استخوان لای زخم

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

ماجرای بحث انگیز به وزارت رسیدن “علی کردان” اگر “اره ای تیز و دو دم” نباشد، دست کم “استخوانی ‏شکسته، لای زخم” خواهد بود که تا در ماه های پیش رو دو قوه از قوای سه گانه کشور را درگیر ترکش های ‏انفجار خود سازد و نه تنها محمود احمدی نژاد، که علی لاریجانی را - اگر مسیری به راه طبیعی خود برود- ‏به ورطه ی زحمت، یا حتی تباهی بکشاند.‏

این در شرایطی است که جریان اقتدارگرا باید دل خوش داشته باشد که در این بازی ناخواسته، تا کنون تنها ‏قوای مجریه و مقننه و روسای آن ها - هر یک به دلیل نقشی که در روز رای گیری ایفا کرده اند- وارد معرکه ‏شده و پای مسائل دیگری هنوز به میان نیامده است. موارد شبهه برانگیزی چون پرونده های متعدد اعطای ‏مدارک جعلی و فعالیت مراکز آموزشی قلابی چاپ دکترا- حتی برای آیت الله ها و حج اسلام یا قاضی و وکیل ‏و وزیر- یا ضرورت محاکمه ی جاعلان اسناد رسمی یا سواستفاده کنندگان از مدارک تقلبی و بهره برداری ‏مالی، حیثیتی و… از آن ها که خواه ناخواه زیر مجموعه های قوه قضائیه و احتمالا شخص آیت الله شاهرودی ‏رانیز درگیر ماجرا می کند.‏

این در حالی است که هر یک از افشاگری های حسین شریعتمداری و جناح محافظه کار مخالف دولت در ‏مجلس در خصوص سوابق کردان و مدرک سازی های او، و شایعه سازی ها و استنادهای نادرست احمدی ‏نژاد به نوع اظهارنظر رهبری برای رای سازی در خانه ی ملت، می توانستند و می توانند آیت الله خامنه ای ‏و بیت او را نیز درگیر حاشیه ها و پیامدهای امر کنند - که تا حدی هم کرده اند ـ و به انتشار بیانیه در قبال ‏سرمقاله های کیهان و سخنان پشت پرده ی شریعتمداری و جعل خبرهای احمدی نژاد منتهی شده است.‏

این ماجرای پیچیده اکنون مشروعیت قوای مجریه و مقننه یا دست کم روسای آن را در نظامی که “سیاست ‏عین دیانت است و دیانت عین سیاست” و “دروغ گویی” چه بخواهیم و چه نخواهیم “گناهی کبیره و ‏نابخشودنی”، چنان زیر سوال برده است که علی لاریجانی نیامده باید چاره جوی طرح استیضاح هیات رئیسه ‏مجلس باشد به دلیل نوع عمکرد خویش در زمان رای گیری وزرا، و احمدی نژاد بر سر دو راهی “رد کردن” ‏یا “نگاه داشتن” کردان، وزیر کشور جدید باشد و به تبع آن زاهدی، وزیرعلوم قدیم. مسیری که اگر دولت، ‏‏”دولت اسلامی” باشد، نه “هیات دروغگویان، جاعلان و…“، افرادی چون کردان را در آن جایی نبود، و اگر ‏مجلس، “خانه ملت” باشد و نمایندگان، نماینگان ملت و به اصطلاح”وکیل المله” نه “وکیل الدوله”، مجبورند ‏یکی از این دو وزیر را ناخواسته به قربانگاه بهارستان بکشانند. در این میان، چه وزیری برکنار شود یا ‏مجبور به استعفا گردد، یا نه مقاومت کند و استیضاح شود و از وزارت برکنار، دولت نیز با او به ورطه ی ‏سقوط نزدیک خواهد شد؛ چون رئیس دولت قابلیت حفظ نیمی از وزرا را در دوره ی چهار ساله ریاست ‏جمهوری اش نداشته است، باید تن به رای قانون اساسی دهد، البته اگر حکم حکومتی چتر نجاتش نشود!‏

این وضعیت تازه، در شرایطی که احمدی نژاد با توجه به ناتوانی و ناکارآیی سه سال گذشته، و خطرسازی ‏های سال پیش رو بی اعتبار است وجاهت و بخت اندکی دارد - البته اگر حکم حکومتی رهبری باز به میان ‏نیاید- تا خود زمینه ساز اجماع جمع پراکنده و گسسته ی اقتدارگرایان برای توافق برای نامزدی مجددش شود، ‏چون خاری راه گلوی او را بسته است. به این دلیل است که او در برابر ماجرای وزارت کردان و حاشیه های ‏آن مجبور شده است “دست به سوی هر خس و خاشاکی دراز کند” و هر “رطب و یابسی را به هم بافد” تا به ‏گونه ای سر و ته این ماجرا را به هم بیاورد. لابد به این دلیل بوده است که فردی که تا پیش از این چپ و ‏راست به مدرک دکتری یا مهندسی خود استناد و افتخار می کرده، اکنون مجبور است اعلام کند که این نوع ‏مدارک تحصیلی”کاغذپاره ای” بیش نیستند؛ چه مدرک خودش باشد، چه کردان و چه صدها نفری که با مدارک ‏جعلی حقوق های میلیونی دریافت کرده اند و با استناد و ارائه ی این اسناد تحصیلی پله های ترقی را در دولت ‏اقتدارگرایان طی کرده و پست های برحق دیگران را به صورت غیرشرعی غصب کرده اند.‏

