی مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی را نیز شامل میشود، با واکنش حمید انصاری، قائم مقام مرکز نشر و آثار مواجه شده که گفته این تجملات نشان دهنده علاقه مردم به خمینی است. در واکنش به این انتقادها، حمید انصاری، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار از عملکرد خود و حسن خمینی دفاع کرده و منتقدان را حسود دانسته است. او گفته: “تا به امروز هیچ اعتراضی نسبت به این مسئله نشده و فقط صحبتهایی مطرح شد و برخی نیز با انگیزه های خاص به این مسئله دامن زدند. بحث از سازه ای است که قرار است قرن ها باقی بماند و تا هزار سال آینده استوار باشد و انشالله بقای این نظام نیز همزمان با آن جاری باشد.” اجازه بدهید موضوع را از جنبهای دیگر ببینیم.
مرقد خمینی به جز چند سال اول عملاً به مکانی برای سیاحت تبدیل شده و جایی تفریحی برای عموم مردم بالاخص مسافران و ساکنان جنوب تهران است. با کشیده شدن مترو به آنجا با وجود امکانات خوبی مثل حمام و دستشویی، فضای سبز، خوابگاه، رستورانهای نسبتاً ارزانتر و گاه توزیع مواد غذایی رایگان و… حتی فضایی برای استراحت و خواب تعدادی از بیخانمانها، بچههای کار و دختران فراری بوده است. یکی از ثابتترین مکانها در تحقیقات اجتماعی درباره دختران فراری مرقد خمینی بوده است. ارتقای کیفی این مکان در واقع چیزی نیست جز جذب هرچه بیشتر کاربران آن. در واقع مرقد خمینی با ارتقای در کمیت و کیفیت هرچه بیشتر تفریحی و عمومی میشود. به عبارت دیگر اقدامات حسنخمینی به طور ناخواسته به سکولارکردن هرچه بیشتر این مکان منجرشده است. افزایش امکانات برای مکانی که توانایی چندانی برای قدسی شدن ندارد (برخلاف حرم امامان و امامزادهها) نتیجتاً تنها به سکولارتر و دنیویتر شدن آن مکان میانجامد؛ بخصوص اینکه به سبب گرایشات سیاسی خانواده خمینی، کمتر استفاده سیاسی از آن مکان میشود. برای طبقات محرومتر تهران و اطرافش “مرقد” معنایی نه نشانهشناسانه آنگونه که در بین طبقه متوسط سکولار و اپوزیسیون رایج است، بلکه جایی واقعی برای تفریح است. در واقع یک فضای بازپسگرفته شده در درون بلوک فضایی قدرت است.
غالباً این انتقاد مطرح شده است که این همه تجمل و خرج برای یک قبر در حالیکه این همه فقیر در جامعه وجود دارد، اقدامی نادرست و ناشی از فساد است؛ ایدهای مشترک بین انقلابیون مسلمان و چپ در حوالی سال ۵۷ درباره ریختوپاشهای شاه، مسیح مهاجری (مدیر مکتبی روزنامه جمهوری اسلامی) و تقریباً تمام اپوزیسیون سکولار. حرف اشتباهی نیست اما باید به این نکته توجه کرد که جزو معدود دفعاتی است که بودجه دولتی درپروژهای خرج میشود که به طور همزمان هم به سکولارتر شدن خمینی، میراث او یعنی انقلاب اسلامی و قدسیّت زدایی از وی(کاری که خانه ساده او در جماران به آن دامن میزد) میانجامد و هم برای آدمهایی واقعی که معمولاً از محرومان جامعه هستند، مفید فایده است.
حساسیّت مازاد نسبت به مرقد خمینی که از روزنامه جمهوری اسلامی آغاز شد و تا سایتهای سلطنتطلبان کشیده شدهاست، بیش از هرچیز نزاعی سیاسی در اعتراض به عدول از آرمانهای خود خمینی است. “راه خمینی تا ابد ادامه خواهد یافت” حتی توسط دشمناناش. و در این وضعیت شاید بیشتر از هرکسی نوه اوست که از راه او عدول کرده باشد. اگر احمد خمینی در فرمان و حکم سیاسی پدرش در اطاعت از ولایت فقیه با عملکردش اختلالی پنهانی ایجاد کرد، حسن خمینی، کل نمای آنجهانی پدربزرگاش را باهرچه سکولارتر کردن مرقد و با کاربریهای تازهاش، از میان بردهاست. میراث بران خمینی از اشراقیها و حجابشان تا خمینیها و معماریشان، در برابر میل به خمینی بودنِ همگانی مقاومت میکنند.