یاد یاران

نویسنده
بهاره خسروی

پرستو فروهر در بخوان به نام ایران

بازخوانی قتل فروهرها….

پرستو فروهر٬ نویسنده کتاب “بخوان به نام ایران”٬ در مراسمی که در پاریس برگزار شد٬ به قرائت بخش‌هایی از این کتاب پرداخت و پاسخ‌گوی سوالات حاضران در این برنامه شد. برنامه سخنرانی فروهر به همت انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم فرانسه برگزار شده بود.

پرستو فروهر با قرائت بخش‌های مختلفی از این کتاب٬ خاطراتی را از پدر و مادر خود در دهه‌های مختلف عمر آن‌ها بیان کرد. بخش‌هایی که به گفته‌ی خود فروهر “ناخودآگاه شامل خاطراتی تلخ” شده بود.

داریوش فروهر و پروانه اسکندری٬ والدین پرستو فروهر٬ از جمله فعالان سیاسی هستند که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز سال ۷۷ توسط نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری‌اسلامی به قتل رسیدند.

پرستو فروهر که سال‌ها پیگیر پرونده قتل این دو بود٬ اکنون با انتشار کتابی با عنوان “بخوان به نام ایران” اقدام به چاپ رخی از خاطرات خود از داریوش فروهر و پروانه اسکندری کرده است.

وی درباره‌ی انتشار این کتاب٬ با توجه به انتشار جزییات فراوان از زندگی داریوش فروهر و پروانه اسکندری در سال های گذشته٬ لزوم انتشار این کتاب را این‌گونه توضیح داد: “ این کتاب در روایت جزییات متفاوت است وبه شکل مستند کار منسجم‌تری را درباره‌ی زندگی این دو ارائه می‌کند”.

او اضافه کرد: “من با آدم‌های زیادی برخورد کردم که عقاید پدر و مادرم را نداشتند٬ اما در بسیاری از جاهای کتاب٬ فضای زندگی خودشان را پیدا کردند. تجربه‌های زیست شده ی دگراندیشان در ایران”.

پرستو فروهر همچنین گفت که اندیشه‌ی نوشتن چنین کتابی از زمان قتل پدر و مادرش در ذهن او نقش بسته است:  “روز پس از قتل پدر و مادرم که به خانه رفتم٬ این فکر در ذهنم جوانه زد. خانه غارت شده بود و تمامی دست‌نوشته‌ها٬ مدارک٬ کاغذها و … غارت شده بود. بارها تلاش کردم که آن‌ها را پس بگیرم٬ اما موفق نشدم. تنها تعدادی کاغذ باطله٬ یا رسیدهای فکس به من پس دادند. در این سال‌ها موفق شدم آرشیو نسبتا کاملی با کمک دوستان پدر و مادرم فراهم کنم. اما نباید فراموش کرد که خانه‌ی ما چندین بار غارت شده بود. چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری‌اسلامی بارها ماموران امنیتی به منزل ما آمده بودند و خانه را غارت کرده بودند. در واقع دستگاه تلاش می‌کند تا با این کار افراد مخالف را از تاریخ پاک کند٬ هویت آن‌ها را از بین ببرد. وقتی با چنین دستگاه مخوفی روبه‌رو هستید٬ احساس مسوولیت می‌کنید تا اجازه پاک شدن هویت این افراد را ندهید. کم نیستند افرادی در نسل جدید که چیزی از پدر و مادر من نمی‌دانند٬ شاید تنها بدانند که دو مخالف سیاسی که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای کشته شدند”.

وی این کتاب را “روایت خود” از زندگی پدر و مادرش دانست که شاید “برخی از این اتفاقات توسط پدر و مادرم نوشته نشده‌اند و افراد معدودی شاهد این کلنجارهای حسی والدین‌ام بوده‌اند”. او همچنین درباره‌ی جزییاتی که درباره‌ی زندگی پدر و مادر خود آورده است نیز٬ گفت: “برای من راحت‌تر شاید این بود که این بالا و پایین‌های حسی را نمی‌گفتم. ولی این به خواننده کمک می‌کند که پدر و مادر من را بشناسد”. 

او اما حس شخصی خود از نوشتن این کتاب را نیز این‌گونه روایت می‌کند: “نوشتن این خاطرات٬ پرنده هیچ‌چیز را نمی‌بندد. بخشی از این کتاب و بخشی از خاطرات من از والدین‌ام٬ سوگواری شخصی من است برای  از دست دادن آن‌ها. اما بخش دیگر آن مربوط به یک جنایت سیاسی است که رخ داده٬ این جنایت سیاسی بار مسوولیت می‌آورد و تا زمانی که دادخواهی عادلانه نسبت به آن انجام نشود٬ بار مسوولیت آن با من است. این بار مثل یک زخم سر باز است. اگر زمانی٬ این دادخواهی انجام گرفت٬ آن‌گاه می‌توان گفت که این آدم‌ها را می‌شود به خاک سپرد و به عنوان مردگانی از گذشته به آن‌ها نگاه کرد”.