چهل سال پیش ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در اقدامی استثنایی و بدون اعلام قبلی وارد پکن شد و بی هیچ مقدمه ای به حدود سه دهه تنش بین جمهوری خلق چین و آمریکا پایان داد و بیش از همه روس ها را شوکه کرد. ابتکار حسن روحانی رئیس جمهور برای برقراری تماس بین رهبران دو کشور را شاید بتوان با سفر نیکسون به چین مقایسه کرد. چین با پذیرایی از نیکسون بنیان های یک چین مدرن را پی ریزی کرد در حالی که برقراری رابطه ایران و آمریکا می تواند زمینه سازتغییر سرنوشت غرب آسیا و منطقه خلیج فارس بر اساس منافع ایران شود. اهمیت این ابتکار از این نگاه بسیار ارزشمند است که ایران را به جایگاه اصلی خودش باز می گرداند که اکنون دولت ترکیه و عربستان سعودی آن را اشغال کرده اند.
اوباما رئیس جمهور آمریکا در جریان سخنرانی اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد که حل بحران هسته ای ایران و نیز مذاکرات صلح خاورمیانه اولویت های سیاست خارجی دولت او هستند. این در حالی است که موضوع صلح خاورمیانه با لجاجت های اسراییل، پیر شدن جمعیت انقلابی فلسطین، بهارعربی، و تغییر رژیم برخی از کشورهان مهم منطقه به امری محال تبدیل شده است اما پرونده هسته ای ایران و رابطه با آمریکا مهمترین اولویتی است که منطقه خاورمیانه با آن مواجه است.
طی چند سال گذشته نخست وزیر اسراییل آن چنان درهر مناسبتی از تهدید ایران صحبت کرده است که گویی بحرانی به نام آینده فلسطینی ها وجود ندارد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل امسال نیز سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل را به ایران اختصاص داد و علیه ایران نقاشی کرد. او چند روز پس از بازگشت روحانی از نیویورک نیز راهی امریکا شد و دیداری فوری با اوباما داشت تا تاثیر دیپلماسی ایران را خنثی و با فعال کردن لابی یهودی هوادار اسراییل کاخ سفید را از تاثیر تماس تلفنی روحانی اوباما پاک کند.
دامنه تحولات داخلی پس از تنش زدایی احتمالی از روابط ایران و آمریکا چنان گسترده است که لازم است طرف ایرانی همه محاسبه ها و احتمال های داخلی و خارجی را مورد مطالعه دقیق قرار دهد تا این روند مانند سابق به ضد خودش تبدیل نشود. وارد شدن به برخی از روند ها بازیگر سیاسی را درگیر پیامد های برگشت ناپذیر می کند. برای مثال طرح موضوع تنش زدایی با آمریکا در کنار پرونده هسته ای ایران از آن روند هایی است که در صورت به ثمر رسیدن تغییرات مهمی را در ساختار سیاسی اقتصادی ایران و سپس روابط نظامی-امنیتی خاورمیانه به وجود می آورد. اما ناکامی و بدیهی اندیشی پیرامون موضوع نیز ممکن است دوباره عواقب برگشت ناپذیری را بر جامعه ایران تحمیل کند و جناح های افراطی مشکوک را پس از حذف اصلاح طلبان بر مردم مسلط سازد.
پرونده رابطه با ایران در آمریکا
اساسا برقراری رابطه ایران و آمریکا یکی از جنجالی ترین و تاثیر گذارترین پرونده های معطل مانده در وزارت خارجه آمریکاست که بارها باز و بسته شده و کسانی که درگیر آن بودند هزینه های سنگینی را پرداخته اند. وزارت دادگستری آمریکا و کمیسیون های تحقیق سنا و کنگره نیز سوابق مفصلی از پیگردهای قضایی کسانی دارد که درگیر پرونده رابطه ایران و آمریکا بوده اند. سفر رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به تهران در سال ۱۳۶۶ جنجالی ترین تلاشی است که برای برقراری رابطه دو کشور صورت گرفت. در سوم نوامبر ۱۹۸۶ روزنامه لبنانی الشراع به نقل از یک منبع موثق از داخل ایران اعلام کرد که یک هیات عالیرتبه آمریکایی به ریاست رابرت مک فارلین مشاور امنیتی ریگان به ایران سفر کرده و با تحویل یک محموله موشک ضد تانک تاو و قطعات ضد هوایی هاوک خواستار گشایش روابط دو کشور و وساطت ایران برای آزادی گروگان های امریکایی در لبنان شده است. این خبر پتکی بود که برای چند روزی همه دوائر اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و خود کاخ سفید را گیج و مبهوت کرد. بزودی ابتکار سفر مک فارلین به تهران و مذاکره با مقام های ایرانی به یک رسوایی برای رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا منجر شد. رونالد ریگان در ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶ در اولین سخنرانی تلویزیونی خود سفر مشاور امنیتی کاخ سفید به تهران را تایید وبا این اقدام کنگره آمریکا را متعجب کرد. ریگان تاکید کرد قصد داشتیم با این ابتکار رابطه مسالمت آمیزی با ایران داشته باشیم و تهران نیز از نفوذ خود برای آزادی گرو گان ها در لبنان استفاده کند. ریگان با تاکید به مردم آمریکا اطمینان داد که برای آزادی گرو گان ها با ایران هیچ معامله تسلیحاتی انجام نشده است.
