نگاه توطئه گرایانه ی اقتدارگرایان به رسانه ها، هم زمان با شکست و ناکامی دولت احمدی نژاد در برآورده کردن شعارهای پوپولیستی و مطالبات ملت، و ناتوانی و ضعف در اجرای “برنامه ها”ی اعلام شده و “مصوبات مجلس”، روز به روز ابعاد گسترده تری پیدا کرده است و به موازات آن به نظر می رسد که حکم حکومتی تسری این دیدگاه به نهادهای تخصصی و پژوهشی نیز صادر شده باشد.
این دیدگاه که نگرانی هایش هر از چندگاه یک بار در سخنان وزیر ارشاد و اظهارات و مصاحبه های مشاوران رسانه ای و مطبوعاتی رئیس رئیس جمهور جلوه گر می شود و در اتهام هایی چون “براندازی نرم” و “توطئه رسانه ای” بازتاب عمومی نیز پیدا می کند، در جهت مستند سازی ادعاهای خود، در کنار راه اندازی گروه ویژه ی بررسی مطبوعات در خیابان پاستور، ساختمان واقع در خیابان پاکستان را نیز به خدمت خود گرفته است تا اثبات کند “توطئه ی روزنامه ها” واقعیت دارد و باید جدی تر به آن پرداخت.
درنتیجه، ماموریت جدیدی به “مرکز مطالعات و تحقیقات رسانههای وزارت ارشاد” واگذار شده است تا این نهاد تخصصی- رسانه ای، در جریان “تحلیل محتوی روزنامههای سراسری”، با عینک تشخیص و تفکیک “مخالفان” از “موافقان”، و “خودی ها” از “بی خودی ها”، زیر اخبار، گرازش ها، تحلیل ها و تفسیرهای روزنامه ها را خط قرمز بکشد و به مقام های ذیربط گزارش کند، و یا چون گزارش اخیر، بهار 1386، با نیتی خاص توسط خبرگزاری خوش سابقه ی فارس، در سطح عموم نیزمنتشر سازد.
بر اساس نتایج حاصل از تحلیل محتوای 20 روزنامه سراسری کشور، تهیه شده توسط “جعفر نجفیچهر”، چهره ی رسانه های کشور به دلیل نمایش “چهره نامناسب”ی از دولت و مسئولان اجرایی، چندان روشن نبوده و مستحق برخورد و مجازات است. قضاوتی به اصطلاح کارشناسی و پژوهشی که ارائه ی آن به وزیر ارشاد، مشاوران رئیس جمهور و اعضای هیات نظارت بر مطبوعات، پیامدش احتمالا توقیف و تعطیل کردن روزنامه هایی چون “شرق” و “هم میهن” در فصل تابستان بوده است.
این بررسی موضوعی و تحلیل هدفمند ارزیابی کرده است که “ دولت و مسئولان اجرایی با 8⁄41 درصد از بیشترین جهتگیری منفی روزنامهها برخوردار بودهاند”. آفتاب یزد، جمهوری اسلامی، حمایت، اعتماد ملی، قدس، رسالت، کار و کارگر، جوان، سیاستروز، همبستگی، جامجم، اعتماد، همشهری، آفرینش، مردمسالاری، ایران، ابرار، خراسان، اطلاعات و کیهان، روزنامههایی بوده اند که این تحلیل بر اساس “مهمترین موضوعات مطرح شده در تیترهای صفحه اول، سرمقالهها و یادداشتها، پیامهای تلفنی، اخبار ویژه، اخبار و یادداشتهای اقتصادی، اخبار خارجی، اخبار فرهنگی” آنان تهیه شده است.
خبرگزاری فارس در گزارش خود عنوان می کند “تحلیل مطالب روزنامهها با جهتگیری مثبت و منفی نسبت به موضوعات منتشر شده، نشان میدهد که بیشترین جهتگیری منفی روزنامهها به ترتیب درباره مسایل سیاسی خارجی و عملکرد و برنامههای دولت بوده است، به گونهای که در مجموع روزنامهها بیش از همه نشانگاهها، دولت و مسئولان اجرایی را با 8⁄41 درصد و پس از آن بهترتیب دولتها و شخصیتهای خارجی 8⁄19 درصد، اصلاحطلبان 3⁄14 درصد و مجلس 6⁄6 درصد را با جهتگیری منفی مطرح کردهاند”.
