اشتباه یک مامور ثبت احوال و یا یک اشتباه خبری آشتیان را به جای آشستان درجهان مشهور کرد و اصرارمقامات قضایی او را به جای بازار تبریز و روستای کندوان. تراب محمدی رئیس میراث فرهنگی تبریز تلاش بسیار برای جهانی شدن بازار تبریز کرد اما گویا اینک به جای آن سکینه محمدی، جهانی و درفهرست یونسکو ثبت شده است؛ زنی که البته همشهریانش می گویند نام صحیح او سکینه محمدی آشستانی است. متولد روستایی با جمعیت کم در دهستان گنبر بخش مرکزی شهرستان اسکو. او را مانند بسیاری از دیگر سرنوشت های مشابه، درجوانی به مردی پیرشوهرش داده اند. درنزدیکی روستایی که سکینه محمدی آشتیانی رشد کرده یکی از بی نظیرترین روستاهای جهان واقع شده است. روستای کندوان که یکی از سه روستای صخرهای جهان است والبته به دلیل جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا. چرا که دیگر در ترکیه و آمریکا کسی در کاپادوکیه و داکوتا زندگی نمیکند. سه سالی است که هتلی صخره ای نیز دراین روستا ساخته شده است.
درسالهایی که این هتل افتتاح می شد البته سکینه محمدی درزندان بود و خبرنداشت گردشگران برای دیدن کندوان و این هتل به روستای نزدیک روستای او می آیند. قطعا او باورش هم نمی شد که روزی شهرتش از روستای کندوان که هیچ، از بازار تبریز هم که جزو آثار ثبت شده جهانی است بیشترشود؛بازار تبریزبه طول یک کیلومتر، بزرگترین بازار به هم پیوسته و مسقف دنیا است و اینک جزو 13 اثرایرانی است که درفهرست سازمان یونسکو ثبت جهانی شده است. آذربایجان شرقی برای مسیحیان هم آثار جهانی دارد؛ کلیساهایی که آنها هم درفهرست یونسکو ثبت شده اند. تبریز به جز آثار جهانیش، چیزهای دیگری نیز برای شهرت دارد؛ شهری که شهر بدون گدا نام گرفته و یا حداقل اینکه گداهایش درذوق گردشگران نمی زند. تبریز مردان وزنان زیادی هم داشته است که از آنها یاد شود به جز ستارخان و باقرخان که ازطرف حکومت و رسانه های رسمی هم تبلیغ می شوند؛ چهره هایی چون حسن رشدیه نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و تهران ازجمله مفاخر این شهرند. تبریز تنها جایگاه خودنمایی مردان نبوده و زنان نامداری نیز داشته است که شاید پروین اعتصامی نامدارترینشان باشد. لیست اولین های تبریز و مفاخرش شاید بی شمار باشد اما تبریز و آذربایجانی که همه این ها را دارد، دو سالیست برای بسیاری از مردم دنیا با یک چوبه دار شناخته می شود؛ چوبه داری که مسئولین دادگستری استان بسیار دوست دارند برای اعدام زنی برپا کنند. آنان البته به چوبه دار نیز رضایت ندارند چرا که رئیس دادگستری این استان روزیک شنبه گفته است حکم سکینه محمدی سنگسار بوده اما چون امکانات اعدام با رجم نبوده پرونده برای رئیس قوه قضائیه فرستاده شده است. مسئولین دادگستری این استان البته مهم ترین سئوالشان این بوده که آیا کسی که محکوم به رجم شده است را با چوبه دار نیز می توان اعدام کرد یا نه. مسئولین دادگستری استان اگر پاسخ این سئوال خود را بیابند گویا می توانند عمری آسوده زندگی کنند. برای تبریزیهایی که علاقه ای به شهرشان دارند اما سئوال چیزدیگری است و آن اینکه چرا شهری با همه این جاذبه ها باید با یک چوبه دارشناخته شود. چرا واتیکان و پاپ که می توانند آذربایجان شرقی را به کلیساهایش که درفهرست یونسکو ثبت شده بشناسند مجبورند برای دفاع ازسکینه محمدی بیانیه بدهند. چرا رئیس جمهور برزیل به جای اینکه شهروندانش را برای سفر به دیدن بازاروروستای بی نظیر دردنیا تشویق کند ازرئیس جمهور ایران برای جان یک زن امان بخواهد؟ چرا خبرنگاران جهان به جای اینکه از تبریز و لذت سفرش بگویند ازهمکارانشان می گویند که برای مصاحبه درباره سکینه محمدی به خطرافتاده اند؟ پاسخ پرسش مسئولین دادگستری تبریز درباره اعدام با دار به جای سنگسار دردست رئیس قوه قضائیه است اما پاسخ به این پرسشها بعید است هنوزدرعهده کسی باشد.