ماجرای سفر مک فارلین همه دوائر نظامی و امنیتی آمریکا را درگیر کرد و بزودی با وصل شدن به شورشیان ضد ساندنیست نیکاراگوئه به پرونده ایران- کنترا شهرت یافت. از قضا یک هواپیمای باری که برای شورشیان نیکاراگوئه اسلحه می برد هدف قرار گرفت و تنها کسی که پس ار سقوط زنده ماند یک مامور سیا بود که بعدا در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد سیا به کنتراها کمک تسایحاتی می کند. بتدریج از اسناد و اطلاعاتی که مورد تحقیق قرار گرفت معلوم شد که آمریکا از سود فروش اسلحه به ایران به شورشیان نیکاراگوئه کمک تسلیحاتی کرده است در حالی که کنگره با تصویب لایحه ای همه دوائر آمریکا را از فروش تسلیحات به هر دو ایران و شورشیان نیکاراگوئه ممنوع کرده بود.
این معامله های تسلیحاتی همگی با امضای ریگان انجام شده بود اما در جریان تحقیق معلوم شد همه نسخه های سندی که ریگان امضا کرده بود از بایگانی کاخ سفید تاپدید شده است. بتدریج از میان اسنادی که مشاوران امنیتی ریگان فرصت نابود کردن آن را نداشتند ردی از یک موش و گربه بازی بین ایران و آمریکا و جهاد اسلامی لبنان پیدا شد: یعنی، برای حدود دو سال جهاد اسلامی آمریکایی ها را در لبنان گرو گان می گرفتند (بخوانید به سفارش ایران)، ایرانی ها با درخواست آمریکا از جهادی می خواستند تا گرو گان های آمریکایی را آزاد کنند و در ازای این وساطت از آمریکا موشک ضد تانک تاو و موشک ضد هوایی هاوک دریافت می کردند. جالب اینکه برخی از این تسلیحات را که نقش مهمی در جنگ بر عهده داشتند از اسراییل به ایران تحویل داده می شد.
با ادامه تحقیق از سوی کنگره و اسناد جدیدی که کشف شد رونالد ریگان چند ماه بعد برای دومین بار در تلویزیون ظاهر شد و با لحنی شبیه به عذر خواهی اعلام کرد که ما قرار نبود در ازای آزادی گروگان ها به ایران اسلحه بفروشیم یا از درآمد فروش سلاح به ایران شورشیان نیکاراگوئه را مسلح کنیم اما الان می بینم همین اتفاق اقتاده است و مسئولیت آن را می پذیرم. ریگان همچنین سناتور جان تاور را به ریاست کمیسیونی مشهور منصوب کرد که مسئول رسیدگی به پرونده ایران کنترا گردید. در جریان تحقیق معلوم شد اسناد بسیاری نابود شده، بسیاری از شهادت هایی که در دادگاه و در نزد کنگره داده شده دروغ بوده و متهمان از ترس محکومیت های سنگین همه ماجرا را افشا نکرده اند.