اگرچه هدف منتشر کنندگان این گزارش و تاکید خاص آن بر “دوستان” و “دشمنان” دولت، القای این مسئله بوده است که این روزنامه های اصلاح طلب هستند که دولت و مقام های اجرایی کشور را زیر حمله قرار داده و علیه “برنامه ها و عملکرد” آنان جوسازی می کنند، اما نکته ی درخور توجه این است که در عمل اکثر قریب به اتفاق روزنامه های کشور، از جمله روزنامه های متعلق به جریان معتدل محافظه کار نیز در مظان این اتهام قرار گرفته اند. در واقع، از میان 20 روزنامه مورد بررسی نیمی از آنان، در اردوگاه اقتدارگرایان و محافظه کاران قرار دارند و حتی بسیاری از آنها تحت سرپرستی، هدایت و مدیریت وزرا، معاونان وزیر و مشاوران رئیس جمهور منتشر می شوند، و در میان آنها تعداد روزنامه های نزدیک به اصلاح طلبان از انگشتان یک دست نیز فراتر نمی روند.
تهیه کنندگان گزارش در عین حال ناخواسته در ارزیابی “جهت گیری منفی” روزنامه ها اذعان کرده اند: “بیشترین جهتگیری منفی در روزنامههای رسالت و کیهان معطوف به اصلاحطلبان؛(است). در روزنامههای آفتاب یزد، ابرار، جامجم، خراسان، سیاست روز، مردمسالاری و همبستگی معطوف به دولت و مسئولان اجرایی و در روزنامههای ایران، جمهوری اسلامی و کار و کارگر معطوف به دولتها و شخصیتهای خارجی بوده است”.
این نگاه توطئه گرایانه و سیاه و سفید کردن مسائل که پیامدش چیزی نیست جز تفکیک روزنامه ها به دو گروه “دوست” و “دشمن”، در کنار تشدید فضای “سانسور” و “خودسانسوری”، دربردارنده ی این خطر است که هم زمان با تشدید ناکارایی و ناتوانی دولت در برآورده ساختن شعارها و برنامه های خود، و افزایش فزاینده ی دامنه ی نارضایتی و اعتراض های ملت، آستانه ی تحمل حاکمیت را از آنچه که هست نیز کمتر کند. روندی که هر روز بیشتر شاهد وقوع آن هستیم و این گزارش نیز بر آن صحه می گذارد. پیامد چنین روندی تا کنون این بوده است که در ارزیابی ها و بررسی های کارشناسی و غیرکارشناسی، “حلقه ی خودی” ها هر روز تنگ تر، جمع “ بی خودی ها” و “قابل حذف ها” فراخ تر، و درنتیجه در برنامه های تشویقی و تنبیهی مترتب به آن، فشار علیه به اصطلاح “دشمنان” بیشتر و عنایت به “دوستان” وسیعتر شود.
پیامد طبیعی این نگاه در حوزه ی رسانه ها- روزنامه ها، مجلات، سایت های خبری و…- چیزی نخواهد بود جز تعطیلی و توقیف هرچه بیشتر مطبوعات، بازداشت و بیکاری گسسترده تر روزنامه نگاران و حرکت سریعتر به سمت جامعه ای تک صدایی و رسانه هایی فرمایشی، بر اساس “سه الگو و سه تجربه” ی که راهنمای عمل حکومت است برای استقرار نظم آهنین در کشورو اداره ی دستوری رسانه ها.
طبیعی است که در این شرایط خطیر، احزاب و گروه های سیاسی، نهادها، اتحادیه ها و سندیکاهای فعال، و کنشگران فعال در جامعه مدنی - که خود همواره مورد حمایت نشریات مستقل و روزنامه نگاران آزادیخواه بوده اند و روزنامه نگاران در جهت حفظ منافع آنان هزینه های سنگینی را متحمل شده اند- باید به وظیفه ی تاریخی خود عمل کرده و در کنار نهادهای صنفی و حمایتی مطبوعات - که خود نیز زیر ضربه و فشار حاکمیت قرار دارند- قرار گیرند و اجازه ندهند که حاکمیت چنین بی مهابا “رکن چهارم مردمسالاری” را مورد تهاجم قرار داده، به نهادهای صنفی- حمایتی آنان را مورد تعرض قرار داده، اهالی مطبوعات را قلع و قمع کرده و خانواده های آنان را در مضیقه ی مالی فرار دهد؛ وظیفه ای که به نوبه ی خود بر دوش طرفداران آزادی بیان و قلم، و در واقع تک تک ملت ایران است.