این دولتی است که در ابتدای به قدرت رسیدن خود با تمسک به تبلیغاتی گسترده، فرمان امام علی (ع) به مالک ‏اشتر را سرمشق حکومتداری خویش معرفی کرد، اما در عمل چون از یک سو به آن مفاد آن باور نداشت و از ‏سوی دیگر بازی با نام حضرت مهدی (عج) را روشی پوپولیستی و مردم فریب تر یافت، نهج البلاغه را به ‏گوشه ای انداخت و روش حکومت داری امام اول شیعیان را به بوته ی فراموشی سپرد و درنتیجه از یاد برد ‏که وزرا و دولتمردان باید چه شاخصه ها و مشخصاتی داشته باشند.‏

پیش از آنکه ملت در مقام قیاس و مقایسه وزرای دولت احمدی نژاد با این معیارها باشند، بد نیست آن هایی که ‏اکنون بی چون و چرا از احمدی نژاد حمایت می کنند و آینده ی سیاسی خود را به آینده ی او- از جمله ‏انتخابات ریاست جمهوری آینده ـ گره زده اند، تا دیر نشده است تفکر کنند که آیا آنچه در رفتار و کردار رئیس ‏دولت و اکثر وزرایش می بینند با این معیارهای مستند در نهج البلاغه هماهنگی و هم سویی لازم را دارد، که ‏بی توجه به آن به فکر تباه سازی گسترده ی کشورو فلاکت روز افزون ملت، برای در یک دوره ی چهار ساله ‏ی دیگر، هستند؟

معیارها و شاخصه ها اگر فرمان امام علی (ع) باشد به مالک اشتر و آنچه که در نهج البلاغه است، نه آن است ‏که می بینیم، بلکه این است که می خوانیم:‏

ای مالک، هیچ می دانی بدترین وزیران در دولت تو از کدام هیات انتخاب می شوند؟ هیچ می دانی در وزرای ‏تو کدام کس بدخواه حکومت تو و دشمن جان تست؟

آن وزیر شریر و آن عنصر پستی که در دربار ستمگار پیش از تو وزارت داشته و مصدر امور بوده است! ‏ای مالک، از آن نانجیب سخت برحذر باش.‏

ای مالک، از آن وزیر سخت بترس. بترس از او که با رای تیره درباری را ویران کرده است و اکنون تیشه ‏برداشته می خواهد بنیان حکومت تو را ویران سازد. بترس از او که حکومتی را بر باد داده، بار دیگر بر ‏پریشانی حکومتی دیگر میان بسته است!‏

‎… ‎تو می توانی در میان خردمندان قوم وزیرانی کارآزموده و لایق انتخاب کنی که دامنشان از خون شهیدان ‏بیگناه پاک است و دست پرهیزکار و نجیبشان به مال مستمندان دراز نشده است. همین افراد با تقوی و ‏خیراندیش به گاه مشورت از بیدادگران دوره ی پیشین شایسته تر اندیشه می کنند، در حالی که نه خون یتیمان ‏خورده اند و نه خونابه از دیده ی بیوه زنان بیفشانده اند.‏

باید وزیران تو از آن کسان تشکیل شوند که نه ستم کرده اند و نه ستمگر را به دست و زبان کمک و یاری داده ‏اند. آری این ها، همین اصحاب عصمت روح و عفت نفس، زیان تو روا ندارند و آزار کس نخواهند؛ ترا در ‏مسائل کشوربانی نیکو کمک کنند و با تو در همه حال یار و برادر باشند. با تو صمیم و دلسوز شوند و در پنهان ‏با دشمنان تو پیمان الفت و دوستی نبندند.‏

چون بدین رویه که فرمان داده ام، هیات وزیران تشکیل شد؛ در میان وزرا آن کس را از همه محترم تر بدان ‏که در حق گویی از همه بی پرواتر و شجاع تر باشد.‏

بر آن وزیر آفرین باشد که چون خداوند تاج و تخت را در پرتگاه ظلم بیند، از خشم شاه اندیشه نکند و فرمان ‏خدا و مصالح عموم را بر تملق و چاپلوسی ترجیح دهد. بی پرده پیش رود و خیره سر را از آن پرتگاه ‏خطرناک و مهلکه ی مهیب رهایی بخشد؛ یعنی از کردار ناشایست کشوردار که با تیره بختی کشور و سقوط ‏دولت همراه هست، مردانه جلوگیری کند.‏

باری تا می توانی با پرهیزگاران درآمیز و در معاشرت عناصر صالح پایه ی دولت خویش استوار کن، ولی ‏در عین حال فراموش مکن که آن ها هم بشرند و از غرایز رذیله و وسوسه ی نفس منزه نیستند. ‏