جنجال پرونده برقراری رابطه آمریکا با ایران یا ایران - کنترا به محکومیت 12 مقام ارشد امریکا از جمله رئیس سیا، وزیر دفاع، مشاوران امنیتی ریگان، اعضای شورای امنیت ملی و بعضا منشی های مقام های ارشد دولت آمریکا در کاخ سفید منجر شد که در نابودی اسناد این رسوایی دست داشتند. کلا در تاریخ آمریکا سه دروغ سه رئیس جمهور از شهرت قابل توجهی برخوردارند. دروغ نیکسون در ارتباط با افتضاح واترگیت، دروغ کلینتون در ارتباط با روابط نامشروع با مونیکا لوینسکی کارآموز کاخ سفید و همچنین دروغ رونالد ریگان به مردم آمریکا در ارتباط با پرونده ایران کنترا. ریگان در این سخنرانی که از اتاق بیضی دفتر کار رئیس جمهور در کاخ سفید انجام می شد اعتراف کرد اینکه در سخنرانی قبلی گفته است در قبال آزادی گرو گان ها به ایران اسلحه نفروخته صحت نداشته است.
پرونده رابطه با آمریکا در ایران
طوفانی که پرونده ایران- کنترا در آمریکا به راه انداخت ایران را شدیدتر درنوردید زیرا تغییری اساسی در ساختار قدرت در ایران به وجود آورد و اندرونی بیت رهبر و جانشین رهبر ایران را تکاند. این تغییر منجر به قربانی شدن و خلع آیت الله حسینعلی منتظری از جانشینی رهبری و زمینه ساز برخی تسویه حساب های تاریخی معطل مانده و ادامه جنگ قدرت در روحانیت سیاسی آن زمان شد که به ترتیبی هنوز ادامه دارد. وقتی روزنامه الشراع لبنان در 3 نوامبر ۱۹۸۶ خبر داد که 6 ماه پیش هیاتی آمریکایی به ریاست مک فارلین به ایران سفر کرده و مذاکرات بسیار حساسی را با مقام های ایرانی انجام داده است ردیابی خبر به دستگیری سید مهدی هاشمی و جوانه زدن تخم اختلاف بین رهبر ایران و آیت الله منتظری منجر شد. سید مهدی مسئول نهضت های آزادیبخش سپاه بود. یعنی دقیقا همان کسی که دوائر اطلاعاتی آمریکایی احتمال می دادند سرنخ ایرانی مرتبط با جریان گروگان گیری ها در لبنان باشد.
بزودی معلوم شد هیات آمریکایی که برای مذاکره وارد تهران شد متشکل بوده از رابرت مک فارلین مشاور امنیتی ریگان، اولیور نورث مشاور امنیتی ، جورج کیو از مقامات شورای امنیت ملی، هوارد تیچرمسئول تحویل پول به شورشیان کنترا، و امیرام نیر از ماموران سرویس امنیتی اسرائیل موساد. هاشمی رفستجانی رئیس مجلس ایران در نماز جمعه خبر سفر مک فارلین به تهران را تایید و جزییاتی از آن را افشا کرد اما نگفت یا نمی دانست که یکی از همراهان مک فارلین در این سفر یک مامور عالیرتبه موساد بوده که درهفت دور مذاکره با مقام های ایرانی حضور داشته است. دولت اسرائیل که طی حدود یک سال گذشته در آن شرائط بسیار حساس جنگ ایران و عراق با مجوز آمریکا درگیر ارسال سلاح به ایران شده بود با وسواس بسیار همه فعل و انفعال های روابط ایران و آمریکا را رصد می کرد و نگران بود هیچ بخشی از آن از نگاه اسراییل پنهان نماند.
تیم مک فارلین در جریان این سفر با یک هواپیمای باربری ایرلندی و با پاسپورت های جعلی ایرلندی وارد ایران شد. وی یک کتاب انجیل و کیکی به شکل کلید ونامه ای با دست خط ریگان برای رهبر ایران همراه داشت که با استناد به آیاتی از انجیل خواستار گشایش روابط آمریکا با ایران شده بود. هیات آمریکایی در جریان این سفر 5 روزه به تهران 7 دور مذاکره با مقام های ایرانی داشتند. هیچ یک از مقام های ارشد سیاسی ایرانی در این مذاکرات شرکت نداشتند و بیشتر مذاکرات با شرکت افراد درجه دو و سه سپاه انجام شد.
