عایشه حُر
ترجمه: سالار سیف الدینی
مدتی است در نظر داشتم در مورد آیینهای شب عروس که همه ساله در ۱۷ دسامبر برگزار میشود مطلبی بنویسم. امسال فرصتی پیش آمد تا به این موضوع بپردازم. در این یادداشت سعی میکنم به غلطهای مصطلحی که در مورد زندگی مولانا در ترکیه رایج است بپردازم. رباعی معروفی ابوسعید ابوالخیر.
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
یکی از رباعیهای بسیار معروفی که در ترکیه بارها به نقل از مولوی خوانده میشود[بهویژه از طرف نخست وزیر] مربوط به ابوسعید ابوالخیر است. در کتاب خرابات، نوشته ضیاء پاشا تصریح شده که این رباعی متعلق به ابوسعید ابوالخیر است. این موضوع ناشی از اشتباه نجات بیک مسئول کتابخانه درگاه قونیه است. بسیاری از رباعیاتی که در دیوان کبیر شمس ثبت شده نیز متعلق به مولانا نیست. آنها اشعاری هستند که سایر صوفیان به استقبال از رباعیات یا غزلیات مولوی سرودهاند و در دیوان ثبت شده است. تعداد رباعیات منتسب به وی در دیوان کبیر به روایت ۴۳۵۶۱ بیت است که این اشعار به ۱۸ و یا ۲۱ شعر مختلف تعلق دارد. یک سوم آن متعلق به مولوی است. اندیشمندان اسلامی به سبب برخی اشعار از مولانا دل خوشی ندارند. اما در حقیقت مولانا یک مسلمان معتقد است. او دردیباچه مثنوی، این اثر خود را کشاف القرآن یعنی گشاینده رمزهای قرآن معرفی کرده است. محمدتقی جعفری از مولوی شناسان معاصر میگوید در مثنوی بیش از ۲۲۰۰ ارجاع به قرآن وجود دارد که فهم درست آنها مراجعه به قرآن ضروری است. در یک پژوهش دیگر هادی خیری این رقم را به ۶هزار میرساند. از همین روست که در چاپ سنگی مثنوی در هندوستان آن را قرآن فارسی نامیده اند….
یک اشتباه رایج دیگر در خصوص مولانا مربوط به مکان تولد وی میباشد. گفته میشود مولانا در ۶ ربیع الاول ۶۰۴ مصادف با ۱۲۰۷ در شهر بلخ واقع در افغانستان متولد شده است. به این دلیل برخی از نویسندگان به وی جلال الدین بلخی میگویند. آژانس توسعه و همکاری ترکیه نیز به همین دلیل در حال تاسیس رستورانهای بزرگ و زنجیرهای به اسم مولانا در این شهر است. اولین بار عبدالباقی گلپناری در زندگینامه مولانا به علت برخی تناقضات، به این نتیجه رسید که تاریخ تولد مولانا ۵-۱۰ سال پیشتر از آن تاریخ است. علاوه براین محل تولد مولانا نه بلخ بلکه روستای وخش در تاجیکستان است. همانطور که بهاالدین ولد در رساله معارف خود چنین عباراتی دارد: “زمانی که ما در وخش بودیم…”. مولوی نیز در جلد ششم مثنوی در شعری حسرت و دلتنگی خود را نسبت به وخش بیان میکند.
دیدار با عطار نیشابوری؟
یک اشتباه رایج دیگر در خصوص ملاقات مولانا با عطار در ۱۰ سالگی است.گفته میشود هنگام فرار از حمله مغول،پدر وی با عطار ملاقات کرد و عطار پیش بینی کرد فرزندش در آینده به جایگاه بلندی خواهد رسید و یک جلد از اسرارنامه را به وی تقدیم نمود.در حالیکه نه پدر وی بهاءولد و نه خود مولانا و نه فرزندش سلطان ولد و نه در کتاب سپهسالار که ۴۰ سال بعد نوشته شد و نه در آثار احمد افلاکی که یک سده بعد از مرگ او نوشته شده است، به این دیدار اشاره نرفته است. این ادعا برای اولین بار ۲۰۰ سال پس از درگذشت مولوی مطرح شده است. هیچ منبع دست اولی برای تایید این دیدار وجود ندارد. افزون بر این منطقی نیست اگر تصور کنیم که بهاء ولد که قصد داشت خود و خانواده اش را از خطر حمله مغول برهاند از قلب فاجعه یعنی نیشابور عبور کرده باشد. احتمال قوی برای این سفر، انتخاب مسیر مرو- هرات- بغداد است.
مولانا، ایرانی،ترک یا رومی
مولانا از این سبب که در یکی از ممالک ایرانی یعنی خراسان دیده به جان گشاده است ایرانی و شاعر پارسی گو شناخته میشود. از سوی دیگر به سبب این رباعی ترک نیز شناخته میشود:
بیگانه میگویید مرا زین گویم
در شهر شما خانه خود میجویم
دشمن نیم ار چند که دشمن رویم
اصلم ترک است اگر چه هندی گویم
از نظر برخی در این ابیات هندی در واقع استعاره از فارسی است اما این عقیده درست به نظر نمیرسد زیرا در آن دوران کسی در قونیه به خاطر پارسی گویی مورد سرزنش قرار نمیگرفت. فارسی زبان رسمی دولت سلجوقی بود. اما برعکس در واقع در اینجا تُرک استعاره از معشوق زیبا روی است و معنای حقیقی ندارد. اصطلاح هندو در اشعار فارسی نیز به معنی سیاه، تاریک و زشت تعبیر میشود. شاید منظور مولانا این بود که بهرغم ظاهرم درون زیبایی دارم. حافظ شیرازی نیز از این مفهوم در غزلیاتش استفاده میکرد: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را. اما مولانا در دیوان کبیر شمس پاسخ خوبی به ترکها، افغانیها و تاجیکها دارد که قصد مصادره اش را دارند، داده است.
گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکار
محقق،ر وزنامه نگار و پژوهشگر برجسته تاریخ ترکیه
منبع: روزنامه آرمان