اندرو انگلند
هفته گذشته که هیلاری کلینتون در دوحه سخنرانی کرد، همه آن را ادامه سخنان تابستان گذشته باراک اوباما در قاهره فرض کردند. آقای اوباما یک پیام محتاطانه به قصد نشان دادن تغییر سیاست های آمریکا در قبال خاورمیانه و جبران سال ها بی اعتمادی با جهان اسلام، داد. اثر این پیام قابل لمس بود. شاید کسانی که خوشبین هستند آن را آغازی در روابط آمریکا و اعراب به حساب آوردند.
بعد از هشت ماه سخنرانی خانم کلینتون بجای تشویق کردن کشورها برای آغاز دورانی نوین یک حس بی تفاوتی ایجاد کرد. حتی وزیر امور خارجه آمریکا هم اذعان داشت که برخی از تعهدات آمریکا کافی یا صادقانه نبوده است.
او با مطرح کردن این بحث که روابط مستحکم یک شبه بدست نمی آید، آنها را به صبوری دعوت کرد. او با مطرح کردن پیچیده بودن وضعیت خاورمیانه، قصد مشخصی داشت. آمریکا با اقداماتی که استراتژی مشخصی ندارد، به خودش هیچ کمکی نمی کند، خانم کلینتون در اظهاراتش در مورد اسرائیل، خود ایجاد تنش کرد.
در نتیجه انتظاراتی که بوجود آمده بود، خیلی زود از تب و تاب افتاد و جای خود را به خشم و بی صبری داد. منطقه در آستانه تنش قرار گرفته است و عده ای پیش بینی می کنند که این تنش به انفجار ختم شود.
یک دیپلمات عرب، گفت:« ما دیگ بخاری داریم که از آن بخار بیرون نمی زند، اما ما روی آخرین دلارتان شرط می بندیم که این دیگ بزودی منفجر می شود. فقط زمان و مرحله آن را نمی دانید. کشمکش اخیر بین سوریه و اسرائیل فقط یک نمونه از آن بود».
دستکم در تئوری شرایط جوری نیست که بشود گفت که کشورهای منطقه ممکن است وارد یک درگیری بشوند. سوریه با قبول کردن سفیر آمریکا که اولین سفیر این کشور از بعد از سال 2005 است، باعث خوش آمد مجامع بین المللی شد؛ لبنان در حال لذت بردن از یک ثبات نادر در کشور است؛ راست های اسرائیل به شکل غافلگیر کننده ای مدت طولانی بر سر قدرت باقی مانده اند و ایران درگیر بدترین شورش داخلی از سال 1979 است.
البته باید یادآوری کرد که جنگ اسرائیل و حزب الله در سال 2006، باعث شگفتی بسیاری شد. و در ورای سخنرانی خانم کلینتون، خطوط شومی خوانده می شود.
روند صلح اعراب و اسرائیل دچار بی نظمی شده است؛ ایران بیشتر از همیشه پایبند برنامه های اتمی اش جنجالی اش است؛ اسرائیل همچنان به ساختمان سازی در سرزمین های اشغال شده فلسطین ادامه می دهد و دسته بندی ها در فلسطین ادامه دارد.
اگر در قبال دولت اوباما منصف باشیم باید بگوئیم که آنها نمی توانستند پیش بینی کنند که همزمان با رفتن به کاخ سفید، بیش از 1300 فلسطینی در غزه کشته می شوند و چنین دولت تندرویی در اسرائیل انتخاب می شود و ایران هم شاخه زیتونی را که اوباما اهدا کرده بود، رد می کند.
و در کنار همه این بداقبالی ها، کشورهای عرب هم گمان می کنند که دولت اوباما بیشتر علاقه مند به شنیدن صحبت ها و گفتگوی با آنها است.
اما صبوری که خانم کلینتون از آن صحبت می کند اگر یک اقدام جدی در پس زمینه وجود نداشته باشد، بی معنا خواهد بود.
اقدام اولیه آمریکا در پیشبرد روند صلح فلسطین و اسرائیل که تشویق اسرائیل به توقف ساختمان سازی با شکست مواجه شد.
حالا ایده گفتگوی از نزدیک هم به این صورت که مقامات اسرائیلی و فلسطینی از طریق مقامات آمریکایی در مکان های جداگانه گفتگو کنند هم مسکوت مانده است. این ایده می توانست نتایج درخشانی داشته باشد اگر هدفش صرف تظر کردن ازگفتگو درباره مباحث حساسی مثل وضعیت بیت المقدس، بازگشت آوارگان فلسطینی و سرزمین های اشغال شده اعراب در سال 1967 بود.
هنوز هم اگر تلاش های جدید که به نظر می رسد فقط بمنظور مذاکرات نمایشی و موقعیت مناسب برای گرفتن عکس یادگاری است، ضرر اش از سود آن بیشتر است. این گفتگو ها بیش از پیش باعث تحقیر محمود عباس می شود و اعراب همچنان فکر می کنند که چرا دائما آنها را وادار به توافق می کنند در حالیکه اسرائیل براحتی از مذاکرات دوری می کند و از سوی آمریکا هم تحت فشار قرار نمی گیرد.
منبع: فایننشال تایمز 22 فوریه