نیویورک تایمز بعدا افشا کرد که آمریکایی ها از یک سال و نیم پیش به تهران اسلحه می فروخته اند و ایرانی ها طی حدود یک سال و نیم پنج محموله ۵۰۰ تایی موشک ضد تانک تاو (در مجموع ۲۵۱۲ موشک) و سه محموله قطعات موشک ضد هوایی هاوک از آمریکا تحویل گرفتند که تاریخ مصرف همه آنها گذشته بود و عملا باید از ردیف تسلیحاتی خارج و دور ریخته می شدند. زمان بندی آغاز فروش سلاح به ایران (20 اوت ۱۹۸۶ تا ۲۸ اکتبر ۱۹۸۶) نشان می دهد که از شش ماه پیش از عملیات والفجر تا تثبیت اشغال فاو، یعنی برای 13 ماه این روند ادامه داشته است. یعنی کل عملیات والفجر ۸ و تصرف فاو که طی آن ۶۰۰ تانک و ۴۰ هواپیما و ۵۰هزار نیروی عراقی نابود شد و نیروهای ارتش و سپاه برای ۷۰ شبانه روز در برابر پاتک عراقی ها ایستادگی کردند همه و همه با کمک سلاح هایی انجام شد که ایران در آن مقطع حساس از آمریکا دریافت می کرد. به خصوص پدافند هوایی ایران با استفاده از موشک های ضد هوایی هاوک که قطعات یدکی آن را از آمریکا دریافت کرده بود نیروی هوایی عراق را کاملا زمین گیر کرد. در این عملیات ارتباط عراق با خلیج فارس و دریای آزاد قطع شد و زمینه ساز شکل گیری معادلات جدیدی در جنگ ایران و عراق شد.
اینکه چه کسانی رابطه و معامله های پنهانی بین ایران و آمریکا را افشا کرد تا ادامه پیدا نکند موضوعی است که به اندازه خود سفر مک فارلین از اهمیت برخوردار است. اما بعید نیست اگر خبر سفر مک فارلین به ایران از سوی سید مهدی هاشمی و دفتر آیت الله منتظری درز نمی کرد و ایران برای یکی دو سال دیگر به صورت مخفی از آمریکا سلاح دریافت می کرد شاید جنگ با عراق به سرنوشت دیگری دچار می شد که منافع ایران را بیشتر تامین می کرد. اما همان محاکمه هایی که در آمریکا به راه افتاد به نحوی کودتایی در ایران جریان یافت.
دامنه تحولات و تسویه حساب هایی که پیرو سفر مک فارلین در ایران رخ داد از آمریکا بسیار بیشتر بود. در جریان محاکمه های پس از افشای خبر سفر مک فارلین به ایران سید مهدی هاشمی برادر داماد آقای منتطری و نیز امید نجف آبادی خواهرزاده آقای منتظری اعدام شدند. مهدی هاشمی به اتهام قتلی که در زمان شاه یک بار برایش محاکمه و بعد آزاد شده بود به جوخه اعدام سپرده شد. در خبر رسانی پیرامون اعدام او اشاره ای به افشای خبر سفر مک فارلین نبود. امید نجف آبادی هم به اتهام بی اساس لواط اعدام شد. در واقع اتهام اصلی او این بود که از طریق منوچهرقربانی فر به اطلاعات فوق حساس روابط پنهانی چهار یا پنج نفر اصلی کشور و مغازله با آمریکا دست یافته بود و کپی اسناد آنها را به دفتر آقای منتظری رسانده بود. یک علت مهم که امید نجف آبادی را نسبت به این ارتباطات حساس کرد این بود که از دلال های بین المللی اسلحه می شنید که آمریکایی ها دارند روی خلع دایی او از جانشینی رهبری ایران کار می کنند و این امر یک جورهایی ارتباطاتی با فروش اسلحه به ایران دارد. او معنی و ارتباط این اخبار را با هم نمی فهمید ولی کپی اسناد را در اختیار آیت الله منتظری قرارداد. ارتباط با آمریکایی ها به قدری مخفیانه بود که حتی میرحسین موسوی نخست وزیر هم در جریان آن قرار نگرقته بود اما به نظر می رسید آقای خمینی در جریان همه یا بخش هایی از آن قرار داشته است. جالب اینکه قربانی فراز دوستان صمیمی و قدیمی امید نجف آبادی بود که قبل از انقلاب با هم کتاب تحریرالوسیله و حکومت اسلامی چاپ می کردند اما بعدا دلال اسلحه شد موشک ضد تانک و ضد هوایی معامله می کرد و از طریق امید نجف آبادی روابطی هم با دفتر آقای منتظری داشت.
آقای منتظری در خاطرات خود نوشته که اعدام سید مهدی و امید نجف ابادی پیام و چراغ سبز حکومت ایران به آمریکایی هابود که افراطی های مانع روابط دو کشور را از سر راه برداشتیم.
اما ظاهرا قضایا از این هم پیچیده تر بوده و خود دولت ایران هم بازی خورد. زیرا با انجام اعدام ها و حذف منتظری اقداماتی انجام شد که احتمالا بخشی از طرح فروش سلاح و نزدیکی به ایران بود. بر اساس این نگاه، یک هدف اصلی برقراری ارتباط با ایران در آن مقطع حساس از میان بردن تندروهای حکومت ایران بود که غرب نگران بود بعد از فوت آیت الله خمینی بر ایران مسلط شوند. در این سال های حساس جنگ، رهبر ایران ماههای آخر عمر خود را می گذراند و نگرانی از اینکه با جانشینی آقای منتظری یک جناح افراطی تندرو و بی انعطاف بر ایران حاکم شوند در آمریکا و اسرائیل جدی بود. بر اساس تحلیل سیا و دستگاههای امنیتی اسرائیل، از میان جریانات داخلی ایران اطرافیان آقای خمینی از جمله طیف هاشمی خامنه ای و سید احمد رهبران میانه رو ایران بودند ولی اطرافیان آقای منتظری افراطی و تندروهایی بودند که بهتر بود قبل از مرگ آیت الله خمینی از سیستم ایران حذف شوند. باید بر این نکته تاکید کرد که آمریکایی ها در جریان ارسال اسلحه به ایران نزدیک شدند و با سفر مک فارلین صداقت خود را نشان دادند،اما هم زمان به فعل و انفعال های درون بیت منتظری و آقای خمینی هم راه یافتند.
اسراییل از طریق نماینده ویژه خود امیرام نیر درهمراهی مک فارلین به تهران در جریان همه جزییات روابط پنهانی و معامله های تسلیحاتی ایران و آمریکا قرار داشت. شاید بتوان گفت تقریبا تردیدی وجود ندارد که به احتمال زیاد این اسراییلی ها بودند که بازی ۱۳ ماهه روابط پنهانی ایران و امریکا در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷) را در دقیق ترین زمان لو دادند وهمه چیز را برهم زدند. یعنی اسرائیل با درز خبر سفر مک فالین به تهران آمریکایی ها را چنان به جان هم انداختند که برای همیشه دور روابط با ایران خط قرمز بکشند. در ایران هم تسویه حسابی را سبب شدند که کینه آن هرگز از روابط داخلی ایران پاک نشد و آیت الله منتظری تقریبا تا آخر عمر در حصر خانگی و بازداشت بود. هدف اصلی اسراییل از هدایت این بحران تامین منافع درازمدت اسراییل بود که با آشتی تهران و کاخ سفید در معرض خطر جدی قرار می گرفت.
از ۲۰ سال پیش تاکنون بازی اسرائیل در روابط ایران و آمریکا هنوز تغییر نکرده است و ادامه دارد. عادی سازی روابط ایران و آمریکا منجر به این می شود که اهمیت استراتژیک اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا بشدت کاهش یابد. طی ۶۰ سال گذشته تل آویو با تبلیغ بر اینکه از سوی اعراب و بعدا از سوی ایران تهدید می شود از آمریکا صدها میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی، پشتیبانی اطلاعاتی و حمایت بین المللی دریافت کرده است. در صورت عادی شدن روابط ایران و آمریکا ادامه این کمک ها یا حداقل ادامه آن در سطح قبلی دیگر قابل توجیه نیست.
نقطه مقابل نقش اسرائیل در آمریکا، بازی روزنامه کیهان و طیف حسین شریعتمدار و بسیج دانشجویی در ایران است که در صورت عادی شدن روابط ایران و آمریکا دوران آنها هم به پایان می رسد. بنابراین اگر دولت حسن روحانی و جریان اصلاح طلبی در تلاش است تا در راستای تامین منافع ملی از روابط ایران و آمریکا تنش زدایی شود کم نیستند طیف هایی که برشتگی نان آنان از ادامه یافتن تنش در سیاست خارجی و نیز ادامه تحریم ها تامین می شود. زیرا هنگامی که جامعه ایران با امنیت اقتصادی به آرامش و ثبات دست یافت و استرس سیاسی روانی از زندگی مردم حذف شد دیگر جایی برای امثال برادر حسین و روزنامه کیهان باقی نخواهد ماند. برعکس در صورتی که همه ملاحظات لازم مورد مطالعه قرار نگیرد آنگاه باید منتظر شد که به جای پرتاب لنگه کفش به شخص رئیس جمهور برادران شلیک کنند با بمب کار بگذارند.